کد مطلب: ۵۴۷۶۹۳
بعضی‌ها دوست دارند یا حتی گاهی عادت دارند وقت صحبت کردن از موضوع مهم مد نظرشان نقل قول‌هایی را از افراد شناخته شده که بقیه حرف و نظر آن‌ها را قبول دارند، بیاورند.

به گزارش مجله خبری نگار، بعضی‌ها دوست دارند یا حتی گاهی عادت دارند وقت صحبت کردن از موضوع مهم مد نظرشان نقل قول‌هایی را از افراد شناخته شده که بقیه حرف و نظر آن‌ها را قبول دارند، بیاورند. برای همین لابه لای حرف‌های خودشان مکرر می‌گویند: به قول فلانی... بعد آن جمله مد نظرشان را ذکر می‌کنند تا حرف شان ضمانت شود. در واقع خاطرشان جمع است که وقتی دیگران از درستی حرف و سخن آن فرد موثق نامبرده مطمئن هستند در نتیجه بهتر می‌توانند حرفی را که او اکنون می‌زند، هم درک کنند و بپذیرند.

در شعر به این کار «تضمین» می‌گویند. تضمین جزو آرایه‌های ادبی است؛ یعنی جزو زیبایی‌ها و آرایش کلام شاعر است. خوب است بدانید شاعران زیادی از این روش در شعرشان استفاده کرده‌اند، حتی شاعرانی که خودشان هم شناخته شده و معروف هستند، مثل حافظ که از شعر رودکی تضمین کرده است یا سعدی و شهریار که از شعر حافظ تضمین کرده‌اند. اغلب این بیت‌ها یا مصراع‌ها معروف هستند و مخاطب در شعر شاعر اصلیِ آن، این جمله‌ها را دیده و برایش آشناست یا مثلاً عینِ آن آیات و سطر‌ها را در قرآن کریم و کتاب‌های معتبر و شناخته شده دیگری خوانده است و می‌شناسد و می‌تواند در ذهنش به آن‌ها مراجعه کند؛ مانند: «خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم /کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی» این بیت، مربوط به غزلی از حافظ است و آن جمله‌ای که در گیومه، گذاشته شده را حافظ از رودکی تضمین کرده و مصراعی است از رودکی در یکی از شعر‌های معروفش.

در ادامه شعری بخوانیم از «زینب شفیع نادری» عضو نوجوان مرکز تخصصی ادبیات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که در شعری که به امام رضا (ع) تقدیم کرده، چند بار از حافظ تضمین کرده یا بخشی از مصراع او را با کلمات خودش تلفیق کرده است؛ مثل بیت ششم و بیت پایانی این غزل که مصراع اصلی را در پانوشت آورده‌ایم. راستی یادتان باشد در پانوشت نام شاعر آن را بنویسید. «منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن/ منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن».

منم که کفتر جلدم برای درگه او (۱)

خوش است پر زدن و اشک شوق باریدن

نسیم مشک بهشتی رها درون حرم

هزار نرگس مست و ضریح بوسیدن

امام مایی و مشهد پناه خسته دلان

خوشا ز دست فلک ماه آسمان چیدن

هزار جان گرامی، فدای نام تو شد (۲)

تراب دشت بهشتت مکان روییدن

مسیر کوی تو از نام اعظم و اعلی

طواف گرد شروط خداست چرخیدن

کنون رسانده مرا تا به صحن آزادی

جنون جامه یوسف برای بوییدن

تو را تمامی گلدسته‌ها اذان دادند

رضای خاطر دریاست این خروشیدن

اسیر همچو غزالی گریزپا آمد

که در طریقت تو کافری است رنجیدن ۳

پانوشت:
۱. حافظ
۲- هزار جان گرامی بسوخت زین غیرت (حافظ)
۳- که در طریقت ما کافری است رنجیدن (حافظ)

منبع: خراسان(عاطفه رنگ آمیز-کارشناس ارشد ادبیات کودک و نوجوان)

برچسب ها: شعر شاعر
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر