به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: همه پدیدهها از خود شکلی دارند. ما آنها را با شکل هایشان میشناسیم و نام شان را به خاطر میسپاریم. کوه، دریا، ماه، خورشید، جنگل و... حالا اگر شعر را هم یک پدیده بدانیم البته پدیدهای نامرئی که از خیال شاعر، احساس، عاطفه و اندیشه او به وجود میآید و موسیقی و وزن مناسب خودش را پیدا میکند؛ میتوانیم برای آن هم شکل یا قالبی تعریف کنیم. قالب در شعر سنّتی یا کلاسیکِ فارسی، همان شکل ظاهری است که قافیه برای شعر به وجود میآورد. طول هر مصرع، چیدمان هجاهای هر مصرع، تعداد ابیات، آرایش مصرعها، جانمایی قافیهها و حتی عاطفهای که شاعر به خواننده منتقل میکند، تعیین کننده قالب ظاهری شعر است.
معروفترین قالبهای شعر کلاسیک را با این نامها میشناسیم: غزل، قصیده، دوبیتی، رباعی، مثنوی، مسمّط، ترجیع بند، ترکیب بند و مستزاد و... بعضی از این قالبها در گذشته بیشتر از اکنون مورد علاقه، توجه و استفاده شاعران بوده اند مثل مسمط و ترجیع بند و مستزاد و ترکیب بند، اما قالبهای پر کاربردی مثل غزل، مثنوی، دوبیتی و رباعی همچنان سروده میشوند.
«مطهره جعفری» از اعضای ارشد مرکز تخصصی ادبیات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به سرودن شعر در قالب زیبای غزل علاقهمند است. غزل، بهترین قالب برای نشان دادن احساسات، تخیل و توصیفهای عاشقانه و حالات انسانی و نوع دوستانه در شعر است. با هم این غزل را میخوانیم. همزمان میتوانید به چگونگی قرار گرفتن قافیهها در این شعر دقت کنید تا شکل غزل را به خاطر بسپارید. میخندید، میجنگید، میلرزید، میترسید، میرقصید میارزید، در پایانِ مصراع ها، کلمات قافیه هستند.
شب یلدا بهار خانه نبود و جهان توی خواب میخندید
آدم توی آینه با تو، با من و هرچه بود میجنگید
اشک را هم خدا به من داده، این تمام وجود آدم بود
و جهان پشت پردهای از غم، مثل یک بید خسته میلرزید
آدم توی آینه از من، از بهار و ترانه وحشت داشت
مثل یک دختر خرافاتی، از زمین و زمانه میترسید
او نشان ظهور آدم بود، خنده اش بوی سوختن میداد
مثل یک برگ مرده و تنها، به شکستن، به مرگ میخندید
مثل یک عاشق به جا مانده، توی آشوب حوض نقاشی
به سراپای رنگ میخندید، با مداد سیاه میرقصید
گل به همراه باد میرقصید، روی امواج روشن دریا
رنگ سرخ درون رگ هایش، به هزاران بهانه میارزید