به گزارش مجله خبری نگار،سیدی از سال ۸۳ و با فیلم «یک تکه نان» وارد سینما شد؛ اما او را در مقام بازیگر با فیلمهای کمدی مثل «خط ویژه» و «مصادره» میشناسیم. آثاری که سیدی با ایفای نقش جوانی شوخ و شنگ و تاحدی گیج در آنها توانست به کاراکتر مطلوبی برسد که در سریالهایی مثل «عاشقانه»، «گیسو» و «گلشیفته» هم با گریمهای متفاوت استمرار پیدا کرد و کم کم بسیار نخنما شد. البته در کارنامه سیدی بهعنوان بازیگر نقشهای جدی هم کم نیست؛ اما او چنان در کمدیها جا افتاد که انگار بازی نمیکند و در حال تکرار شخصیت خودش است. خب اینطوری بود که برای بسیاری از مخاطبان سینما و نمایش خانگی خود هومن سیدی شد تیپیکال یک آدم سرخوش و دوستداشتنی. با این اوصاف دنیای او بهعنوان فیلمساز خیلی عجیب و دور است از آنچه در ذهن ما تثبیت شده، چرا؟
هومن سیدی از همان فیلمهای کوتاهی که ساخت تا اولین فیلم بلندش یعنی «آفریقا» دنیای خاص خودش را دنبال کرد، دنیایی که گام به گام تلختر و بهنوعی وحشی میشد تا به سریال اخیرش رسید یعنی «وحشی». او بعد از «آفریقا»، «سیزده» را ساخت، سراغ «اعترافات ذهن خطرناک من» رفت، با «خشم و هیاهو» تجربهای تازهای را از سر گذراند و «مغزهای کوچک زنگ زده» اوج کارش بود که ادای دینی مستقیم به سینمای آمریکای جنوبی و الگوهای مورد علاقه او در فیلمسازی بودند. «جنگ جهانی سوم» هم که اثری باز هم تلخ، اما خوراک جشنوارهها بود. اما این تلخی به شکل دیگری در «قورباغه» ادامه پیدا کرد تا کار رسید به «وحشی» که همه چیز را با هم دارد. قصهای تلخ، لوکشینهای دارک، شخصیتی که بدبختی از سرورویش میبارد و... تصویری که هومن سیدی از دنیای زیرزمینی تبهکاری و آدمهایش در «مغزهای کوچک زنگ زده» و «وحشی» ارائه میکند هولناک، اما چندان مستند و رئال نیست؛ او بیشتر وامدار نوعی از سینما است که برخلاف سینمای اجتماعی ایران چندان اتمسفر واقعی جامعه یا لااقل بخشی از جامعه را منتقل نمیکند. برای این است که باید هومن سیدی بازیگر و هومن کارگردان را دو سر ابتدا و انتهای طیفی بدانیم که هیچجوری بهم نمیآیند.