کد مطلب: ۵۸۳۷۰۱
۰۶ اسفند ۱۴۰۲ - ۲۲:۲۵
قدم گذاشتن در مسیر توسعه پایدار بدون در نظر گرفتن همه ذینفعان کلیدی، فرجام موفقی نخواهد داشت

به گزارش مجله خبری نگار/رسالت: دورنمای هر جامعه‌ای بر پاشنه آشیل «توسعه» استوار است. توسعه موفق مرهون مجموعه‌ای از پیش شرط‌ها، الزامات و باید‌های تنیده در مفهوم پایداری است. این درحالی است که سیاستگذاران و برنامه‌ریزان در اغلب کشور‌ها با منطق بهره‌برداری بیش از ظرفیت زمین؛ به‌دنبال منافع آنی‌شان هستند. دستاورد سیاست‌هایی از این جنس نه‌تن‌ها به توسعه و رفاه شهروندان نمی‌انجامد بلکه چرخه فقر و آسیب‌پذیری عمومی تند‌تر می‌شود. دراین شیوه تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی صدا‌های زیادی خاموش هستند و منافع‌شان دیده و شنیده نمی‌شود.

تجربه نشان داده است که قدم گذاشتن در مسیر توسعه پایدار بدون در نظر گرفتن همه ذینفعان کلیدی، هیچ‌گاه فرجام موفقی نخواهد داشت. نتایج مطالعات توسعه در جهان و به‌ویژه در سطح کشور‌های در حال توسعه موید آن است که زنان به‌عنوان بازیگر مهم، حلقه مفقوده و غایب تاریخی توسعه جوامع‌اند.

سال‌ها پیش پیامد‌های نادیده گرفتن زنان در میدانگاه سیاستگذاری و برنامه‌ریزی جهانی، در طی زمان به حدی فاجعه‌بار بود که سرانجام پس از کشمکش‌های فراوان میان مردان سخت سیاست، خردجمعی بر سر بازنگری رهیافت‌های توسعه و سیاستگذاری به توافق جمعی حداقلی رسید و به طور مشخص، تنها در یک نمونه «زنان» و «محیط زیست» با طرح مفهوم «توسعه پایدار» به عرصه سیاستگذاری و برنامه‌ریزی توسعه ورود پیدا کردند. براین اساس اجلاس ریو دوژانیرو در سال ۱۹۹۲، نقطه عطفی در بازنگری نقش زنان برای مدیریت محیط‌زیست و توسعه جوامع به شمار می‌رود.

«همیشه در امر سیاستگذاری، نیاز به چندصدایی داریم. حضور زنان به‌عنوان بخشی از جامعه باعث می‌شود، صدای متفاوتی داشته باشیم، و، چون نحوه نگاهشان متفاوت است، می‌توانند بخش‌های متعددی از جامعه را هدف قرار دهند و روی آن اثرگذار باشند.» این عبارت از قول جامعه‌شناسان نقل شده است. سمیه ورشو نیز در قامت پژهشگر مسائل اجتماعی چنین باوری دارد و تأکید می‌کند: «امروزه مسئله جنسیت در فرآیند توسعه با تأکید بر تقسیم نقش‌ها و انتظارات جامعه از زنان و مردان و ساختار‌های جنسیتی، مدنظر قرار‌گرفته است. با توجه به اینکه نیمی از جمعیت کشور‌ها زنان هستند، برای تسریع در فرآیند توسعه اقتصادی و محقق شدن عدالت اجتماعی، باید به زنان به‌عنوان نیروی فعال و سازنده نگریست، زیرا نقش آنان در توسعه مستقیما به اهداف توسعه اجتماعی و اقتصادی بستگی دارد.»

به اذعان این جامعه‌شناس، توسعه زمانی موفقیت آمیز است که مشارکت همه گروه‌های اجتماعی در آن امکان پذیر باشد. در این میان، غالبا نقش زنان به عنوان بخشی از نیرو‌های بالقوه جوامع برای رشد و توسعه، به خصوص در کشور‌های جهان سوم، نادیده گرفته می‌شود، به گونه‌ای که در این جوامع صرفا بر ابعاد مادی توسعه توجه می‌شود و تعالی انسان‌ها و کاهش نابرابری‌ها برای تسریع در روند توسعه دیده نخواهد شد. موانع توسعه‌ای شامل موانع فرهنگی (پایین بودن آگاهی زنان و ...)، اجتماعی (پیش داوری‌های نادرست، آموزش ناکافی و ...) و اقتصادی (اختلاف سطح دستمزد‌ها و ...) و موانع غیرتوسعه‌ای همچون ویژگی‌های شخصیتی، دلیلی بر به کار نگرفتن آنان در امر توسعه جوامع است.

نقش منفعل زنان و کندی روند توسعه جوامع

ورشو بیان می‌کند «آمار‌ها نشان می‌دهند علی رغم افزایش آمار زنان تحصیل کرده در دهه‌های گذشته، در کشور‌های جهان سوم، بهره مندی مناسبی از این زنان صورت نمی‌گیرد، امری که به اتلاف بخش عظیمی از فرصت‌ها و هزینه‌ها منجر خواهد شد. تحقیقات متعددی هم نشان می‌دهند ترسیم نقش منفعل زنان در توسعه نه تنها به بهبود زندگی آنان کمکی نمی‌کند بلکه کندی روند توسعه جوامع را به همراه خواهد داشت. با این وجود، به رغم فراگیری گسترده، نقش فعال زنان یکی از بخش‌های بسیار فراموش شده در مطالعات توسعه محسوب می‌شود. هیچ چیز در اقتصاد سیاسی توسعه، مهم‌تر از درک کافی مشارکت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی زنان و رهبری آنان نیست. این در واقع جنبه مهم توسعه به مثابه آزادی است.»

بر این اساس، برای تبدیل وضعیت موجود کشور‌های جهان سوم به وضعیتی مطلوب و بهینه که دسترسی افراد را به منابع ارزشمند قدرت و ثروت تسهیل کند و بهبود و ارتقای سطح زندگی اجتماعی، انسانی و تعالی انسان‌ها را به دنبال داشته باشد، باید بر نیروی انسانی تأکید شود. از مهم‌ترین منابع توسعه پایدار و از شاخص‌های توسعه یافتگی، مشارکت زنان در این کشورهاست، زیرا به کارگیری آنان در امر توسعه به تحقق اهداف توزیع عادلانه‌تر درآمد‌ها و افزایش رفاه خانواده‌ها منجر می‌شود.

می‌توان گفت زنان با فعالیت گسترده می‌توانند نقش مؤثرتری در توسعه اقتصادی ایفا کنند چنان که در کشور‌های پیشرفته با رشد اقتصادی بالا، زنان سهم بزرگی از تولید را بر عهده گرفته اند. این در حالی است که وجود نگاه جنستی در برخی کشورها، فرصت‌های اجتماعی و شغلی زنان را به دلیل فعالیت در بخش‌های کشاورزی، کار‌های بی مزد خانه و فعالیت‌های غیررسمی محدود کرده است و این، خود، باعث ایجاد تبعیض جنسیتی شده است. بر مبنای آنچه بیان شد، برای دسترسی به هدف والای توسعه در جوامع، نمی‌توان به نامرئی بودن زنان در توسعه تداوم بخشید. زنان از ارکان مهم توسعه به شمار می‌روند و باید تلاش‌های آگاهانه‌ای برای مشارکت آن‌ها در امر توسعه صورت پذیرد. بنابراین، با مشخص شدن اهداف جنسیت و توسعه، باید زنان و توانمندی هایشان در برنامه ریزی‌ها مدنظر قرار گیرند تا توسعه‌ای مناسب، متوازن و پایدار تحقق یابد.

کاتیا ایورسن، زنی که بیش از بیست سال در حوزه توسعه و مدیریت با سازمان‌های جهانی همکاری داشته می‌گوید: «امروز زنان بیش از حمل کودکان و نوزادان، دبه‌های آب حمل می‌کنند، آن‌ها متحمل سختی بسیار در
راه اندازی یک کسب‌و‌کار تازه‌اند و بار بخش زیادی از جوامع محلی را به دوش می‌کشند، درحالی که پتانسیل‌ها و راه‌حل‌ها اغلب در دستان آن‌هاست.» با‌این‌وجود تصمیمات مختلف درشرایطی گرفته و اجرایی می‌شود که هیچ زنی در شکل‌گیری این تصمیمات و اجرای آن‌ها نقشی ندارد. این موضوع نه‌فقط در افزایش رفاه خانواده‌ها و توسعه اقتصادی، بلکه در مباحث محیط‌زیستی نیز به چشم می‌خورد.

زنان بخش مهمی از سرمایه هر جامعه

معصومه اشتیاقی، دکترای جامعه‌شناسی در‌این‌باره می‌گوید: «ایجاد بستر‌های مشارکت و مسئولیت‌پذیری در کنار برابری در دسترسی به منابع با هدف عدالت اجتماعی برای زنان در سطوح مختلف مدیریت و توسعه محیط‌زیست، موضوعی است که بیش از همه تنیده در سطح سیاستگذاری و برنامه‌ریزی است، اما چالش مهمی که با شدت در کشور‌های در حال توسعه و به طور خاص ایران وجود دارد، اینکه «زنان» و «محیط زیست» در فرآیند سیاستگذاری، تصمیم‌سازی و برنامه‌ریزی توسعه پایدار جوامع مشارکت فعال و معنی داری ندارند و در اغلب موارد برایشان تصمیم‌گیری می‌شود. در خوشبینانه‌ترین سطح، زنان و محیط‌زیست به‌عنوان قربانی، موضوع چانه‌زنی هستند. درصورتی که زنان و محیط‌زیست، بخش مهمی از سرمایه‌های هر جامعه‌ای هستند، که توان تغییر و بازگشایی افق توسعه و شکوفایی را دارند.»

این درحالی است که برای احیای دریاچه ارومیه در سال ۱۳۹۲ که ستاد احیا تشکیل شد، کمتر زنی در روند سیاستگذاری و تصمیم‌سازی آن حضور داشته و حتی در مرحله اجرا نیز کمتر شاهد حضور زنان بوده‌ایم. عموما تصمیم‌گیری‌ها در مدیریت منابع آب در ایران، بدون حضور زنان انجام می‌گیرد، روندی که در تحلیل آن، یکی از متخصصان برنامه‌ریزی بررسی اثرات محیط‌زیستی می‌گوید: «اگر تنوع را از یک اکوسیستم بگیرید، حیات را از آن گرفته‌اید.»

این متخصص باور دارد که «زنان همیشه در حل مشکلات و انسجام بخشیدن به حرکت‌ها، انرژی دادن به نیروی انسانی و هم‌صداسازی نقش ایفا کرده‌اند. با این حال، موضوع مردانه شدن فضا‌هایی مثل وزارتخانه‌ها خود معلول ساختار مدیریتی غلط و اشتباه است. براین اساس می‌بینیم که تعداد متخصصان، تسهیلگران اجتماعی، جامعه‌شناسان، اکولوژیست‌ها و سایر متخصصان زنی که در ستاد کار کردند یا سعی کردند در احیای دریاچه ارومیه نقش داشته باشند، نقش کم‌رنگی داشته‌اند و بیشتر تزئین کار بوده‌اند.»

این متخصص معتقد است: تسهیلگران اجتماعی که اغلب آن‌ها هم زنان هستند، بزرگترین نیرو‌های اجتماعی در شکل‌گیری جمعیت‌ها به شمار می‌روند. آن‌ها می‌توانند به‌صورت بطئی، تغییراتی را به وجود آوردند و هم‌صدایی ایجاد کرده و در جهت اثرگذاری مثبت، آموزش و افزایش مطالبه‌گری مردم نقش ایفا کنند. ما نیازمند حرکت‌های پایین به پایین جامعه هستیم. منظور از حرکت پایین به پایین در جامعه آن است که همه افرادی که چه به عنوان متخصص، چه به عنوان مدیر، چه به عنوان فعال بخش خصوصی یا کارمند دولتی که از دولت منفک شده، همه به عنوان افرادی از جامعه بدون درنظر گرفتن موقعیت اداری یا ارتباطی که با بالادست از جنس تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری دارند دست به دست هم داده و برای نیل به مقصودی با هم همکاری کنند. الان زمان آن است که «ان جی او‌ها»‌ی بومی و غیربومی، وارد میدان شوند و زنانی که در آن‌ها فعال هستند یا زنانی که می‌توانند ریز‌به‌ریز حرکت کنند و فرهنگ‌سازی کنند، باید کار را به دست بگیرند. به‌ویژه در مورد تغییر الگوی کشت و مدیریت آب، این زنان هستند که می‌توانند تمام الگو‌های متفاوتی که ممکن است اثرگذار باشد را خانه‌به‌خانه، محله به‌محله، مسجد‌به‌مسجد معرفی کرده و درباره آن صحبت کنند. باید توجه داشته باشیم که وقتی درباره یک اکوسیستم صحبت می‌کنیم، باید به آستانه برگشت‌پذیری آن به لحاظ اکولوژیکی برای احیا و آنچه اصطلاحا به آن آستانه تحمل گفته می‌شود توجه داشته باشیم.

طبیعت یک اکوسیستم است، شهر هم یک اکوسیستم است. انسان هم جزء همین طبیعت است. همه ما جزئی از این اکوسیستم هستیم. نخستین قانون اکوسیستم چیست؟ تنوع. اگر تنوع را از یک اکوسیستم بگیرید، حیات را از آن گرفته‌اید؛ بنابراین همیشه نیاز به چندصدایی داریم و عدم حضور زنان در تصمیم گیری ها، یعنی پاسخگو نبودن به قشری از جامعه و ندیدن بسیاری از جزئیات. نبودن زنان در این عرصه، یعنی تک‌بعدی شدن تصمیم‌گیری که با اصل حیات منافات دارد.

نقش مؤثر زنان در پیشبرد اهداف توسعه پایدار

معصومه اشتیاقی، دکترای جامعه‌شناسی و پژوهشگر اجتماعی محیط‌زیست بر این مهم صحه می‌گذارد که «از منظر کنش جمعی کلان نگر، مجموعه انتخاب‌های زنان می‌تواند سرنوشت توسعه را در سطح کلان سیاستگذاری و برنامه‌ریزی تحت‌الشعاع قرار دهد. به این صورت که اگر مدیریت اجتماعی منابع در سطوح مختلف کلان، میانی و خرد با مشارکت زنان همراه باشد، بسیج عمومی را فرا می‌خواند که توان بالایی در ایجاد تغییر دارند. مطالعه تجارب جهانی از نقش زنان در سیاستگذاری و برنامه‌ریزی مدیریت منابع حاکی از آن است که در بسیاری از کشور‌هایی که با کمبود آب مواجه هستند، مشارکت زنان برای منابع آب شرب در روستا‌ها توانسته به مدیریت منابع آبی در این مناطق بینجامد. در وزارت محیط‌زیست و منابع طبیعی اوگاندا، سیاست جنسیتی با هدف فراهم کردن سازوکار‌های قانونی؛ مشارکت فعال زنان در محیط‌زیست را در دستور کار قرار داد. این تجربه در برخی کشور‌ها مانند نروژ، پاراگوئه، اسلواکی و ... در حال حاضر دنبال می‌شود. یا در زامبیا برای تأمین و ترویج استفاده صحیح از آب آشامیدنی و فاضلاب، سیاست‌هایی باتوجه به جنسیت اتخاذ شد. از سوی دیگر طرح‌های جنگلداری اجتماعی با هدف مشارکت زنان بازطراحی شد تا زنان محلی بتوانند زیست پایداری را در ارتباط با محیط‌زیست برای تأمین امنیت غذایی خود و خانوادهشان به‌کار گیرند. پروژه توسعه زمین‌های بایر در هند یا پروژه‌های بانکرا در بنگال غربی که با موفقیت زنان برای احیای جنگل‌ها و بهره‌وری زمین همراه بود، نشان داد که سیاست‌های اجتماعی باتوجه به نقش مؤثر زنان تا چه میزان می‌تواند به پیشبرد اهداف توسعه پایدار یاری رساند.»

این پژوهشگر می‌گوید: «از زاویه تأمین امنیت غذایی، زنان توان ایفای نقش‌های کلیدی دارند، مثلا در مناطق خشک جهان، نقش سنتی زنان در مدیریت منابع طبیعی و امنیت غذایی بسیار مهم است. دسترسی زنان به دارایی‌های تولیدی (زمین، آب و دام)، دسترسی به خدمات ترویجی، مالی و مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها و تسهیل‌گری و کار‌های مشارکتی در این بخش پیش شرطی است که می‌تواند آینده پایداری غذایی جامعه محلی را با کنشگری آگاهانه زنان پاسخگو باشد. در نیجریه برای کاهش آسیب‌پذیری در برابر خشکسالی، دولت با همکاری صندوق بین‌المللی توسعه کشاورزی، پروژه ارتقای ابتکارات محلی را در دستور کار قرار داد که یک بخش آن به عدالت جنسیتی در توزیع عادلانه اختصاص دارد. به عنوان مثال در کلمبیا براساس نقش زنان در تهیه غذا برای حفظ منابع طبیعی برنامه‌ای تدوین شد که زنان در برنامه کشاورزی مشارکت داده شوند تا به بهبود کار و امنیت غذایی خود و خانواده‌شان بینجامد.»

این تجارب موفق را می‌توان برای زنان در جوامع روستایی کشور خودمان نیز متصور شد. فعال کردن زمینه‌های مشارکت زنان روستایی در مدیریت منابع طبیعی باتوجه به ویژگی‌های اقلیمی، بومی و دانش محلی موضوعی است که می‌تواند مورد‌توجه سیاستگذاران محلی و دغدغه‌مندان زیست‌بوم قرار گیرد.

در سطح سیاستگذاری و برنامه‌ریزی برای جوامع محلی، باید بستر‌های مشارکت اجتماعی زنان در مدیریت پایدار منابع در نقاط مختلف کشور شناسایی و مورد بررسی قرار گیرد. جامعه‌شناسان معتقدند مادامی‌که همه ذینفعان قادر نباشند در فرآیند‌های تصمیم‌سازی مشارکت داشته باشند. نمی‌توان انتظار موفقیت تصمیمات را داشت. در حال حاضر یکی از چالش‌های مهم در جامعه همین مسئله است. زنان در سطوح کلان یا حضور ندارند یا حضوری کم‌رنگ دارند که با اصول مشارکت عمومی فاصله دارد.

ضرورت مداخله زنان در سیاستگذاری و برنامه‌ریزی توسعه

اشتیاقی خاطرنشان می‌کند، که «زنان در رسیدن به اهداف توسعه پایدار نقشی بی‌بدیل ایفا می‌کنند و بیش از دیگر گروه‌های اجتماعی قادرند بر محیط‌زیست تأثیرگذار باشند. بسته به انتخاب نوع رویکرد و رهیافت توسعه و برنامه‌ریزی؛ زنان می‌توانند طیفی از اثربخشی مثبت تا اثربخشی منفی را به خود اختصاص دهند. قطعا سرنوشت جوامع با این که دولت‌ها، سازمان‌ها و نهاد‌های مردمی و داوطلبانه چه سازوکار‌های قانونی و عملی را برای تسهیل حضور زنان در عرصه مدیریتی کلان و محلی فراهم نمایند گره خورده است.

در این میان انتخاب‌ها و تصمیمات زنان در بزنگاه‌ها بسیار مهم است. زنان در سطوح مختلف از سطح فردی و خانوادگی تا اجتماعی با انتخاب‌های رفتاری خود درون نهاد‌های خرد تا کلان خانواده، محله، شهر و ... قادرند رفتار کنشگر اجتماعی را عمومی‌سازی کنند. تغییر الگو‌های رفتاری و مصرف از مهمترین این تصمیمات است.

در این میانه بالا بردن آگاهی و آموزش به زنان درباره اهمیت نقش‌شان در سرنوشت توسعه جامعه موضوعی است که باید در سطوح کلان و میانی نظام آگاهی بخشی عمومی و اطلاع‌رسانی عمومی توسط محققان، اصحاب رسانه و فعالین مدنی دنبال شود. در سطح حکمروایی و سیاستگذاری نیز ظرفیت حضور زنان در ساختار تصمیم‌گیری‌های مدیریت منابع طبیعی جدی‌تر گرفته شود. در حال حاضر، جای زنان در نظام تصمیم‌سازی و برنامه‌ریزی بسیار نیم بند است. این در صورتی است که، بدون در نظر گرفتن توان، تجربه و سرمایه انسانی نیمی از جامعه نمی‌توان نوید توسعه پایدار را به نسل‌های آتی داد. مطابق با آمار‌های رسمی منتشر شده، نرخ مشارکت زنان در همه زمینه‌ها به نسبت مردان کمتر است، که این امر نتیجه نگاه مردانه بر رویه‌های مدیریتی کشور است. چنانچه قرار است مسائل مرتبط با عدالت جنسیتی و اجتماعی در فرآیند توسعه گنجانده شود، باید به شکل سیستماتیک و آینده‌نگرانه از ظرفیت‌های موجود جامعه بهره‌مند شد و سازوکار‌هایی به جهت مداخله زنان در سیاستگذاری و برنامه‌ریزی توسعه کشور ایجاد و نقش زنان در مدیریت منابع پایدار توسط نهاد‌های ذیربط بازشناسی شود.»

مطالعات جهانی نشان می‌دهد که اگر از ظرفیت زنان به‌عنوان سرمایه انسانی به شکل صحیح استفاده شود، رشد اقتصادی در کشور‌ها افزایش خواهد یافت. تعداد افرادی که در فقر زندگی می‌کنند در تمامی کشور‌ها کاهش می‌یابد. نرخ بهره‌وری در جوامع در حال توسعه افزایش خواهد داشت. نوآوری و بهبود عملکرد‌ها در کسب‌و‌کار بالا خواهد رفت و آسیب‌های محیطی ناشی از فعالیت‌های ناپایدار کاهش می‌یابد.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر