به گزارش مجله خبری نگار، طی ماههای اخیر بهتناوب گزارشهایی منتشرشده که نشان میدهد فرونشست زمین برخی آثار باستانی استان فارس ازجمله تخت جمشید و نقش رستم را تهدید میکند. دریکی از آخرین گزارشهای ارائهشده در این زمینه، عضو هیئتعلمی دانشگاه شیراز اعلام کرده که «تمام دشت مرودشت به وسعت ۷۲۰۰ کیلومترمربع در حال نشست است و فرونشستها به فاصله ۳۰۰ یا ۵۰۰ متر از تخت جمشید و ۱۰ متر از نقشرستم در حال وقوع است.»
دشت مرودشت سه میراث باستانی پاسارگاد، تخت جمشید و نقش رستم را در خود جایداده است. مجموعه باستانی نقش رستم در شمال شهرستان مرودشت استان فارس قرار دارد و یادگار بهجامانده از سه دوره تاریخی عیلامیان، هخامنشیان و ساسانیان است که قدمت آن به حدود یک هزار و ۲۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بازمیگردد.
میراث جهانی پاسارگاد نیز مجموعهای از سازههای باستانی بهجامانده از دوران هخامنشیان است. این مجموعه شامل آرامگاه کوروش، پاسارگاد، باغ پادشاهی، آرامگاه کمبوجیه، کاخ دروازه، پل، کاخ بارعام، کوشکها، کاروانسرا و چندین اثر باستانی دیگر است. پیشینه تخت جمشید هم به دو هزار و ۵۰۰ سال پیش بازمیگردد و حالا خطر تخریب آثار تاریخی در اثر فرونشست زمین بیش از همیشه استان فارس را تهدید میکند. تهدیدی که هرچند وقت یکبار دل دوستداران گردشگری و فعالان محیطزیست را میلرزاند. اینجا دیگر حکایت، حکایت پدیدهای است که دلیل انسانی در بروز آن دخالت مستقیم دارد و مدیریت ناکارآمد آب و برداشت بیرویه از منابع زیرزمینی، فرونشست زمین را در اغلب دشتهای کشور رقمزده است، بنابراین راه مقابله با پدیده هولناک فرونشست زمین، به نصف رساندن میزان برداشت از آبهای زیرزمینی است.
جای تردیدی باقی نمانده که وضعیت منابع آبی در اطراف محوطه میراث جهانی تخت جمشید بسیار بحرانی است و درحالیکه بلعیدن منابع آب زیرزمینی در دشت مرودشت خسارات متعددی را بر این میراث جهانی وارد آورده، همچنان کشاورزان به کشت محصولات آببر و ناهمخوان با اقلیم فارس ادامه میدهند. مریم دهقانی، عضو هیئتعلمی دانشگاه شیراز اخیرا از مرودشت بهعنوان بحرانیترین دشت ایران نامبرده، چراکه در این دشت به وسعت بسیار زیادی کشاورزی انجامشده است و بدون توجه به بحث کمبود آب، استان فارس رتبه اول تولید گندم در کشور را داراست و در برخی سالها نیز پس از استانهای شمالی سومین استان برنجکار کشور بوده است.
ازاینرو بهزعم کارشناسان باید در اولین گام برای کشاورزان منطقه روشن شود که برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی چه فاجعهای به بار خواهد آورد و در گام بعد، مسئولانی که درکی از این موضوع دارند، تلاش کنند روشهای نوین کشاورزی را در منطقه گسترش دهند و در گام سوم لازم است برای هر تصمیمی که میگیرند، هزینه و فایده آن را بسنجند. تغییرات اقلیمی بهاندازه کافی فشار سنگینی بر مناطق مختلف کشور وارد کرده است، بنابراین باید از افزایش فشار بر منطقه درگیر خشکسالی جلوگیری کرد. بااینحال سالهاست سرمایهگذاری و برنامهریزی در این حوزه به تعویق افتاده است. سیستم کشت و برداشت و آبیاری در کشاورزی ایران به سنتیترین شکل ممکن ادامهدارد و هنوز درگیر کشاورزی پرزحمت و کمبازده هستیم.
به روایت کارشناسان، بخش کشاورزی یکی از ارکان جداییناپذیر نظام حاکمیتی در هر جامعهای است. به عبارتی نمیتوان پرونده کشاورزی و تولید محصولات مختلف را بهکلی بست. اما باید در نظر داشت که هر منطقه تابآوری اقلیمی مشخصی دارد و نمیتوان بدون در نظر گرفتن این محدودیتها کشاورزی در یک ناحیه را بیشازحد گسترش داد.
طبق گزارشهای زمینشناسان، ازآنجاکه سفرههای آب زیرزمینی دیگر آب کافی ندارند، باید از کشت محصولات پرآب در بخش کشاورزی به جد خودداری کرد. افزایش تولید محصولات به معنای از دست رفتن منابع بیشتر آبی، افت سطح آبهای زیرزمینی و در وضعیت بحرانیتر فرونشست بسیاری از دشتهای کشور است. کاهش منابع آبی کشور در دو دهه اخیر به حدی جدی است که تولید بسیاری از محصولات کشاورزی نهتنها غیراقتصادی بلکه به دلیل تخریب منابع محدود آبی مضر هم شناختهشده است؛ بنابراین باید از منابع آبی و زیرزمینی محافظت کرد و مانع از هدررفت آنها و تخریب زمین از طریق فرونشست شد.
نادر سهیلی، پژوهشگر و فعال محیطزیستی دراینباره میگوید «در دهههای اخیر بیشازحد از ذخایر آبهای زیرزمینی خود استفاده کرده و سهم نسلهای آینده را نیز برداشت نمودهایم. این فشار فزاینده بهطور عمده به مصرف کشاورزی رسیده و منابع حیاتی آب را تا حد ممکن بلعیده است. از یکسو الگوی مصرف آب تغییر کرده و از سوی دیگر به دلیل عدم سرمایهگذاریهای لازم، بهره وری آب در کشور، بهویژه در بخش کشاورزی بسیار پایین است. نیاز به تولید محصول بیشتر در بخش کشاورزی باعث شده تا چاههای عمیق و نیمه عمیق فراوان تهمانده آبهای زیرزمینی را بالا بکشند.»
این فعال محیط زیستی تصریح میکند: «مادامیکه ناترازی آبخوانها کنترل نشده و مصرف آب در بخش کشاورزی با توان بومشناختی کشور متناسب نشود، هرگز نمیتوان به مهار بحران و خطر فرونشست امیدوار بود و باید توسعهای را در کشور تعریف و پیاده کرد که آبمحور نباشد. تا زمانی که شرایط فعلی ادامه داشته باشد باید منتظر شرایط ناگوارتری برای تخت جمشید و دیگر ابنیه تاریخی بود. اگر بهدنبال خلاصی از این وضعیت هستیم باید علاوه بر مسدودسازی چاههای غیرمجاز نیمی از چاههای کشاورزی هم پلمب شود و دولت از محل هدفمندی یارانهها به کشاورزان مبلغی بهعنوان خسارت پرداخت کند. هیچیک از دولتها برای مدیریت چاههای غیرمجاز تاکنون نتوانستهاند سیاست درستی اعمال کنند.»
پیشتر رسانهها از قول کارشناسان محیطزیست عنوان کرده بودند که در دهههای گذشته کشت برنج در استان فارس چندان انجام نمیگرفت، اما احداث سد سیوند سبب شد تا ۱۱ هزار هکتار به وسعت شالیکاری این منطقه اضافه شود. احداث سد سیوند آدرس اشتباهی بود که باعث شد تا وسعت اراضی زیر کشت محصول آب بری مانند برنج در منطقه سیوند افزایش پیدا کند. براین اساس نادر سهیلی تأکید میکند: «سود بالاتر کشت برنج در مقایسه با سایر کشتها موجب شده شالیکاری که زمانی با گیلان تداعی میشد به تمام چهارگوشه کشور پراکنده شود و زمینهای هرچه پهناورتری به زیر کشت برنج بروند. در یکسو سودآوری کشت برنج برای کشاورزان و نیز سهم آن در سودآوری اقتصادی مطرح است و در سوی دیگر آینده بههمپیچیده آبوخاک و مردم در صورت کمآبی فزاینده و کاهش بارآوری خاک قرار دارد.
در بحث توسعه پایدار گفته میشود که توسعه اقتصادی تنها یکی از ضلعهای مثلثی است که دو ضلع دیگر آن ملاحظات زیستبومی و ملاحظات اجتماعی هستند. البته سازگار کردن این سه ضلع با یکدیگر چندان ساده و آسان نیست، اما بههرروی برداشتهای بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی، فرآیند فرونشست زمین را در بسیاری از بخشهای استان فارس تشدید کرده و همچنان نیز کشت بیرویه گندم و برنج آنهم بیشازاندازه ظرفیتها و استانداردهای اکولوژیک منطقه ادامهدارد. تکیهبر کشاورزی غیراصولی باعث شده که حتی دوام ابنیه تاریخی فارس به خطر بیفتد.» بنابراین نوک پیکان انتقاد دوستداران محیطزیست بهسمت مدیریت عرصه کشاورزی این استان برمیگردد!
سهیلی در ادامه میگوید: «باتوجه به خشکسالی و کمبود شدید آب، باید عملا کشت برنج در این استان متوقف شود، بااینحال برنج خصوصیتی دارد که بیشتر از بقیه محصولات موردتوجه کشاورزان است.»
خصوصیتی که این فعال محیطزیست از آن صحبت میکند، مزیت اقتصادی برنجکاری است؛ مزیتی که به گفته او وقتی در کنار عوامل دیگر قرار میگیرد، این محصول را از بقیه محبوبتر میکند: «کشاورزان زیادی بهخاطر قیمت برنج نسبت به دیگر محصولات صیفی و قابلیت نگهداری و طول دوره رشد کوتاهش به کاشت آن علاقهمند میشوند و ما در مقابل برنج، عملا محصولی که سودآوری و تضمین بازار را داشته باشد نداریم. ولی به علت تشدید فرونشست زمین باید در راستای محدودیت کشت برنج، شیوهنامهای از سوی دولت به تمام سازمانهای استانی و کشوری ابلاغ شود و سطح کشت برنج را به حداقل رساند. بااینوجود به دلیل گره خوردن تولید این محصول با معاش مردم، همچنان با مماشات با کاشت آن برخورد میشود.» این پژوهشگر خاطرنشان میکند: «مدیریت منابع آب، محدود کردن دخالتهای انسانی، اصلاح الگوی کشت و محافظت از پهنههای آبی و افزایش آگاهی عمومی باید بهصورت جدی موردتوجه باشد، چون گزارشها آشکار میکند فاصله فرونشست زمین تا نقش رستم تنها چند قدم است و اگر هرچه زودتر اقدامی صورت نگیرد، دیگر از نقش رستم، تخت جمشید و میدان نقشجهان اثری باقی نخواهد ماند.»
عزتالله رئیسی اردکانی، استاد زمینشناسی دانشگاه شیراز که از یک دهه قبل وضعیت فرونشستهای تخت جمشید را رصد کرده هم در گفتگو با «رسانهها» عنوان میکند: «شکافهای متعددی در تخت جمشید ایجادشده که عامل اصلی آن پایینرفتن سطح سفرههای آب زیرزمینی در منطقه است و، چون شرق تخت جمشید و صفه آن بر یک بستر آبرفتی احداثشدهاند، فرونشستها میتواند تأثیر مستقیم بر آنها بگذارد.»
او با اشاره به وجود شکاف عظیم در تخت جمشید میگوید: «این شکاف بر بستر آبرفتی تخت جمشید ایجادشده که حتی میتواند بستر آهکی تخت جمشید را نیز به دلیل جابهجایی بستر آبرفتی تحت تأثیر قرار دهد؛ بنابراین بستر سنگی تخت جمشید نیز درخطر است.»
بر اساس نتایج مطالعات تخصصی دانشگاه شیراز، در حدود ۱۵ سال اخیر تمام دشت مرودشت نشست کرده و وسعت و سرعت فرونشست زمین در این دشت پیشرفت قابلتوجهی داشته است. دادههای این مطالعه حاکی از آن است که در سطح زمین دشت مرودشت شکافهای بسیارعظیمی به پهنای ۵۰ تا ۷۰ سانتیمتر ایجادشده و در دشت شیراز، شامل محدوده دریاچه مهارلو تا شمال غرب شهر، نیز نقاطی فرونشست کرده است. مخاطرات زیستمحیطی در حالی به تهدیدی جدی برای سلامتی مردم و بناهای تاریخی استان فارس تبدیلشدهاند که طبق آمار رسمی، نزدیک به ۶ میلیون نفر در این استان زندگی میکنند و دهها اثر تاریخی و باستانی ایران در استان فارس واقعاند که برخی از آنها ازجمله نقش رستم، تخت جمشید، پاسارگاد، حافظیه، آرامگاه سعدی، مسجد و بازار وکیل برهههای مهمی از تاریخ کشور را نمایندگی میکنند و اکنون به دلیل بحرانهای زیستمحیطی مانند هجوم گلسنگها و فرونشست زمین در معرض تخریباند.
این در حالی است که این استان و بهخصوص شهر شیراز به دلیل موقعیت ویژه فرهنگی و تاریخی این ظرفیت را دارد که دست روی ظرفیتهای گردشگریاش بگذارد، ظرفیتهایی که میتوانند به یک صندوق ارزی پایدار در این استان تبدیل شوند؛ صندوقی که خالیاست و چرخ اقتصاد استان را نه بر پایه گردشگری که بر کشاورزی استوار کرده است. در این میان دولتها برای رفع مشکلات زیستمحیطی و کاهش کشت محصول در استان فارس نه از تجربه و دانش کارشناسان استفاده کردهاند و نه برای مرمت، نگهداری و محافظت از آثار تاریخی بودجه کافی اختصاص دادهاند.
اواخر فروردین امسال، محمد سهرابی، سرپرست سابق پژوهشکده حفاظت و مرمت آثار تاریخی که درباره رویش گلسنگ بر آثار تاریخی و باستانی ایران تحقیقات جامعی انجام داده است، وضعیت بناهای تاریخی را ازنظر فرسودگی زیستی بسیار آسیبزا و ناپایدار توصیف و گفت که بیستون، تخت جمشید، پاسارگاد، میراث جهانی محور ساسانی، چغازنبیل، شوش، گنبد سلطانیه و گنبد قابوس، تخت سلیمان و برخی کاروانسراهای ثبتشده در میراث جهانی ازنظر رشد گلسنگ در وضعیت خطرناکی قراردادند.
سرپرست پیشین پژوهشکده حفاظت و مرمت آثار تاریخی با اشاره به اینکه تاکنون نزدیک به ۵۰۰ گونه گلسنگ در حال رویش روی بناهای تاریخی و باستانی ایران مشاهدهشده، تأکید کرد که نرخ فرسایش بناهای باستانی ایران با رتبهبندیهای متفاوت افزایشیافته است.
گلسنگ نوعی قارچ همزیست با جلبکها و سیانوباکتریها است که روی سنگها، صخرهها، تنه و ساقه درختان میرویند و میتواند تا چهار هزار سال عمر کند.
اردیبهشت امسال نیز همزمان با انتشار گزارشهایی درباره فرونشست زمین در استان فارس و هجوم گلسنگها به آثار تاریخی، علیرضا عسگری، مدیر پایگاه جهانی تخت جمشید، آشکار کرد که در محدوده نقش رستم ۳۰۲ متر فروچاله و فروشست اتفاق افتاده که در جریان بارندگیها دچار آبگرفتگی شدهاند. او همچنین گفت که این مجموعه باستانی بودجه ندارد و با قطع ردیف اعتباری اختصاصی، اگر از محل اعتبار استانی بودجهای اضافه آمد، به تخت جمشید میدهند که تازه بخشی از آنهم باید به نقش رستم برسد.
علی بیتاللهی، مدیر بخش زلزله مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی، اواخر خردادماه، ضمن هشدار درباره فرونشست زمین در محوطههای باستانی گفته است: «اگر هرچه زودتر برای جبران خساراتی که به میراث تاریخیمان زدهایم، اقدام نکنیم، دیگر از نقش رستم و تخت جمشید و میدان نقشجهان اثری باقی نخواهد ماند.»
دریکی از آخرین گزارشهای ارائهشده در این زمینه، مریم دهقانی، عضو هیئتعلمی دانشگاه شیراز خبر داده که تمام دشت مرودشت به وسعت ۷۲۰۰ کیلومترمربع در حال نشست است و فرونشستها به فاصله ۳۰۰ یا ۵۰۰ متر از تخت جمشید و ۱۰ متر از نقشرستم در حال وقوع است.
او گفته شکافهای عظیمی که بهواسطه فرونشست رخداده است، کاملا قابلمشاهده هستند. بهنوشته «ایلنا»، عضو هیئتعلمی بخش مهندسی راه، ساختمان و محیطزیست دانشکده مهندسی دانشگاه شیراز، در جلسه بررسی فرونشست در دشت مرودشت عنوان کرده است: «فرونشست در اکثر دشتهای ایران در حال وقوع است و علت اصلی فرونشستهایی که رخ میدهد برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی برای مصارف کشاورزی است. در مرودشت به وسعت بسیار زیادی کشاورزی انجامشده و بدون توجه به بحث کمبود آب، استان فارس رتبه اول تولید گندم در کشور را داراست.»
دهقانی با تأکید بر اینکه بارها به مسئولان هشدار دادهشده است که «برداشت آب را کنترل کنند و چاههای غیرمجاز را ببندند، اشارهکرده که این اولین راهکار است که جلوی افت بیشتر آبهای زیرزمینی گرفته شود. دومین راهکار ایجاد تسهیلات برای کشاورزان است. کشاورزی باید به سمت کشاورزی هوشمند و روشهای نوین آبیاری برود که آب کمتری مصرف شود. ایران اقلیم خشکی دارد ما محصولات کشاورزی تولید میکنیم و آن را به کشورهای مختلف صادر میکنیم این موضوع مصداق بیماری است که به خونریزی افتاده و از دست دیگر آن خون میگیریم که به دیگران اهدا کنیم.»
او رخدادهای فروچاله را از پیامدهای فرونشست زمین دانسته و اعلام کرده چند سال پیش در دشت ایج استهبان بهیکباره در عرض چند ثانیه فروچالهای به وسعت ۱۰۰ متر رخ داد. این دشت مانند ۷۰ دشت استان فارس در حال فرونشست است، البته در اکثر شهرها مانند تهران نیز فروچالهها بهوفور در حال رخدادن است.»
او تأکید کرده که از دشت مرودشت بهعنوان بحرانیترین دشت در ایران میتوان نام برد که تمام دشت به وسعت ۷ هزار و ۲۰۰ کیلومترمربع در حال نشست است و ماکسیمم نرخ نشست در آن ۳۰ سانتیمتر در سال برآورد شده است. ماهوارههای راداری با تصویربرداری از سطح زمین ۷۰ منطقه فرونشست را در سطح استان شناسایی کرده و بحرانیترین دشت مرودشت شناساییشده است. بیشترین ریت نشست در منطقه نزدیک بیضا حدود ۳۰ سانتیمتر در سال برآورد شده است.
این عضو هیئتعلمی دانشگاه شیراز همچنین زنگ خطر را به صدا درآورده که بهغیراز مرودشت، پتروشیمی با آن سازهها و زیرساختهای مهم در حال نشست است و ماکسیمم نشست ۱۴ سانتیمتر در سال برآورد شده است. «منطقه «کوشک» در شمال شرق مرودشت بالاترین نرخ فرونشست را دارد و کل مجموعه مسکن مهرشهر مرودشت با میزان ۱۸ سانتیمتر در حال نشست است.»
منبع: رسالت-حسن طباطبایی