به گزارش مجله خبری نگار، اگر به قصد مسافرت به یکی از دفاتر فروش بلیت اتوبوس، قطار یا هواپیما مراجعه کنید، نخستین سوال فروشنده بلیط از شما این است که: «مقصد شما کجاست؟» تا شما این پرسش را به درستی جواب ندهید بلیتی برای شما صادر نمیشود و اگر با اصرار شما و بدون اعلام مقصد، بلیتی را به شما بدهد احتمال این که شما با این بلیت به مقصد مورد نظر برسید بسیار بعید است هر چند که احتمال رسیدن شما به مقصد وجود دارد، ولی هیچ کسی به این شیوه بلیت درخواست نمیکند. اما متأسفانه بسیاری از انسانها با ارزش ترین، بزرگترین و مهمترین سفر خود یعنی سفر زندگی را بدون توجه به هدف و مقصد اعلای زندگی سپری میکنند.
برخی انسانها، آرزوها و رؤیاهای خود را با هدف اشتباه میگیرند و بدین علت در برخورد با مشکلات و حوادث ناگوار، معمولا روحیه خود را از دست میدهند و همواره از ناراحتیهای پیش آمده گلایه کرده و ناله سر میدهند.
اگر کسی هدف مشخص داشته باشد و با انگیزه روشن زندگی کند، در مقابل مشکلات و حوادث نامساعد تسلیم نشده و موانع را با شهامت، تلاش فراوان و صبوری و شادابی، یکی پس از دیگری از پشت پای خود بر میدارد.
افراد موفق پس از تعیین هدف یا اهداف مشخص و شفاف، با عمل و پشتکار، به آرمانها و حتی رویاهای خود واقعیت میبخشند.
در حقیقت اولین گام برای رسیدن به هدف توجه به هدف است. هدف همیشه باید در ذهن مجسم باشد و جزء باورهای در دسترس و همیشگی انسان قرار گیرد.
گروهی از انسانها هدف یا اهدافی برای خود در نظر گرفته اند، اما این اهداف آن قدر نامشخص، کلی و دَرهم هستند که به راحتی نمیتوان راه رسیدن به آن را بدست آورد. این گروه آنقدر سرگرمی، مشغولیت، گرفتاری و مشکلات برای خود درست کرده اند که فرصت اندیشیدن به هدفهای خود را ندارند تا جایی که گویا هدف، از ذهن و آگاهی آنان محو گردیده است.
از طرف دیگر این افراد آن قدر آرزوهای دور و دراز دارند که جز خستگی روحی و جسمی چیزی عایدشان نمیشود، زیرا هدف آنان کاملاً مشخص نیست و علیرغم کار و تلاش فراوانی که انجام میدهند، نتیجه مطلوب بدست نمیآورند. گاهی چنان این خستگی در وجود آنان رخنه میکند که حتی شور و شوق و میل به زندگی را که یک امر فطری و طبیعی است، از دست میدهند.
آدمی ساخته افکار خویش است، فردا همان خواهد شد که امروز به آن میاندیشیده است. در حقیقت هر کسی نویسنده، تهیه کننده و سازنده افکار و تصاویر ذهنی خود میباشد و همواره بر این اساس عمل میکند.
دستهای دیگر از انسانها هدف مشخصی در زندگی دارند و از شور و شوق نیز برخوردارند، اما به علت آن که درباره توانایی و کارایی خود عقاید محدودی دارند، عملا اقدامی متناسب با هدف صورت نمیدهند و بنابر این خواستههای آنان تحقق نمییابد، یعنی به هدف نمیرسند. این گروه امید دارند که بخت به آنان روی آورد و فرشته اقبال دستشان را بگیرد و آنان را به علم، ثروت، عزت و ... برساند و از یک زندگی آرام و لذتبخش بهرهمند گردند و حال آن که چنین اتفاقی رخ نخواهد داد و اگر هم بر خلاف قانون مندیهای این جهانی چنین اتفاقی رخ دهد، چون برایش زحمت نکشیده، قدر آن را نمیداند و از دست خواهد رفت.
افراد موفق لزوما شایسته ترین، سالمترین و باهوشترینها نیستند. بلکه کسانی هستند که با انگیزه عالی تلاش و جدیت و با استفاده از تمامی امکانات موجود و همچنین ثبات و دوام و خستگی ناپذیری در جهت تحقق اهداف مشخص شده خود، گام بر میدارند و گام به گام به هدف نزدیک میشوند و سرانجام زندگی علمی و عملی خود را به شاهکاری بزرگ تبدیل میکنند؛ و به صورت تصاعدی بر موفقیتهای آنها افزوده خواهد شد.
به گزارش مرکز مشاوره مؤسسه امام خمینی (ره)، موفقیت یک امر تصادفی نیست بلکه برای موفقیت روشها و شیوههای منطقی وجود دارد. این شیوهها در دسترس همه قرار دارد به گونهای که همه میتوانند از نیروی معجزه آسا و شگفت انگیز درون خویش بهره برده و به انسانهایی موفق و برتر تبدیل شوند. این انسانها به طریق زیر چهار مرحله یا گام را پشت سر میگذارند تا به آن چه که میخواهند، برسند.
گام اول:
هدف خود را مشخص کرده و میدانند دنبال چه چیزی هستند و چه میخواهند و نتیجه دلخواه را پیش بینی میکنند.
گام دوم:
قدمهای عملی بر میدارند، یعنی عملاً مشغول به کار میشوند و در راه رسیدن به هدف حرکت میکنند.
گام سوم:
میدانند که فعالیتهای انجام گرفته همیشه آنها را به نتیجه مطلوب نمیرساند؛ لذا پیوسته راههای منتهی به هدف و نتایج را کنترل و بررسی کرده و آن چه که آنها را از هدف دور میسازد از سر راه بر میدارند.
گام چهارم:
در تغییر رفتار انعطاف دارند و در مقابل شیوههای غلط مقاومتی از خود نشان نمیدهند؛ و پس از این که متوجه شدند فلان راه آنان را به مقصد مشخص شده نمیرساند، در صدد کشف راه جدید بر میآیند تا در آن مسیر حرکت کنند.
۱. انسانهای برتر، سرمشق و شکست خورده ها، عبرت دیگران هستند. افراد موفق میدانند که هیچ کس از شکم مادر «برنده» یا «بازنده» زاییده نمیشود. برنده یا بازنده بودن، نتیجه تفکر و کردار خود ماست.
۲. عزم و اراده انسان با انگیزه او همبستگی مثبت دارد. هر چه انگیزه انسان عالیتر و مشخصتر باشد، عزم و اراده او بر انجام امور راسختر خواهد بود. برای اعتلای انگیزه نیز باید نخست هدف والای زندگی را به روشنی و به طرز حکیمانه مشخص کرد.
۳. حال ببینیم چه هدفهایی را دنبال میکنیم، همچنین در یابیم چه هدفهایی را باید دنبال کرد تا ضمن نجات از سرگردانی و گم گشتگی، راه موفقیت و رسیدن به اهداف از قبل تعیین یافته را پیروزمندان طی کنیم. طبعاً پیروزی، مستلزم صبر و استقامتی است که در آغاز راه و در تداوم حرکت به سوی هدف و پس از آن در پاسداری از ارزشهای متعالی به کار میبندیم. اما این که هدف والای ما در زندگی چیست مقوله دیگری است که در فرصت مناسبتری باید به آن پرداخت.