به گزارش مجله خبری نگار، ابوالحسن نجفی (۱۳۰۸- ۱۳۹۴) در نجف به دنیا میآید. پدرش مجتهد جامع الشرایطی بود که برای دانش اندوزی به نجف رفته بود. پس از بازگشت خانواده به ایران، نجفی تحصیلاتش را در اصفهان سپری میکند. استعداد زبان آموزی او در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران با زبان فرانسه شکل میگیرد. سپس در کسوت آموزگاری در دبیرستانهای اصفهان به سر میبرد.
سال ۱۳۳۸ دیدگاههای زبان شناسی ابوالحسن نجفی با شروع تحصیل او در دانشگاه سوربن پاریس و تحت تاثیر کلاسهای آندره مارتیه، زبانشناس بزرگ فرانسوی پایه گذاری میشود. سال ۱۳۴۹ به بعد در دانشگاه به تحصیل مشغول میشود. تا سال ۱۳۵۷ نجفی در کار تنظیم و ویرایش متون است. بعد از انقلاب اسلامی باعث رونق گرفتن مرکز نشر دانشگاهی میشود و به تدریس میپردازد. نقش ویژه ابوالحسن نجفی از سال ۱۳۶۹ به بعد با عضویت در فرهنگستان زبان و ادب فارسی قوت میگیرد و تا پایان عمر در این مرکز حضور سازندهای دارد.
نخستین مواجهه بیشتر علاقهمندان زبان فارسی با ابوالحسن نجفی در کتابی است با نام «غلط ننویسیم» و با عنوان فرعی «فرهنگ دشواریهای زبان فارسی». نجفی این کتاب را سال ۱۳۶۶ در قالب فرهنگ لغت با مدخلهای بسیار کاربردی تنظیم کرده است. این کتاب ذهن و زبان نویسندگان زبان فارسی را بیش از ۳۵ سال است که به خود مشغول کرده؛ کتابی که دغدغه اصلی نویسنده اش پاکیزه نویسی و پیراستن زبان از پلشتیها و شلختگی هاست. معیار و سنجهای وزین برای آگاهی از درست و نادرست در زبان.
زندهیاد نجفی در مقدمه کتاب بهصراحت به سختیها و حساسیتهای مقوله نوشتار در مقایسه با گفتار اشاره میکند: «سخنگفتن به فارسی برای کسانی که این زبان را از کودکی آموختهاند ظاهراً کار آسانی است. ما به همان سادگی که نفس میکشیم با دیگران نیز سخن میگوییم. اما نوشتن به فارسی به این آسانی نیست. هنگامی که قلم به دست میگیریم تا چیزی بنویسیم، حتی اگر یک نامه کوتاه باشد، غالباً درنگ میکنیم و با خود میگوییم: آیا «آذوقه» درست است یا «آزوقه»؟ «چمدان» یا «جامهدان»؟ «حوله» یا «هوله»؟ «بوالهوس» یا «بلهوس»؟ «خواروبار» یا «خواربار»؟ «طوفان» یا «توفان»؟ «خشنود» یا «خوشنود»؟ «لشکر» یا «لشگر»؟ «انزجار» یا «انضجار»؟ «بنیانگذار» یا «بنیانگذار»؟ نواری که روی زخم میبندند آیا «تنظیف» است یا «تنزیب»؟
تاملات نظری و عمیق ابوالحسن نجفی در حوزه ادبیات و تسلط شگفت انگیزش بر ترجمه، او را به سمت ترجمه دو کتاب جریانساز میکشاند: ادبیات چیست؟ (۱۳۴۸) از ژان پل سارتر و وظیفه ادبیات (۱۳۵۶) نوشته گروهی از شاخصترین نویسندگان. ترجمه «ادبیات چیست؟» با همراهی زنده یاد مصطفی رحیمی هنوز هم یکی از منابع درجه یک در شناخت چیستی ادبیات است. مترجمان محتوای کتاب را در سه فصل نوشتن چیست؟ نوشتن برای چیست؟ و نوشتن برای کیست؟ تدوین و دسته بندی کرده اند.
این کتاب در واقع پاسخهای بنیادینی است برای پرسشهایی در موضوع ادبیات و فلسفه. کتاب «وظیفه ادبیات» نیز آرای موافق و مخالف را درباره جایگاه و وظیفه ادبیات کنار هم آورده است. ترجمه این کتابهای چالش برانگیز، ابوالحسن نجفی را در مقام منتقد ادبی و نظریه پردازی مینشاند که به نیاز روز جامعه ادبی میاندیشد. کسی که ادبیات یکی از جدیترین دغدغه هایش است و عمیقا به لایههای در هم تنیده ادبیات و فلسفه باور دارد. البته فروتنی استاد نجفی تا آن جا بود که دکتر ضیاء موحد از نزدیکترین دوستانش میگوید که روزی شخصی از ایشان پرسید: شما عموم آثار سارتر را ترجمه کرده اید، چرا از آثار فلسفی وی مانند هستی و نیستی چیزی ترجمه نکرده اید؟ استاد در جواب گفت: من توانایی آن را در خودم نمیبینم.
شخصیت چندوجهی استاد نجفی را به ترجمه نابترین و شاخصترین آثار داستانی جهان نیز کشانده است. «شازده کوچولو» اثر آنتوان دو سنت اگزوپری که ابوالحسن نجفی سال ۱۳۷۹ آن را ترجمه کرد، استقبال از آن چنان گسترده بود که بهار ۱۳۸۰ چاپ دوم آن در پنجهزار نسخه منتشر شد؛ آن هم به دلیل برگردان بیواسطه از زبان اصلی، پایبندی به متن و تسلط وی به زبان فرانسه، ترجمه وی از شازدهکوچولو از برترین ترجمههای ماندگار به زبان فارسی به شمار میآید.
همچنین کافی است رمان شاهکار «خانواده تیبو» (۴ جلد) اثر «روژه مارتن دو گار» را بر این فضیلت نایاب نجفی شاهد بیاوریم. بسیاری از صاحب نظران ادبی این ترجمه را گوهری در زبان فارسی میدانند. نجفی این رمان را در اوایل دهه ۶۰ شمسی به طرز استادانهای ترجمه کرده که به بررسی وقایع اروپا در سالهای ابتدایی قرن بیستم و سالهای جنگ اول جهانی مربوط میشود. از سوی دیگر، در این رمان وقایع خانواده ثروتمند و فرهیخته فرانسوی یعنی خانواده تیبو توصیف شده است.
هوشنگ گلشیری درباره رمان خانواده تیبو گفته است: «کتاببهدست نشسته پشت میزی یا لم داده توی صندلی راحتی یکی از زیباترین مناظر جهان است. صفحه به صفحه میخوانیم و ورق میزنیم فارغ از چند و، چون این زندگی روزمره و به دور از صداهای گوش خراش این جهان در زندگانی موجود در کتاب غرق میشویم و، چون سربرمیآوریم خود را و جهان را بهتر و عمیقتر شناختهایم. خانواده تیبو اثر روژه مارتن دوگار به ترجمه ابوالحسن نجفی لذتی چنین فراهم میکند. یک ماه و اگر به خست ورق بزنید چندماهی خلوتتان را پرخواهدکرد و حاصل شاید این باشد که با زندگانی خانوادهای در آغاز قرن بیستم آشنا شوید و با این قرن. راستی زیباست وقتی پشت میزی مینشینید یا در صندلی راحتی لم میدهید و کتابی را صفحه به صفحه ورق میزنید به ویژه اگر رمان خانواده تیبو باشد.»
مطالعه گسترده در فرهنگ و ادبیات ایران زمین، استاد نجفی را به تدوین «فرهنگ فارسی عامیانه» سوق میدهد. «فرهنگ فارسی عامیانه» شامل لغات و ترکیبات متداول زبان فارسی امروز در مرتبه زبان عامیانه و روزمره است. دغدغه نجفی در این کتاب توجه کردن به لایههای اجتماعی فرهنگی زبان روزمره مردم است که معمولا به چشم تحقیر به آن نگریسته میشود.
استاد نجفی در مقدمه کتاب مینویسد: «زبان فارسی، در مرتبه گفتار، شیوههای بیانی دیگری هم دارد که آنها را زبان روزمره و زبان عامیانه نامیدهاند. زبان روزمره همان زبان محاوره رایج، زبان مردم فرهیخته یا نیمهفرهیخته و حتی زبان نوشتاری کموبیش آزادی است که به عنوان مثال در مکالمات شخصیتهای داستان به کار میرود و کاربرد آن بر روابط دوستانه یا همپایه میان گوینده و شنونده دلالت میکند. زبانی است که افراد خانواده در گفتگو با یکدیگر به کار میبرند و در ارتباط با مردم ناآشنا معمولاً از استعمال آن میپرهیزند. مرز میان زبان عامیانه و زبان روزمره را نمیتوان بهروشنی و دقت مشخص کرد. تعیین مرز آنها اگر محال نباشد، بسیار دشوار است. مردمی که از کودکی در جامعه زبانی واحد پرورش یافته باشند، بر اساس معیارهای ذهنی میدانند که کدام مرتبه زبان را در کجا باید استفاده کنند. اما افرادی که با زبان یک کشور بهخوبی آشنا نیستند، مراتب زبانی را خلط کرده و با مردم کوچه و بازار لفظ قلم حرف میزنند.»
منبع: خراسان