به گزارش مجله خبری نگار، بسیاری از آنها از معنا و مفهوم این عبارات و اصطلاحات خاص سردرنمیآورند: «elam، elameF، موقعیت بریچ، سونوگرافی آنومالی...». برایشان اهمیت و جذابیتی هم ندارد که بدانند بازگشت امواج مافوق صوت (اولتراسوند) از کیسه آب جنین چطور باعث تشکیل تصویر جنین بر صفحه مانیتور میشود تا سونولوژیستها بتوانند از حال و احوال فرزند پردهنشین آنها باخبر شوند. در این دم و دستگاه عریض و طویل و پرمعمای سونولوژیستها، آنها فقط مشتاق شنیدن تفسیر و تشریح حرکات و شرایط جنین از زبان متخصصان این روش تصویربرداری پزشکی هستند؛ تفسیری که هم خیال آنها را از سلامت فرزندشان آسوده میکند و هم یکی از پرهیجانترین لحظات دوران بارداری مادران را رقم میزند: «لحظه تعیین جنسیت کودک توراهی....» این اتفاق و لحظه مهیج برای والدین احساساتی متفاوت را به همراه میآورد که باعث واکنشها و صحنههایی تماشایی میشود.
در جنب و جوش و شلوغی صبحگاهی خیابان شهید مطهری، بروبیای مراکز سونوگرافی و تصویربرداری پزشکی این خیابان کاملا جلب توجه میکند. شمار این مراکز فراوان است، اما در تعداد محدودی از آنها سونوگرافی تشخیص جنسیت بهصورت مستقل و تخصصی انجام میشود و در اغلب این مراکز اگر در سونوگرافی سنجش سلامت جنین، جنسیتش مشخص باشد والدین بهصورت شفاهی از دختر یا پسر بودن فرزندشان مطلع میشوند، اما اینجا سونوگرافی آنومالی معمولی، دوبعدی و سهبعدی برای تعیین جنسیت بچه انجام میشود؛ البته فقط بعد از ۱۳ هفتگی بارداری مادر که خطری برای جنین نداشته باشد و دقت سونوگرافی بالاتر از ۷۰ درصد باشد. با آنکه هنوز از خانم دکتر سونولوژیست خبری نیست، صندلیهای فراوان سالن انتظار پر شده و اغلب زوجین با هم به مرکز آمدهاند. مادران سنگین بار با لیوانهای یکبار مصرف پر از آب آرام و هن و هن کنان دور سالن قدم میزنند تا زودتر مثانهشان پر و برای سونوگرافی آماده شوند. خانم منشی جوان و کمحوصله که اسم «هاله اردکانی» را برای رفتن به اتاق سونوگرافی صدا میزند، مشخص میشود دکتر سونولوژیست ساعت ۸ و نیم و سرموقع کارش را شروع کرده است.
مهنا لابهلای زوجین جوان نشسته و پرسن و سالترین مادر داخل سالن بهنظر میرسد. خانم دکتر او را خوب میشناسد و با دیدنش میگوید: «خب مهناخانم گل... بیا ببینیم بالاخره سر بچه پایین آمده یا هنوز حاضر نیست با ما همکاری کند؟» در تصادف رانندگی شدیدی که خانواده مهنا داشتند، پسر ۲ سالهاش از دنیا رفته و او بعد از گذشت ۵ سال از آن روز وحشتناک تصمیم گرفته برادر دیگری برای دختر حساس و تنهای ۲۱ سالهاش به دنیا بیاورد. انگار جنین هنوز در موقعیت بریچ سفت و محکم جاخوش کرده و سرش رو به پایین قرار نگرفته، ولی دکتر جنسیت او را بهسختی تشخیص میدهد. مهنا از اینکه فرزندش دختر است نمیداند خوشحال باشد یا ناراحت و درحالیکه صدای پرقوت قلبش را گوش میکند، میپرسد: «اگر سرش پایین نیاید چی؟ موقع به دنیا آمدنش اتفاقی نمیافتد؟»
اردکانی و همسرش صبح زود و از نگهبان مرکز هم زودتر رسیدهاند. ۳ قلو بودن فرزندانشان مشخص شده و فقط باید بدانند بعد از ۱۰ سال انتظار خدا چند دختر و چند پسر به آنها بخشیده است، اما ۳ قلوها حسابی شیطان و بازیگوش هستند و طوری کنار هم ایستادهاند که خانم دکتر سونولوژیست هرقدر مادر ترکهایشان را پهلو به پهلو میکند، نمیتواند از رمز و رازهای آنها سردرآورد. مدت زمان سونوگرافی آنومالی دوبعدی از ۴۵ دقیقه که حداکثر زمان سونوگرافی است، بیشتر شده، اما اصرار پدر جوان ۳ قلوها که هنوز به سربه راه شدن فرزندانش امید بسته، خانم دکتر را وادار میکند باز هم با دسته پروب آغشته به ژل به جستوجوی خود ادامه دهد. درست وقتی تصمیم میگیرد برای مراجعه بعدی مادر سونوگرافی سهبعدی تجویز کند، جنسیت پسر لجباز و ۲ خواهرش را پیدا میکند. درحالیکه او یکییکی آنها را شناسایی میکند، گوشی تلفن همراه توی دست پدر هیجانزده بچهها میلرزد و تصاویر لبخندهای بیصدای مادر که روی صورت آرام و خستهاش نشسته، ثبت و ضبط میشوند. دوربین تلفن همراه که روی مانیتور میچرخد، لب پدر به دیدن پسرش به خنده وامیشود:
«ای پدرسوخته دغل!...»
اردکانی و همسرش صبح زود و از نگهبان مرکز هم زودتر رسیدهاند. ۳ قلو بودن فرزندانشان مشخص شده و فقط باید بدانند بعد از ۱۰ سال انتظار خدا چند دختر و چند پسر به آنها بخشیده است، اما ۳ قلوها حسابی شیطان و بازیگوش هستند و طوری کنار هم ایستادهاند که خانم دکتر سونولوژیست هرقدر مادر ترکهایشان را پهلو به پهلو میکند، نمیتواند از رمز و رازهای آنها سردرآورد. مدت زمان سونوگرافی آنومالی دوبعدی از ۴۵ دقیقه که حداکثر زمان سونوگرافی است، بیشتر شده، اما اصرار پدر جوان ۳ قلوها که هنوز به سربه راه شدن فرزندانش امید بسته، خانم دکتر را وادار میکند باز هم با دسته پروب آغشته به ژل به جستوجوی خود ادامه دهد. درست وقتی تصمیم میگیرد برای مراجعه بعدی مادر سونوگرافی سهبعدی تجویز کند، جنسیت پسر لجباز و ۲ خواهرش را پیدا میکند. درحالیکه او یکییکی آنها را شناسایی میکند، گوشی تلفن همراه توی دست پدر هیجانزده بچهها میلرزد و تصاویر لبخندهای بیصدای مادر که روی صورت آرام و خستهاش نشسته، ثبت و ضبط میشوند. دوربین تلفن همراه که روی مانیتور میچرخد، لب پدر به دیدن پسرش به خنده وامیشود:
«ای پدرسوخته دغل!...»
روژین و علی همه بساط جشن تعیین جنسیت فرزندشان را تدارک دیدهاند و میخواهند تصاویر لحظه مهم مشخص شدن جنسیتش را با دوربین حرفهای جمع و جورشان فیلمبرداری کنند، اما مسئولان آزمایشگاه بهدلیل طولانی شدن زمان فیلمبرداری و محدودیتهایی که برای کارشان بهوجود میآید، اجازه نمیدهند اتاق سونوگرافی را بزک کنند یا برای ثبت این لحظات لوازم عریض و طویلی به داخل اتاق بیاورند. این در و آندر زدن علی بالاخره نتیجه میدهد و وقتی مدیر مرکز دوربین تلفن همراه نه چندان باکیفیتش را میبیند نرمش به خرج میدهد. در اتاق سونوگرافی روژین از علی هیجانزدهتر است و تا مانند کارگردانی کارآزموده زاویه دوربین و دیالوگهای علی را مشخص نمیکند، اصرار سونولوژیست برای شروع کارش بیثمر میماند. فرزند زوج جوان دختر است و وقتی خانم دکتر جنسیت او را اعلام میکند، پیش از آنکه قربان صدقه رفتنهای بابا علی برای دخترش به پایان برسد، ۲ خاله و مادربزرگش که پشت در منتظر ماندهاند به داخل اتاق میآیند تا در شادی روژین و علی شریک باشند.
منبع: همشهری