به گزارش مجله خبری نگار، والدین همیشه بر انتخابهای فرزندشان تأثیر میگذارند، حتی اگر این کار را ناخودآگاه انجام دهند.
والدین همیشه میخواهند فرزندانشان خوشحال باشند. آنها میخواهند فرزندشان تحصیلات مناسبی داشته باشد و شغل پردرآمدی پیدا کند، بنابراین اغلب سعی میکنند در مورد انتخاب شغل به او مشاوره بدهند. اما آیا انجام این کار ضروری است؟ چگونه به درستی به کودک کمک کنیم تا انتخاب درستی داشته باشد و رابطهاش با او خراب نشود؟ کنستانتین اوبشاروف، مدیر مرکز روانشناسی Terra-P و معلم بخش روانشناسی دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا، در این مورد به URA.RU گفت.
کنستانتین اوبشاروف گفت، چه بخواهید چه نخواهید، شما از قبل وقتی با فرزندتان ارتباط برقرار میکنید، بر انتخاب حرفه او تأثیر میگذارید. این تأثیر میتواند به چندین روش خود را نشان دهد. به عنوان مثال، وقتی والدینی به کودک توضیح میدهند که نمرات مدرسه وظیفه اوست، اما او باید ریاضی را به خوبی بداند. یا مادری با تحقیر به او اطلاع میدهد که بازیهای کامپیوتری یک سرگرمی است و یک بزرگسال این کار را نمیکند. یا پدری خسته از کار به خانه میآید و با تلخی در مورد اینکه حرفه پزشکی چقدر پست است صحبت میکند. وقتی خانوادهای با اشتیاق وقایع روز کاری گذشته را هنگام شام به اشتراک میگذارند - این نیز یکی از نمونههای خاصی است که نگرشهای مربوطه را در کودک و نگرش او به دنیای حرفهها شکل میدهد.
والدین باید در نظر داشته باشند که این تأثیر غیرخطی است. کودک دنیای جداگانهای دارد که اطلاعات را از طریق فیلترهای خود درک میکند. به عنوان مثال، واکنش به پیامی در مورد بیفایده بودن بازیهای رایانهای میتواند متفاوت باشد:
از آنجایی که والدین تمایل دارند این پیامها را ناخودآگاه ارسال کنند، مفید است که در مورد چند سوال فکر کنید و از خودتان بپرسید:
این روانشناس خاطرنشان کرد: از نظر من، ارزش تأثیرگذاری دارد. یک والدین مهربان برای فرزندشان خوشبختی میخواهند. آنها ایده خودشان را در مورد اینکه این خوشبختی چگونه است، دارند. این خوشبختی از ناکجاآباد نمیآید، بلکه بر اساس تجربه زندگی خودشان، تجربه سالها مشاهده کودک، خواستهها، تواناییها، محدودیتها و کاستیهای او است. گفتوگو در مورد خوشبختی با یک نوجوان، از یک سو، نشانهای از نگرانی برای آینده عضو جوان خانواده و از سوی دیگر، نشانهای از احترام به کار والدین است.
انتخاب یک حرفه یک تصمیم استراتژیک است که بر کل خانواده تأثیر میگذارد. اول از همه، اینها هزینههای قابل توجهی هستند: معلم خصوصی، آموزش با حقوق، نقل مکان به شهر دیگر، اجاره یا خرید خانه، حمایت مالی در طول دوره تحصیل. در صورت تصمیم موفقیتآمیز، این سرمایهگذاریها به شکل مزایای مختلف نه تنها برای متخصص جوان، بلکه برای بقیه خانواده نیز باز خواهد گشت.
برای مثال، یک مشتری، یک زن جوان ۲۳ ساله، در حال بحث در مورد این سوال است که آیا به سن پترزبورگ نقل مکان کند یا خیر. برادر بزرگترش در آنجا تحصیل کرده، یک آپارتمان خریده و اکنون در حال خرید آپارتمان دوم است. او به خواهرش پیشنهاد میدهد که نقل مکان کند و اجاره نمادین بپردازد. شما باید موافق باشید، این یک حمایت قدرتمند است. خانواده با سرمایهگذاری زمان، تلاش و پول برای پسر بزرگترشان، تصمیم درستی گرفتند. از آنجایی که انتخاب حرفه یک تصمیم استراتژیک برای کل خانواده است، همه افراد ذینفع باید در آن شرکت کنند.
فقط سه گزینه ممکن وجود دارد:
با زور فشار دادن؛ فشار دادن با قدرت
دستکاری کردن
موافق باشند.
به نظر من، توافق تنها راه سازگار با محیط زیست برای تصمیمگیری برای همه شرکتکنندگان است. سختترین کار در مذاکرات این است که شرکتکنندگان را وادار کنید آشکارا موضع خود را بیان کنند. اگر با فرزندتان رابطهای صمیمانه و قابل اعتماد داشته باشید، انجام این کار آسان خواهد بود.
اگر از قبل جایی برای فشار و دستکاری وجود داشته باشد، باید یک قدم به عقب بردارید، اشتباه خود را بپذیرید. شاید عذرخواهی کنید. لحن خود را تغییر دهید و یک گفتگوی آزاد ارائه دهید. اگر این روش جواب نداد، توصیه میکنم از یک روانشناس کمک حرفهای بگیرید.