به گزارش مجله خبری نگار، تعلیم و تربیت کودکان کاری بلندمدت، دشوار و سرنوشتساز است. این فرآیند نهتنها نتایج دیرهنگامی دارد، بلکه کیفیت آن، مستقیماً بر آینده فرد و جامعه اثر میگذارد. اگر آموزش به شکل مناسب هدایت نشود، میتواند فرد را از مسیر رشد دور کند و در نهایت جامعه را با آسیبهایی روبهرو سازد. از این رو، باید فعالیتهای تربیتی را با دقت، برنامهریزی و آیندهنگری بالا طراحی و اجرا کرد. در این میان، سرمایه انسانی نقش کلیدی دارد. منابع انسانی باکیفیت، میتوانند کاستیهای دیگر منابع را جبران کنند و آموزشوپرورش را به سوی تعالی ببرند. بهویژه در نظام آموزشی، کیفیت معلمان یکی از تعیینکنندهترین عوامل پیشرفت است.
معلمان نهتنها مسئول آموزش مفاهیم علمی هستند، بلکه شکلدهنده بخشی مهم از شخصیت و هویت دانشآموزان نیز به شمار میآیند. این موضوع در دوره ابتدایی اهمیت بیشتری پیدا میکند، چراکه کودکان در این دوره در حساسترین مرحله رشد قرار دارند. اگر معلمی مهربان، مسئولیتپذیر، راستگو و حمایتگر باشد، میتواند اثراتی ماندگار بر روان، رفتار و آینده دانشآموزان بگذارد. اهمیت این تأثیرگذاری باعث شده در سالهای اخیر، نگاه تازهای به مفهوم «معلم تأثیرگذار» شکل بگیرد و پژوهشهایی با هدف شناسایی ویژگیهای چنین معلمانی انجام شود.
در خصوص این موضوع، مهدی سعیدی، پژوهشگر حوزه فلسفه تعلیم و تربیت در دانشگاه شیراز، پژوهشی را با هدف بررسی ویژگیهای معلمان تأثیرگذار انجام داده است. او در این تحقیق به دنبال آن بوده تا از زبان خود معلمان و دانشآموزان، بفهمد که چه خصوصیاتی باعث میشود یک معلم بهراستی در ذهن و زندگی دانشآموز ماندگار شود.
برای انجام این پژوهش، روشی کیفی و گفتوگومحور بهکار گرفته شده است. در این شیوه، بهجای جمعآوری عدد و رقم، صدای افراد شنیده میشود و برداشت آنها از موضوع مورد بررسی قرار میگیرد. سعیدی برای این کار، با ۱۵ معلم و ۱۸ دانشآموز دوره ابتدایی در استان چهارمحالوبختیاری مصاحبه نیمهساختاریافته انجام داد. مصاحبهها بهگونهای طراحی شده بودند که دیدگاه آزاد شرکتکنندگان درباره ویژگیهای معلم تأثیرگذار شنیده شود. سپس، متن مصاحبهها تحلیل شد تا الگوهای مشترک و مفاهیم کلیدی استخراج شود.
نتایج این تحقیق نشان میدهند که معلمان تأثیرگذار از سه دسته ویژگی اصلی برخوردارند: ویژگیهای شخصیتی، ویژگیهای مرتبط با درک محیط اطراف، و مهارتهای حرفهای. اما نکته جالب این است که دانشآموزان بیشتر بر خصوصیات انسانی و عاطفی معلم تأکید داشتند؛ مثل مراقبت، مهربانی و حمایت. در حالی که معلمان بیشتر بر مهارتهای علمی و حرفهای خود تأکید میکردند.
این تفاوت در نگاه دانشآموز و معلم، نشان میدهد که آنچه در ذهن دانشآموز میماند، بیش از هر چیز رفتار انسانی و ارتباط عاطفی معلم است. بهعبارتی، معلمانی که صرفاً خوب درس میدهند، شاید بهاندازه آنهایی که از نظر شخصیتی مهربان و همراهاند، در ذهن دانشآموز ماندگار نشوند. این یافتهها بر ضرورت بازنگری در برنامههای تربیت معلم، بهویژه برای معلمان تازهوارد، تأکید میکند.
از سوی دیگر، نتایج این پژوهش که در دوفصلنامه «علوم تربیتی» متعلق به دانشگاه شهید چمران اهواز منتشر شدهاند، اهمیت تجربههای زیسته معلمان را نیز یادآور میشود. بسیاری از دانشآموزان شرکتکننده، خاطراتی از تأثیر عمیق معلمان خود بر زندگیشان داشتند. گردآوری چنین خاطراتی میتواند گنجینهای ارزشمند از فعالیتهای تربیتی موفق باشد و به عنوان منبعی الهامبخش برای دیگر معلمان مورد استفاده قرار گیرد.
این تحقیق نشان میدهد که تأثیرگذاری یک معلم صرفاً در تسلط علمی خلاصه نمیشود. بلکه معلمان برای تأثیرگذاری واقعی باید به نوعی «شعور عملی» را در خود پرورش دهند؛ تواناییای که آنها را در درک، هدایت و الهامبخشی به دانشآموزان یاری میدهد. همانگونه که افلاطون در تمثیل غار میگوید، معلم برای روشنکردن راه دانشآموزان، باید اول خودش به نور دست یافته باشد. از این منظر، معلمی تأثیرگذار فقط یک شغل نیست، بلکه یک شیوه خاص از زیستن و بودن است.