به گزارش مجله خبری نگار،اولگا اومانووا، روانشناس بالینی در مرکز هماهنگی و سلامت Be Healthy – Nakhabino، این ایده را که دانشآموزان با نمرات عالی به دلیل تبدیل شدن به اجراکنندگانی کسلکننده، برای زندگی بزرگسالی مناسب نیستند، یک افسانه میداند.
این معمولاً برای دفاع روانی از خود توسط کسانی که در مدرسه با مشکلاتی روبهرو بودهاند، ایجاد میشود. با این حال، این متخصص تأکید کرد که موفقیت در بزرگسالی به مجموعهای کاملاً متفاوت از ویژگیهای موفقیت تحصیلی بستگی دارد. اومانووا تأکید کرد که دانشآموزان با موفقیت بالا در این زمینه هم مزایا و هم خطراتی دارند.
اومانووا میگوید: «بسیاری از رهبران، دانشمندان و کارآفرینان موفق، دانشآموزان بسیار خوبی بودند. نقاط قوت آنها در پشتکار، توانایی عمیق شدن در یک موضوع و نظم و انضباطشان نهفته است. این ویژگیها برای ایجاد یک حرفه در هر زمینه پیچیدهای (حقوق، پزشکی، علوم، فناوری اطلاعات) بسیار مهم هستند.»
این متخصص معتقد است که با این وجود، ذرهای حقیقت در فرضیه شکست وجود دارد.
این روانشناس بالینی میگوید: «سیستم مدرسه اغلب به تفکر همگرا (یافتن تنها یک پاسخ درست) پاداش میدهد، در حالی که کسب و کار و رهبری به تفکر واگرا (جستجوی راهحلهای متعدد)، ریسکپذیری و توانایی عمل در شرایط عدم قطعیت ارزش میدهند. بنابراین، اگر یک دانشآموز عالی در بزرگسالی همچنان منحصراً طبق کتاب عمل کند و از اشتباه بترسد، ممکن است در موقعیت «عامل» گیر کند.»
واضح است که چنین مدلی را میتوان تشخیص داد و تغییر داد. این امر مستلزم انعطافپذیری فکری، تمایل به یادگیری از اشتباهات و توانایی سازگاری است که همه آنها را میتوان پس از مدرسه توسعه داد. همچنین نمیتوان شهرت داشتن به عنوان یک دانشآموز C که در طول سالها تحصیل به دست آمده را حکم اعدام دانست. زمانی که به سال آخر دبیرستان میرسید، نه تنها ممکن است، بلکه کاملاً طبیعی است که بتوانید آن را درک کنید.
اومانووا میگوید: «نوجوانی دورهی سیمکشی مجدد مغز است. اتصالات عصبی به طور فعال بازسازی میشوند: اتصالات غیرضروری (مثلاً اتصالات مربوط به اوایل کودکی) از بین میروند، در حالی که اتصالات پرکاربرد تقویت میشوند.»
منبع: iz