کد مطلب: ۶۴۱۸۷۹
۲۷ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۶:۱۶

خاکریز‌های ادامه‌دار؛ عهدی با انقلاب اسلامی و امامین انقلاب

خاکریز‌ها ادامه دارد، از دل مردم و عهدی که با انقلاب اسلامی و امامین انقلاب بسته‌اند و امروز که خاکریز حساس انتخابات ریاست جمهوری در پیش است، باید بار دیگر اهلیت و صلاحیت هر آن که پا به عرصه این میدان خطیر گذاشته، بازنگری شود تا مبادا "انقلاب به دست نااهلان بیفتد. "

به گزارش مجله خبری نگار، "نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد" این نقل قول طلایی امام خمینی (ره) را همه شنیده‌ایم، اما در شرایط خطیر و حساس، بیش از هر زمان در گوشمان زنگ می‌زند.

خاکریز اول: شهید انقلاب اسلامی

اولین جوانی نبود که برای مبارزه با طاغوت زمان به خیابان آمد. آخرین نفر هم نبود. بعد از او هم جوانان و نوجوانان دیگری آمدند و خواهان پایان ظلم و استثمار بودند. اما او پرشورتر بود و بی‌قرار.

رمز را یافته بود و پیام نهضت را با دل و جان پذیرا شد. بعد از چندین ماه پخش اعلامیه و یک دور بازداشت زجرآور، باز هم به خیابان آمده بود تا از حقانیت عقایدش دفاع کند.

در میان هجمه نابرابر نیرو‌های نظامی و مردم، در روز‌هایی که خیابان‌ها هم رنگ پریده و کلافه، به کشتار دسته‌جمعی عابران مبارز چشم می‌دوختند، او برای آخرین بار شعار مرگ بر شاه سر داد و به ضرب گلوله از پای درآمد.

دستانش رد خون را روی زمین لمس می‌کرد و تا برادر بزرگترش کنار او آمد، آخرین توان را در پیچ و تاب حنجره جمع کرد و زمزمه نمود: امام رو تنها نگذارید...

خاکریز‌های ادامه‌دار؛ عهدی با انقلاب اسلامی و امامین انقلاب

خاکریز دوم: شهید دفاع مقدس

پشت خاکریز پر از صدای خمپاره و هیاهوی ترکش بود. تمام رزمنده‌ها، آماده‌باش بودند و فرمانده بلندگو به دست نیرو‌های هر بخش را هدایت می‌کند. آتش‌باران دشمن بعثی اگر چه تا حدی غافلگیرکننده بود، اما شیران شرزه جبهه از عهده آنها برمی‌آمدند.

دلاوری رزمندگان مانند عملیات‌های قبل مثال‌زدنی بود. بیشتر از حد توان پشت خاکریز می‌ماندند حتی پس از مجروح شدن.

یکی از این دلاوران که مدام به سایرین روحیه می‌داد، بر اثر اصابت ترکش مجروح شد. خون گرم، زمین منجمد را رنگین کرد. زمستان نبود، اما جبهه غرب هوای زمهریری داشت. دقایقی بعد گلوله‌ها بود که به سینه‌اش اصابت کرد، به زمین افتاد و زیر لب نجواکنان و بریده بریده گفت: انقلاب... امام امت...

همرزمانش زیر آتش به کمکش شتافتند، اما او لحظات آخر زندگی را با خواندن اشهدش، تبرک کرد. نزدیک‌ترین همرزم، چشمان دریایی‌اش را از نظر گذراند و دست برد و چشم‌ها را بست. 
چیزی در دستش بود که حتی لحظات آخر هم از آن دل نمی‌کَند، انگشتانش را باز کردند عکس امام خمینی در دستش بود.

خاکریز‌های ادامه‌دار؛ عهدی با انقلاب اسلامی و امامین انقلاب

خاکریز سوم: شهید وطن

پس از چند ماه کشمکش و درگیری خیابانی، خسارت‌های متعدد به زیرساخت‌ها و القاء شبهات سیاسی، دی ماه ۸۸ از راه رسید. روز‌هایی که مرز‌ها مشخص‌تر شد و بی‌حیایی در خیابان‌ها جولان داد!

روزی که حرمت نظام و انقلاب را نادیده گرفتند و حتی به ساحت سید الشهدا (ع) بی‌احترامی کردند.

عاشورای تلخی شد و هتک حرمت به مقدسات، دل هر انسان با وجدان و معتقدی را به درد آورد. 

در این میان جوانان ولایتمدار و متدینی که برای دفع فتنه آمدند، شاهد حوادثی بودند که دامنه آن تا مدت‌ها کشور را رها نکرد. همان جوانانی که از جان هم دریغ نکردند و در مقابل هر درگیری و صدمه‌ای، ایستادند و گفتند: رهبرمان را دریابید، مبادا در این هجمه، نظام و رهبر انقلاب تنها بمانند.

خاکریز‌های ادامه‌دار؛ عهدی با انقلاب اسلامی و امامین انقلاب

خاکریز چهارم: شهید امنیت

ازدحام خیابان به حدی بود که کسی از شهروندان نمی‌توانست بی‌دردسر تردد کند و همه باید تابع عده قلیلی آشوبگر می‌شدند. 

بوی آتش و لاستیک سوخته، مشام هر رهگذری را آزار می‌داد. رهگذرانی که در شب‌های سیاه جان به لب رسیده، پر از هراس و با عجله مسیر خود را طی می‌کردند.

هوچی گری کسانی که زن را بنده و برده امیال نفسانی خود می‌خواستند، سراسر خیابان را پر کرده بود. یکی روسری آتش میزد و دیگری خنجر به دست داشت آن هم با ظاهری ژیگول!

برای آنها تن‌ها یک چیز معنی و مفهوم داشت، رسیدن به خواسته نامعقول و ساختارشکنانه. خواسته‌ای که هر چه خلاف و تعدی در مسیر آن وجود دارد، برایشان مهم نبود چرا که هدفشان، وسیله را توجیه می‌کرد.

جوان بسیجی و دانشجویی که به قصد باز کردن راه برای مردم و حفظ امنیت عمومی، قصد مقابله با اغتشاشگران را داشت، مورد حمله قرار گرفت. خنجر عناد و کج‌فهمی تا دسته در پهلویش فرو رفت. 

سرخی خون آسفالت خیابان را گلگون کرد. چشمانش سیاهی رفت و تا آمبولانس را خبر کردند او به تقلا بین زیستن و رفتن ادامه می‌داد. 

در آن لحظاتی که نفسش به شماره افتاده بود، به همراهانش گفت: "نگذارید این انقلاب به دست نااهلان بیفتد"

خاکریز پنجم: انتخابات با کلیدواژه "شهید خدمت"

همه دلواپس بودند. شب به نیمه رسید و هنوز خبر موثقی از وضعیت رئیس‌جمهور و هیات همراه منتشر نشده بود.

پس از ساعت‌ها نگرانی و دعا برای سلامتی، خبر رسید که سید محرومان در نقاط صعب‌العبور آذربایجان شرقی سقوط کرده است.

سوگواری و رنج واقعه، مردم را به خیابان‌ها کشاند. برای تشییع رئیس جمهوری که خود را خادم جمهور می‌دانست و به قصد خدمت، از هم‌سفره شدن با محروم‌ترین قشر جامعه هم ابایی نداشت و در آخرین پلان خدمت، حتی جان خود را در طبق اخلاص گذاشت؛

خاکریز‌های ادامه‌دار؛ عهدی با انقلاب اسلامی و امامین انقلاب

 و خاکریز‌ها ادامه دارد. از دل مردم و عهدی که با انقلاب اسلامی و امامین انقلاب بسته‌اند. امروز که خاکریز حساس انتخابات ریاست جمهوری در پیش است، این نقل قول طلایی امام خمینی (ره) بیش از هر زمان چراغ راه است: "من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می‌کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند. "

این روز‌ها مرور وقایعی از شکل‌گیری نهضت انقلاب و تشکیل نظام اسلامی تا به امروز، باید ما را به تبیین عقاید و شخصیت‌ها و آرمان‌ها نزدیک کند.

اینکه اهل کیست و نا اهل کدام است؟ تفکیک و تمایز این دو گروه از هم، نیازمند آن بصیرتی است که رهبر معظم انقلاب سال‌ها است بر آن تاکید دارد.

همان رهبر دانایی که در تمام این سالها، بحران‌ها را قاطعانه کنترل کرد و مردم را به وحدت دعوت نمود.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر