به گزارش مجله خبری نگار، رسیدن به اهداف و انجام دادن کارهای غیرممکن، یکی از خواستههای همه انسانهاست. بهتازگی تصویری از یک سمینار انگیزشی در شبکههای اجتماعی پربازدید شده که هزینه آن، نفری ۵ میلیون تومان بوده است. گفته میشود ۲۵۰۰ نفر در این همایش شرکت کردند که بهعبارتی میشود ۱۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان! اما چرا شرکت در این سمینارها، فایده چندانی ندارد؟
بهتر است ابتدا به این موضوع بپردازیم که علت واقعی علاقهمندی برگزارکنندگان به برگزاری چنین دورههایی و استقبال مردم از این برنامهها چیست و این همایشها قرار است به کدام نیاز ما پاسخ دهند؟ در شرایطی که مشکلات زندگی افزایش و به تبع آن میزان کامیابی مردم برای دست یابی به موفقیت کاهش یافته، طبیعی است که وقتی فردی عنوان وسوسهبرانگیز موفقیت آن هم با سرعتی بسیار کم را در تبلیغات مشاهده میکند، به سراغ آن میرود چراکه قرار است این برنامهها نیاز به موفقیت را که یکی از نیازهای اصلی انسان است، پاسخ دهد و خط بطلانی بر ناکامیهای از پیش تجربه شده فرد بکشد.
صرفا تمرکز کردن بر اهداف برای رسیدن به موفقیتهای بزرگ، نهادینه کردن باورهای مبتنی بر توانستن برای رسیدن به پیروزیهای دلخواه بدون در نظر گرفتن بسترهای لازم و اتکا به شانس و اقبال برای رسیدن به موفقیت، از جمله باورهایی هستند که ممکن است در خلال این همایشها به عنوان شیوههای خاص برای کسب موفقیت تبلیغ شوند. آنچه در این بین ممکن است کم رنگ و حتی خدشه دار شود، باور فرد به روحیه کار و تلاش و صبر برای عبور از شرایط سخت بهعنوان مهمترین عوامل کسب موفقیت است.
مهمترین پیامد چنین همایشهایی که بر رسیدن به موفقیت در مدتی کوتاه پس از گذراندن مراحل آسانی تاکید میکنند، احساس ناکامی است. برخلاف تصور عمومی و آنچه که در تبلیغات این برنامهها بر آن تاکید میشود که شرکت در این همایشها ضرری ندارد و شما با شرکت در آنها چیزی را از دست نخواهید داد، مهمترین عارضه منفی چنین برنامه هایی، احساس غمگینی و ناکامی است که بر اثر نرسیدن به موفقیتهای چشمگیری که فرد با شرکت در آن همایشها توقع دست یابی به آنها را دارد، بر وی تحمیل میشود.
رازهای موفقیت، تنها ۳ پله تا کامیابی و قورباغه ات را قورت بده و ... مفاهیم جذابی هستند که برای عموم مردم اهمیت دارند، اما یادمان نرود یادگیری همه اینها در کلاسهای چند ساعته و حتی چند روزه ممکن نیست. دستیابی واقعی به چنین مسائلی، گاهی بسیار کلانتر و عمیقتر از دستورالعملهای ساده است که روانشناسی بازاری به آن میپردازد.
منبع: خراسان