به گزارش مجله خبری نگار، در روزهایی که صحنه سیاست و رسانه با تحولات کمسابقهای مواجه است، وحید جلیلی، معاون فرهنگی سازمان صدا و سیما، در گفتوگویی مفصل با شبکه افق، از آغاز «عصر جدیدی» سخن میگوید؛ عصری که در آن ایران دیگر نه یک تهدید امنیتی، بلکه یک رقیب تمدنی برای غرب به شمار میرود. جلیلی در این گفتوگو با اشاره به جنگ نرم و حملات اخیر به دانشمندان ایرانی، از تقابل تاریخی دو جهانبینی سخن میگوید؛ جهانی با محوریت معنویت و پیشرفت بومی در برابر تمدنی که «خدا، معنا و آخرت» را کنار گذاشته است. او از تغییر میدان نبرد میگوید، از شهادت دانشمندان، از استقامت خانوادهها و از نظمی نوین که از ایران آغاز شده و غرب را سراسیمه کرده است.
در ادامه مشروح این گفتوگو را مشاهده میکنید.
مجری: شب و روزهای سختی است برای سازمان؟
آقای جلیلی: سخت که ...
مجری: سخت نیست؟
جلیلی: شیرین است به نظرم.
مجری: دیدم چند وقت اخیر شما دو سه تا سخنرانی داشتید و یک یادداشتی را منتشر کرده بودید. ازش وام گرفتم و میخواهم طرح بحثم برای شروع این گفتوگو با این موضوع باشد. یک اجماع جهانی به هم خورده. ما مناسبات در میدان تغییر کرده، یک تغییر مناسبات داریم. تعبیر شما این بوده که ایران رقیب تمدنی جدیدی بوده و این اتفاق از اینجا شکل گرفته. به نظرم این جنگ فارغ از اتفاقی که برای ایران و ایرانیان رخ داد و به وقوع پیوست، یک فرامتنی دارد، یک فراجنگی دارد و یک تصویر جهانی دارد اون به هم خوردن این اجماع جهانی است. اگر برای ما با این شروع کنید که این اجماع جهانی چی بوده و این تغییر مناسبات در میدان چی است به نظرم محل خوبی برای ورود به گفتوگو خواهد بود.
آقای جلیلی: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدالله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنتهدی لولانا هدانا الله.
آن یادداشتی که من چند روز پیش نوشته بودم اصل سوالش این بود که آیا غرب آن جوری که قبلا ادعا میکرد از این میترسد که ایران بمب هستهای داشته باشد؟
آنجا من به تفصیل توضیح دادم که وحشت اصلی غرب از این است که ایران بمب هستهای نداشته باشد!
یعنی چه؟ اگر شما بمب هستهای داشته باشید مثل خیلیهای دیگر، میشوید مثلا یک دشمن امنیتی؛ مثل کره شمالی، چین، روسیه، ضمن اینکه حالا شما اگر مثلا پنج تا بمب هستهای داشته باشید خب اسرائیل دویست تا دارد، خود امریکا هزار تا دارد، دو هزار تا دارد؛ ولی اگر شما صنعت هستهای را داشته باشید، انرژی هستهای را تمام فرایندهایش را به شکل بومی داشته باشید، اما بمب هستهای نداشته باشید و بگویید نمیخواهم بمب هستهای داشته باشم، دیگر اینجا دشمن امنیتی نیستید اینجا رقیب تمدنی هستید؛ یعنی هفتصد سال تاریخ غرب را حالا چه باختر میانه را، چه باختر دور را، چه اروپا را، چه امریکا را به چالش کشیدهاید.
اینها هفتصد سال است دارند میگویند جهان منهای معنویت، منهای خدا، منهای آخرت، منهای شریعت جای امن تری است، جای مرفهتری است، جای بهتری است و ایران امروز در برابر این ادعا یک الگوی دیگری را روی میز گذاشته؛ میگوید که من با دانشمندانِ معنوی، اخلاقی، به شدت مردمی، متعهد، متشرعم به صنعت هستهای دست پیدا میکنم و به بسیاری از دستاوردهای فنی و علمی دیگر؛ بدون اینکه بخواهم این مزیتها را کنار بگذارم، بدون اینکه بخواهم این فضیلتها را انکار بکنم و دارم جمع میکنم بین پیشرفت و معنویت.
مجری: این یعنی خلق یک ارزش جدید، خلق یک معنای جدید.
جلیلی: یک الگوی جدید و الگویی که دیگر فقط توی کتابها نیست، توی حجرهها نیست. در حوزه نظریهپردازی نیست.
مجری: تجربه ثابت شده است.
جلیلی: آقا یک آدمی مثل سیدجمال الدین اسدآبادی نیست، مثل اقبال لاهوری نیست. آقای خامنهای رهبر یک حکومت مستقر پیشرو است؛ نه مثل سیدجمال که از این کشور به آن کشور مجبور بود آواره باشد، حرفهایش و نظریههای جدی اش را در حوزههای مختلف توی مجلات فقط بنویسد.
امروز یک چنین اتفاقی افتاده و اینکه اینها الان دیگر تعارف را کنار گذاشتهاند و رسما میگویند شما غنی سازی نباید داشته باشید و دیگر بحث بمب نیست؛ غنی سازی نباید داشته باشید، یعنی چه؟
یعنی که شما حق ندارید دانش بومی داشته باشید!
حالا کی دارد این حرف را میزند؟
کسی که آن موقع که ما خواجه نصیر داشتیم و ابن سینا داشتیم و ابوریحان داشتیم و فارابی داشتیم و خوارزمی داشتیم و زکریای رازی داشتیم اینها اقوام وحشی گل بودند توی اروپای مرکزی مثلا.
حالا آنها آمدند به ما میگویند که نه، ما تشخیص میدهیم که شما حق ندارید دانشمند داشته باشید و ما به خودمان اجازه میدهیم در یک لحظه، ده تا دانشمند رده یک جهان را بکشیم در ایران با همین وقاحت!
شهید فقهی، شهید ذوالفقاری، شهید مینوچهر، شهید طهرانچی، شهید عباسی اینها دانشمندان ایرانی فقط نیستند، اینها دانشمندان رده یک جهان هستند.
چند هفته پیش که ما توفیق داشتیم در خدمت مدیران صدا و سیما رفتیم به خداقوتگویی به دوستانمان در فوردو، خب دانشمندانی که آنجا حضور داشتند توضیحی که میدادند، میگفتند در بعضی از فرایندهای غنی سازی، چون مراحل مختلف و پیچیدهای دارد، میگفتند در بعضی از فرایندهایش ما رده یک جهان هستیم یعنی هیچ کشوری معادل ایران نیست؛ یعنی از لحاظ علمی و فناوری میگفتند در بعضی بخش هایش سوم چهارم هستیم ولی در بعضی بخشها یک هستیم و غرب وحشی، گفتم چه باختر دورش، چه باختر میانهاش با همدیگر متحد میشوند و در یک لحظه میآیند چندین دانشمند درجه یک جهان را، رده اول دنیا را به شهادت میرسانند.
این معنای این جنگ است که ما یقینا نیاز داریم به اینکه معنای این جنگ را بدانیم.
فکر نکنیم این یک درگیری مثلا منطقهای است.
صرفا شیطنت یک رژیم جعلی خبیث است.
نه؛ این یک دعوای تمدنی است که ایرانیها بعد از صدها سال که یک دورهی پر فراز و فرودی را طی کردند و هر موقع که خواستند یک گام بلند تمدنی بردارند، اروپاییها پیدایشان شده و سرکوب شان کردند، شما فکر کنید ۱۲۳۰ شمسی ما شخصیتی مثل امیرکبیر داشتیم.
امیرکبیری که قایل به تعامل به غرب بود، خودش دارالفنون ایجاد کرده بود وبه دنبال این بود که درهای پیشرفت را به روی ایران باز کند.
در عرض سه سال چه سرنوشتی پیدا کرد با سعایت مزدوران همین قدرتهای غربی، مظلومانه در حمام فین به شهادت رسید.
در سالهای بعد، در دورههای بعد شما میبینید مشروطه را به چه فرجامی رساندند؛ مشروطهای که برای ازادی، برای عدالت ایجاد شده بود و مردم با محوریت علمای دینی، برایش فداکاری کرده بودند در عرض کمتر از بیست سال تبدیل شد به یک دیکتاتوری خونخوار وحشی آدمکشِ عجیب غریبی که در خاطرات ملک الشعرای بهار بخوانید که مثلا شخصی مثل رضاخان که توسط انگلیسیها توی ایران حاکم شد چطور آدمی بود.
تا رسید به نهضت نفت، ایرانیها گفتند اقا این نفت مان مال خودمان باشد.
بعد پیدایشان شد یک دفعه یکی از آمریکا، یکی از شمال اروپا، کی به شما اجازه داده نفت تان مال خودتان باشد؟!
شاه مملکت با امریکا و انگلیس با همدیگر متحد شدند علیه ملت کودتا کردند که بیخود کردید گفتید نفت مال خودمان است! نفت مال اربابها است و بیست و پنج سال باز این دیکتاتوری را توی این مملکت حاکم کردند.
اینها فکر میکردند که انقلاب اسلامی را هم همان بلا را سرش خواهند آورد، همان بلایی که سر امیرکبیر آوردند، سر مشروطه آوردند، سر نهضت نفت آوردند فکر میکردند که ایرانیها این بار هم در این خیز بلند تمدنی که شروع کردند شکست خواهند خورد و دچار توطئههای آنها خواهند شد و نخواهند توانست به اهداف شان برسند.
دیگر محاسبه نکرده بودند که این دفعه با آدمی مثل امام خمینی طرفند.
با یک شخصیتی که تمام عبرتهای تاریخ معاصر ایران را جمع کرده بود و بر اساس آنها طراحی میکرد و موضع گیری میکرد و جامعه را پیش میبرد و بعد از آن هم حضرت آقا که بیش ازچهار دهه است اینها توی کار ایران ماندند و الان دیگر به وضعیتی رسیدند که "قد بدت البغضاء من افواههم و ماتخفی صدورهم اکبر".
این حرفهای هیستریک اخیر این یارو رئیس جمهور امریکا را که نگاه کنید میبینید کاملا اصلا مثل اینکه عنان از دست داده و سراسیمه است. چرا سراسیمه است؟
به خاطر اینکه حالا به این تعبیر نمیدانم میشود گفت یا نه، یک مقدار منصف باشیم حق میدهیم بهشان. امریکاییها یک زمانی توی این کشور کاپیتولاسیون اجرا میکردند.
شما سخنرانی حضرت امام سال ۴۳ را ببینید. امام فریاد میزند میگوید آقا ما حیوان نیستیم، با ما معامله حیوان نکنید ما انسانیم.
ما مبارزه با امریکا را از اینجا شروع کردیم از حضیض، از حداقلها؛ که ما آدمیم!
ما را در کشور خودمان حیوان حساب نکنید. امام آن زمان چه میگفت؟ میگفت یک مثلا سرجوخه امریکایی بیاید شاه مملکت را بکشد، ایرانیها خودشان امضا کردند که حق ندارند که او را محاکمه کنند.
ما مبارزه را از اینجا شروع کردیم در ۱۳۴۱ و ۱۳۴۳ و امروز به کجا رسیدیم؟
هی تنه میزنیم به اینها برو کنار من میخواهم جزو هشت تای هستهای جهان باشم، من میخواهم جزو چهار تای نانوتکنولوژی باشم، من میخواهم جزو پنج شش تای اول زیست فناوری و بیوتکنولوژی باشم، من میخواهم در یک روز سه تا ماهواره در فضا مستقر کنم، من میخواهم قدرت موشکی برتر جهان باشم.
خب معلوم است که اینها دیوانه میشوند.
میگویند ما یک زمانی تو را آدم حساب نمیکردیم. توی کشور خودت به تو ظلم میکردیم، به تو توهین میکردیم. شاه تو را به رسمیت نمیشناختیم و و الان کارت به جایی رسیده در کمتر از نیم قرن که این طوری تراز تمدنی خودت را بالا بردی.
یک کشور سی و شش میلیونی الان شده نزدیک به نود میلیون جمعیت با یک قدرت زیرساختی بسیار معتنابه و نه تنها چهل سال تلاش غرب وحشی برای متوقف کردن این ملت تمدن ساز، این ملت بزرگ، این ملت پرافتخار، این ملت فرهنگپرور نه تنها تلاش غرب وحشی برای متوقف کردن این ملت، موفقیت آمیز نبوده، نه تنها نتوانسته ایران را نابود بکند؛ بلکه ایران تثبیت شده، حرکت کرده، پیشرفت کرده و دارد تکثیر میشود و دارد الگوی تمدنی جدید را به عالم معرفی میکند.
معنای این جنگ این است؛ ضمن اینکه ممکن است در سطوح ژورنالیستی و بعضی سطوح مثلا تاکتیکی و اینها هم مسایلی را بشود طرح کرد. آنها هم در جای خودش قابل توجه است ولی میخواهم بگویم معنای تمدنی این جنگ را ما باید درست فهم کنیم و مبنای موضع گیریهای خودمان در آینده قرار بدهیم.
مجری: آقای جلیلی دو تا ملاحظه دارم. یکی اینکه من این تاریخ تمدنی که شما ارایه میکنید را میفهمم. سوالم تقریبا دو تا قسم اصلی دارد؛ یکی این است که چرا الان، میدانید؟ تعبیر پیچ تاریخی حضرت آقا را متوجه میشوم ها؛ ولی خب یعنی عنصر مکان که شما میگویید جغرافیای ایران را متوجه میشوم، عنصر تاریخ را و آن عبرت تاریخی را متوجه میشوم ولی عنصر زمان چرا الان، یکی این است. یکی هم به نظرم خیلی عجیب است آن هم باز جنگ مغلوبه است. باز استناد میکنم به آیه شریفه و مکروا و مکروا الله و الله خیر الماکرین. چرا الان، چرا این طوری شد.
یعنی واقعا باز این تعبیر را از شما وام میگیرم؛ این آشفتگی، این اعوجاج، این سراسیمگی در دستگاه فکری طرف مقابل به وفور و به ظهور است. در یک توئیت پنج خطی هفت تا موضع متفاوت شما میبینید ازش. گرفتار است بیچاره اصلا نمیداند باید چکار کند ولی این موضوع را از این باب برای ما تحلیل کنید که چرا الان و چرا این جوری شد؛ یعنی این جنگ مغلوبه از کجا دارد شکل میگیرد.
آقای جلیلی: ببینید اینها این طوری نیست که در طول چهل پنجاه سال گذشته هم؛ خیلی با ما نرم برخورد کرده باشند.
اگر امروز جنگ شروع کردهاند، مگر در جنگ هشت سالهای که توسط یک گرگ خونخواری مثل صدام بر ملت ما تحمیل کردند، دست امریکا و فرانسه و انگلیس و آلمان و اینها آشکار نیست؟
همین آلمانی که این روزها پایش را از حد خودش فراتر گذاشته و دارد اراجیف میبافد آن صدراعظم بی ادب شان؛ تو کسی هستی که در دورهی جنگ به یک گرگی مثل صدام، سلاح شیمیایی دادی گفتی نه فقط رزمندگان شان، شهرهای مسکونی اینها را با بمب شیمیایی بزن!
این اروپا است، این آلمان است، آن انگلیس است و حمایت کردید. همان ژاک شیراک رفیق نزدیک آقای صدام حسین بود دورهای که در پاریس شهردار بود. فرانسوا میتران که باز از حزب مخالفش بود، او هم طرفدار صدام بود.
وحشی گریهای باختر دور و باختر میانه علیه این ملت تمدن ساز، مال امروز و دیروز نیست. مال بیست و سه خرداد فقط نیست.
هشت سال ما تحت حمله کی بودیم؟ همینها؛ یا مثلا هزاران ترور. فرانسه اسم خودش را گذاشته مهد آزادی. مهد آزادی برای کی؟ برای تروریستهایی که رئیس جمهور این ملت را کشتند. شهید رجایی رحمت الله علیه، رئیس جمهور محبوب این ملت را به شهادت رساندند و نخست وزیرش را شهید باهنر را، در یک روز هفتاد و دو نفر از شخصیتهای این کشور را به شهادت رساندند و بعد رفتند در آغوش فرانسه همه امکانات برایشان فراهم بود. الان این زنکه معروفه که به اصطلاح سرکرده منافقین است، راه به راه توی پارلمانهای اروپا برایش سخنرانی میگذارند شما بیا راجع به حقوق بشر یک کم صحبت کن برای ما! میخواهم بگویم اینها همه کاری کردند.
هفده هزار ترور شوخی است؟
همین امریکا نمیگویم هفده هزار تا، نمیگویم صد و هفتاد تا، هفده تا ترور تویش انجام بشود ببینم چی ازش باقی میماند.
همین امریکا با این هیبتش و .... هفده تا ترور تویش در عرض چند ماه انجام بشود، ببینیم چی ازش باقی میماند.
کشوری هفده هزار ترور، رئیس جمهور را کشتند، نخست وزیر را کشتند، دهها نماینده مجلس را کشتند، وزرا را کشتند، معاونین وزرا را کشتند، مردم عادی را کشتند، ائمه جمعه را کشتند، روحانیون را کشتند، اساتید دانشگاه را کشتند. هفده هزار تا ترور توی این کشور کردند و به اهدافشان هم نرسیدند و سالها از آن دهه نورانی و خونین شصت گذشته و روز به روز این کشور و این ملت قدرتمندتر شده.
در سالهای اخیر خودشان گفتند ما تحریمهای اقتصادی فلج کننده را علیه ایران به کار میگیریم.
الان سیزده چهارده سال از این تحریمهای به قول خودشان فلج کننده میگذرد. همه اینها را به کار گرفتند. خب ما پیشرفت هایمان کی به ثمر رسید؟ در همان دورهای که شدیدترین تحریمها علیه ما اعمال شد. بیست سال پیش ما نه در بیوتکنولوژی لااقل در بعضی از شاخه هایش جزو چهار پنج تای اول جهان بودیم و نه در ماهواره و هوافضا این قدرت را داشتیم که در یک روز سه تا ماهواره را در مدار قرار بدهیم، در موشکی همین طور، در چنین وضعیتی نبودیم. در هستهای همین طور. توی این پانزده سال بیست سالی که اینها فشارهایشان را حداکثری کردند، همه اینها به دست آمده و ما به این همه پیشرفت دست پیدا کردیم.
همین دانشمندان هستهای عزیزی که به شهادت رسیدند در این چند روز اخیر، خدا رحمت کند شهید عباسی یک مصاحبه از ایشان میدیدم یکی از خبرگزاریها انجام داده بود، خبرگزاری دانشجو بود. آنجا میفرماید که شما نمیترسید از اینکه ترور بشوید. یک لبخندی میزند، میگوید که آنقدر ما شاگرد تربیت کردیم، آن قدر آدم ساختیم که الان ما را هم به شهادت برسانند نگرانی از بابت ادامه این صنعت توی ایران نداریم. بومی شده توی این کشور و واقعا هم همین طور است.
نمیدانم دیدید یک بیانیهای بچههای دانشگاه شریف منتشر کرده بودند چند روز پیش، توی این حجم اخبار فکر کنم خوب دیده نشد.
دو هزار نفر از اساتید و دانشجویان یک طوماری را فرستادند، گفتند ما آمادهایم که تحقیقات مان را ببریم به سمت صنایع نظامی.
بله ملتی که این گونه با یک چنین دشمنان وحشی غدار مکار" لا اَیمان لهم" به تعبیر قرآن، روبهرو هست حتما فرزندانش، نوابغ این جامعه بی تفاوت نمیمانند.
منتظر باشند امرا و سردمداران غرب وحشی ببینند جوانان این مملکت چه خواهند کرد در صنایع نظامی، به چه ترازی خواهند رساند ایران عزیز را که برای دفاع از این ملت، برای دفاع از رایان قاسمیان دو ماهه، برای دفاع از امیرعلی تکواندوکار هشت ساله، فرزندان این ملت بیکار نخواهند نشست و همان طور که سرداران عزیز معنوی این ملت شهید رشید، شهید حاجی زاده، شهید سلامی، شهید باقری، شهید حاج کاظم، شهید حاج رمضان، شهید سعید زاهدی رحمت الله علیهم اجمعین و دیگر شهدا، همین طور که اینها جان خودشان را فدا کردند که دژ دانش در ایران بزرگ مستحکم باقی بماند، مطمئن باشید دانشمندان و نوابغ و دانشجویان و پژوهشگران ایران اسلامی قدر این خونها را خواهند دانست و برج و باروی این دژ دانش در تمدن ایرانی اسلامی روز به روز برافراشتهتر خواهد شد و از حالا ما وارد یک فضای تازهای خواهیم شد.
من یک یادداشتی نوشتم آنجا نوشتم که شکست شیطان، اقتدار ایران و آغاز نظم جدید.
نظم تازهای دارد در جهان حکمفرما میشود و به حول و قوه الهی؛ ایران یکی از ارکان آن هست و ملت ما باید افتخار کنند به این -که میکنند- و دانشمندان ما و سرداران ما به این ملت اعتماد داشتند و اطمینان داشتند که خون خودشان را نثار کردند.
میدانستند راه آنها بی رهرو نخواهد ماند و تلاش احمقانه دشمنان این ملت؛ چه دشمنان خارجی، چه دشمنان داخلی به جایی نخواهد رسید.
هم نخبگان ما به مردم ما این ایمان را و این اعتقاد را دارند و خونشان را پای این اعتقاد گذاشتند و جان شان را در این راه دادند، و هم مردم ما قدر دانشمندان شان و سرداران شان را میدانند واین طلیعه تمدن نوین ایرانی اسلامی که بحمدالله و المنه آشکار شده و غرب وحشی را این طوری به وحشت انداخته، گفت باش تا صبح دولتش بدمد که این هنوز از نتایج سحر است.
مجری: قبل اینکه برویم میان برنامه، دلم میخواهد یک ادای دین کنم، ادای احترام کنم از طرف خودم و تمامی همکارانم و تمامی دوستان در رسانه ملی به خانواده شهید بزرگوار شهید عزیز رجبپور. آقا وحید یک خاطره دیدم از شما از مواجهه با خانواده شهید رجبپور، آن را بگویید. دلم میخواهد آن را بشنوم.
آقای جلیلی: خب همان طور که مردم عزیزمان میدانند دوشنبه پیش ساختمان شیشهای در صدا و سیمای جمهوری اسلامی مورد حمله هواپیماهای رژیم صهیونیستی قرار گرفت، چهار تا موشک به ساختمان شیشهای شلیک شد و دو نفر از همکاران ما و یکی از عزیزانی که ا زمجلس شورای اسلامی تشریف آورده بودند آنجا به شهادت رسیدند.
خب در تشییع شهید رجبپور توفیق داشتم بهشت زهرا رفتم خانواده شهید، پدر بزرگوارشان، خانواده شان، همسر شهید و دختران عزیز نوجوانش حضور داشتند.
بعد از اینکه شهید دفن شد همسر ایشان رو کرد به حقیر فرمود که: " به آقای جبلی بگویید این سهم ما از تنها نماندن رهبری، بقیه اش با شما".
ببینید این جلوهها را ما در زمان دفاع مقدس هم دیده بودیم. امروز کور بشوند انهایی که میگفتند که آقا دیگر اگر جنگی بشود کسی نمیرود، آقا تمام شد آقا فلان.
الان ببینید که فرهنگ ایرانی، تمدن ایرانی چه شیرزنانی در دل خودش پرورده. این خواهر عزیز ما همسر شهید رجبپور، این جمله یک جمله تاریخی است. جملهای نیست که یک فرد گفته باشد؛ این از دل یک فرهنگ میآید، یک تاریخ چند هزار ساله میآید و این ایمانی که این ملت به خودشان دارند، به هویت شان دارند، به ماهیت ملی خودشان دارند.
اجازه بدهید من این را یک نکته ظریفی است توضیح بدهم اینجا.
بعضیها دیدم توی این ایام میگویند: " بله، ما به وحدت ملی نیاز داریم، ما به همبستگی ملی نیاز داریم". بله صد درصد همین طور است.
" نه دیگر پس اسم خدا نیاورید، اسم پیغمبر نیاورید، بگذارید همه باشند. "
من ماندم واقعا نمیفهمم که ما برای اینکه به اصطلاح وجود خودمان را حفظ کنیم باید با هویت خودمان خداحافظی کنیم؟!
ایران کشوری است که در طول تاریخ خودش وجودش را با ماهیتش حفظ کرده.
موجودیتش را با هویتش حفظ کرده. همبستگی ملت ما بر گرد معنویت ما است، بر گرد معرفت عمیقی است که توی این تاریخ ریشه دارد.
وطن برای ما صرفا یک مفهوم جغرافیایی نیست، یک مفهوم تاریخی است.
عذرخواهی میکنم بعضیها مثل اینکه میخواهند وطن را به آغل تبدیل کنند.
ما انسانیم. وطن برای ما با هویتش، با ماهیتش، با افتخاراتش، با رشتههای عمیق معنوی اش، با نسبتش با پروردگار - در طول تاریخ ایران همواره ملت ایران یک ملت موحدی بودند- معنا دارد.
آدم بعضی از این حرفهای اینها را میشنود یاد نامه ارجاسب به گشتاسب میافتد که موقعی که گشتاسب به حضرت زرتشت ایمان آورده بود و فرزندش اسفندیار، ارجاسب یک نامه خیلی بی ادبانهای نوشت توی شاهنامه هست دوستان ببینند این را، که چرا رفتی ایمان آوردی به زرتشت؟ مگر نمیدانی دین میخواهد چکار کند؟ دین میخواهد شادی را از جامعه بگیرد! همین حرفهایی که سکولارها امروز میزنند دقیقا حرفهای ارجاسب است.
حالا بماند که جناب اسفندیار چه درس تاریخی به ارجاسب داد.
امروز ما بعضی حرفها را میشنویم که بله، برای اینکه همبستگی ملی ایجاد بشود با هویت ایرانی خداحافظی کنید. اسم خدا را هم نیاورید حتی. دیگر به نام خداوند جان آفرین هم نگویید، به نام خداوند جان و خرد هم دیگر نگویید؛ چون این ممکن است بعضیها را..
نه آقا، ایرانیها اتفاقا در سختیها و در شدائد، حافظه معنوی شان بیدارتر میشود. در همین چند روز اخیر شما ببینید چه اتفاقی میافتد؟ اینها این محاسبه را نکرده بودند. ببینید این رفتار سخیف احمقانهای که این پسره رضا پهلوی از خودش نشان داد که شروع کرد کف زدن برای نتانیاهو. حالا معلوم بود از اولش که هیچ فضیلتی ندارد؛ ولی معلوم شد که اصلا یک ذره هوش سیاسی هم ندارد این بیچاره که سیآیای بهش گفته بود یا موساد بهش گفته بود آقا ما حمله میکنیم و ایرانیها میریزند به هم و درگیری خیابانی به وجود میآید و بعد تو میروی آنجا مثلا.
چه تصویری ملت ایران از خودش نشان داد در این یک هفته. این تفاوت یک ملت متمدن، فرهنگپرور، تاریخ ساز، ریشهدار، اصیل، عریق با یک گروه وحشی یک گنگ جنایتکاری مثل رژیم صهیونیستی است. حیف که من چنین مقایسهای کردم اصلا در شأن ملت ایران نبود که بخواهم با آن مقایسه کنم.
مجری:. برگردیم به میز گفتوگو. این آقای جلیلی این سوال به نظرم شاید به عنوان یکی از سوالات مهمی است که ما داریم این شبها از مهمانان مان میپرسیم که ایران پسا جنگ و ایران پسا این دوازده روز یا امتدادش حتما فضای متفاوتی است؛ یعنی شاید یک ققنوسی، شاید یک سیمرغی یک پرواز جدیدی است برای مردم ایران. این نظم جدید یک اقتضائاتی دارد. یک خرده رو به جلو، توصیهای از این جنس برای ما داشته باشید که اقتضائات ایران پسا جنگ و ایران پسا این نظم جدید نوین جهانی باید چگونه باشد. این را اگر ملاحظه داشته باشید به طیفها و اقشار مختلف خیلی کمک میکند. میخواهم بگویم جنسش سیاستهای کاملا کارکردی و کاربردش.
آقای جلیلی: خب هم بیان من توی این فرصت کم الکن است و هم مطلب خیلی زیاد است. من البته آن قدری که به ذهنم رسیده ترهاتم را توی کانال هایم نوشتم توی ایتا و توی بله هست، دوستان اگر حالش را داشتند و بیکار بودند میتوانند آنجا تفصیلش را ببینند.
ببینید همین طوری که اشاره کردید واقعا ما بعد از این جنگ، وارد یک فضای تازهای میشویم.
اولا این روشن باشد که قطعا ما پیروز این میدان بودیم.
ببینید هفته پیش این سگ زرد در حال تهدید عالیترین مقامات نظام جمهوری اسلامی بود که حضرت آقا دیدید در آن پیام ویدئویی که دادند با چه طمانینهای، با چه لبخندی پاسخ تهدیدات این قمار باز را دادند که آقا کی را داری تهدید میکنی؟!
آن اوایل، آن دو سه روز اول جنگ اینها خیلی توپشان پر بود و فکر میکردند اهداف شان را میتوانند محقق کنند.
حتی چند روز پیش دیدم آقای خوش چشم که از آگاهان امنیتی است علنی کرد. اینها دوشنبه پیش حتی قصد این را داشتند که رئیس جمهور و رئیس مجلس و رئیس قوه قضاییه را هم بزنند که بحمدالله موفق نشدند. این را سی خرداد آقای خوشچشم توی یکی از برنامههای تلویزیونی گفت.
یعنی اینها انقدر وقیح بودند. تا یک هفته پیش اینها اهدافشان در این حد بود یعنی سرنگونی نظام، زدن همه سران نظام و ....
بعد دیشب شما متن جفنگیات این یارو ترامپ را ببینید.
اصلا سراسیمه است: " آقا زود جمعش کنید، تمامش کنید"!
آقا چی شد؟ حالا یک جوری میخواهد جمعش کند، چی شد توی این یک هفته چه اتفاقی افتاد؟
غیر از این بود که سیلی محکم از ملت ایران خورد؟
دیشب ما آخر شب داشتیم میرفتیم خانه، از کنار یک پمپ بنزین رد شدیم، این برادری که توی آن تاکسی داشت ما را میبرد، دید پمپ بنزین خلوت است، هیچ کس نبود. با یک حالتی گفت: "ای بابا آقا امریکا را زدیم، یک نفر نیست اینجا جمع بشود توی صف بنزین شلوغ بشود. چقدر زود این ملت عادت کردند. "
این ملت ظرفیت خودشان را، قابلیت خودشان را، فضیلت خودشان را، تمدن ساز بودن خودشان را نشان دادند. توی همین یک هفته ببینید چه صحنههایی خلق شد.
ما در صدا و سیما متاسفانه فرصتش را و مجالش را پیدا نکردیم که همه اینها را نشان بدهیم که من همین جا از همه عزیزان، از همه مردم شریف و گرانقدرمان عاجزانه خواهش میکنم کمک کنند به ما. این صحنهها نباید خدای نکرده فراموش بشود.
شاطر عباس ملایری برادرش بیست دقیقه پیش شهید شده، بهش میگویند بیا برو. میگوید نه من اینجا به صاحب اسمش اقتدا میکند، میگوید من اگر عباس هستم باید آب بیاورم، باید نان بیاورم.
این فرهنگ است این یک رفتار شخصی نیست، اینجا است که آدم به ایرانی بودن خودش میبالد.
مادر شهید ربانی را میدیدم خب هم فرزندش شهید شده، هم عروسش، هم نوه اش. بعد ببینید چقدر مقتدر، چقدر با طمانینه و قوی صحبت میکند و رو به آینده و بسیاری دیگر از این صحنهها که ما در این ایام دیدیم.
پدر شهید رضوان پور اگر اشتباه نکنم در خمینی شهر اصفهان، من امروز یک فایل ده دقیقهای از ایشان دیدم، واقعا به خودم افتخار کردم که هموطن یک چنین شخصیتی هستم.
فرزندش معاون اجتماعی بسیج کشور بود به شهادت رسید دیروز. چند ساعت از شهادت فرزندش گذشته، شما میبینید با چه شجاعتی و با چه بصیرتی و با چه سماحتی حرف میزند.
ایران عزیز با اتکای به این فرهنگ و این نوع تربیت و این آدمها که یکی دو تا سه تا صد تا هزار تا ده هزار تا صد هزار تا نیستند، میلیونی هستند با اینها آینده خودش را خواهد ساخت.
غرب امروز در چشم ما کامل فرو ریخته.
روشنفکرها، روشنفکرمآبها و غربزدهها دیگر تلاش نکنند بعد از صد و پنجاه سال دو مرتبه بخواهند که غرب، یک موجودیت یوتوپیایی برای ما بشود.
غرب بخواهد یوتوپیای ایران باشد؟ خجالت نمیکشید؟ شرم نمیکنید؟ غرب وحشی را میخواهید یوتوپیای یک ملت بزرگی مثل ایران قرار بدهید؟ سرتان را بیندازید پایین. توی دانشگاهها اینها دیگر چگونه با چه رویی میخواهند از فردا از غرب دفاع کنند؟
دانشجوها اینها را به چالش بکشند. کسانی که با وقاحت همچنان دارند از غرب؛ از این غربی که ملت ما دارد میبیند آن توصیف دقیق قرآن را از اینها لا اَیمانَ لهم، خدا نمیگوید لا ایِمان لهم، نمیگوید اینها دین ندارند پس با اینها درگیر بشوید. میگوید آقا اینها به هیچ یمینی، به هیچ عهدی، به هیچ پروتکلی، به هیچ به اصطلاح قراردادی وفادار نمیمانند.
ما داریم دیگر به عینه میبینیم.
غرب فرو ریخته در چشم و دل جوانان ایرانی، نوجوانان ایرانی، کودکان ایرانی کاملا هیمنه اش فرو ریخته و از آن طرف تمدن معنوی و معارفی ایران اسلامی دوباره در چشم و دل این ملت جلوه کرده، ملت داشتههای خودش را الان بهتر میفهمد که حسین سلامی کیست، محمد باقری کیست، امیرعلی حاجی زاده کیست، فریدون عباسی کیست، طهرانچی کیست، فقهی کیست.
ما این همه داشته داریم برای اینکه آینده خودمان را متکی به خودمان؛ متکی به نوابغ و داشتهها و موهبتهای الهی که به این ملت داده خودمان بسازیم و الگو بشویم برای جهان.
این نظم تازهای است که ابتدا از داخل ایران شروع میشود و با بازیابی اعتماد به نفسی که غربزدهها صد و پنجاه سال بیشتر تلاش کردند آن را در ایران منکوب کنند و امروز دیگر به نظرم حنایشان رنگی ندارد و اربابان غربی آنها آبروی نداشته اینها را هم به باد دادند در همین ماجراهای اخیر و ان شاءالله ملت ما متکی به این تجربهی جدید گرانقدری که به دست آورد و پیروزی بزرگی که در مقابله با غرب وحشی به دست آورد در مسیر تمدن سازی خودش ان شاءالله گامهای بلندی را برخواهد داشت.
مجری: آقای جلیلی به عنوان سوال پایانی ممنون میشوم از اینکه به این پاسخ بدهید. خیلیها در یادداشتها و تحلیلهایشان این همبستگی ملی که امروز مردم ایران دارند را به خاطر منشاء خارجی میدانستند. به خاطر یک دیگری، یک دشمن، یک تعبیرشان به این نزدیک است ما به خاطر زیست در بحرانمان الان با هم خوب هستیم. این منشاء، منشاء داخلی نیست. این همبستگی مردم ایران فقط به خاطر عامل سلبی و عامل بیرونی است؟ آن چیزی که قوام و استحکام درونی میسازد پس چی است.
آقای جلیلی: خب سوالی که در مقابل این گزاره میشود قرار داد این است که خب خیلی جاهای دیگر هم هست که دشمن دارند ولی چرا آنها یک چنین جلوههای درخشانی از فضایل انسانی در آنها ظهور نمیکند. اگر صرف دشمن داشتن کفایت میکند برای اینکه یک ملتی در این تراز تمدنی جلوه بکنند، خب چرا این جاهای دیگر لااقل در این تراز دیده نمیشود.
قرآن میگوید: " أحسب الناس یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یُفتنون و لقد فتّنا الذین من قبلهم"
بله. قطعا این گونه است. اصلا فتنه، درگیری، مصیبت، شدت، سختی؛ اینها همه برای این است که قابلیت ادمها در این صحنهها رو بیاید و آدمها خودشان بدانند چه چیزهایی دارند.
میخواهم بگویم یک چیز طبیعی است. چیز عجیب غریبی نیست. اصلا جزو سنت طبیعت زندگی است. در زندگی فردی هم همین گونه است بلاخره یک خانوادهای وقتی یک مصیبتی مثلا بهش میرسد شما میبینید به همدیگر نزدیک میشوند. مثلا مادربزرگی داشتند از دنیا رفته، همه با همدیگر در آن ایام دوستتر میشوند، آن پیوندهایشان به اصطلاح جدیتر میشود و ....
این که یک چیز طبیعی است.
ولی میخواهم بگویم وقتی به این تراز میرسد این حتما ناشی از داشتههای عمیق در این جامعه است. ضمن اینکه فقط هم سلبی نیست.
ببینید برائت و ولایت در فرهنگ ما با هم است. تولی و تبری با هم است. شما نگاه کنید در همین چند روز چه بسیار آدمهایی شما دیدید در نمازجمعه اخیر، طرف میگوید من تا حالا نمازجمعه نیامده بودم این اولین بار است آمدم نمازجمعه. او هم وقتی که میخواهد ا زکشور خودش دفاع کند رجوع میکند به آن پیوندی که در طی هزاران سال این ملت را به همدیگر پیوند داده؛ یعنی رابطه اش با خدا. به پیوندهای معنوی رجوع میکند یعنی آن بدحجابه هم، آن آدمی که شاید خیلی هم متشرع نباشد وقتی میخواهد از ایران خودش، ایرانی که هویتمند است؛ یک آغل نیست، یک وطن است، میآید در نمازجمعه شرکت میکند. این خیلی معنا دارد، این خیلی دلالت دارد. روشنفکرهای ما البته عادت ندارند که این صحنهها را دلالتهایش را بشمارند و خوانش تئوریک بکنند؛ کما اینکه اربعین را حاضر نیستند آن پدیده عظیم را خوانش تئوریک کنند دلالتهایش را بشمرند. اگر یک اتفاقی یک صدم این بیفتد که منفی باشد واینها بتوانند از دلش یک چیزی علیه جمهوری اسلامی دربیاورند، آن را چقدر رویش مانور میدهند؛ ولی همین صحنههایی که توی همین یکی دو هفته اتفاق افتاد را شما بیایید از لحاظ مردم شناختی، جامعه شناختی بررسی کنید چقدر دلالتهای زیبایی دارد، چقدر دلالتهای عمیقی دارد.
پس جامعه ما به خاطر داشتههای خودش، وقتی هم با یک مصیبتی، با یک سختی و شدتی مواجه میشود به آن رجوع میکند و آن حافظه معنوی در جامعه ما بیدارتر میشود.
اصلا این چرخه پالایشی که در فرهنگ دینی وجود دارد به خصوص در فرهنگ شیعی وجود دارد، دو روز دیگر ایام عزاداری سیدالشهدا است.
شما ببینید باز یک نوروز دیگری شکل میگیرد؛ یک تازه گردانی دیگری در جامعه ایرانی به وقوع میپیوندد که این صدها سال است در این جامعه رواج داشته و این موجب شده که جامعه هیچ وقت به اصطلاح به آلودگی به طور طولانی دچار نشود.
همواره ماه رمضان هست، نوروز هست، عرضم به حضور شما محرّم هست اینها هی آن فضایل این ملت را به یادشان میآورد و موجب میشود که هیچ وقت جامعه در جا نزند.
امیدوار هستم که ان شاءالله این پیروزی بزرگی هم که ملت ما در این مقطع به دست آوردند، بستری بشود، سکویی بشود برای حرکت بسیار بزرگتری در میان مدت و بلندمدت که حتما این گونه خواهد شد.
این شهدایی که ما تقدیم کردیم خونشان هدر نخواهد رفت و آغاز یک عصر جدیدی در ایران، منطقه و جهان خواهد بود ان شاءالله.
مجری: من از شما خداحافظی میکنم بقول محسن چاوشی که مردم خدا مراقب ماست...
جلیلی: بگذارید من هم از آقای چاوشی تشکر بکنم با این شاهکاری که پریروز منتشر کردند و نترسید از چهار روشنفکر و غربزده که ویژگیهای هویتی و تمدنی ما را بیان بکند، که بگوید من مرید امیرالمومنینام، من جامعه ایران را در پیوندی که با حضرت احدیت دارد میبینم. ادبیات ضد استعماری و ادبیات دینی و ادبیات ملی را با شجاعت و با هنرمندی به کار گرفت و بعنوان یک شهروند جامعه ایرانی از ایشان تشکر میکنم.