کد مطلب: ۵۰۹۸۱۷
۱۵ مهر ۱۴۰۲ - ۰۱:۴۹

شکست هیتلر در قمار شیر‌های دریایی بدون دندان!

۸۳ سال پیش در چنین روزی، در بحبوحه جنگ جهانی دوم، پیشوای نازی‌ها که بر غرب اروپا مسلط شده‌بود، به یک‌باره جنگ با انگلیس را بدون نتیجه رها کرد و به سراغ مناطق شرقی اروپا رفت. مورخان این اقدام را نخستین اشتباه هولناک هیتلر می‌دانند که نقش مهمی در شکست‌های بعدی او داشت. در این نوشتار، تاریخ جنگ جهانی دوم را در این مقطع زمانی بررسی و تحلیل کرده ایم

به گزارش مجله خبری نگار، اول سپتامبر ۱۹۳۹ (۱۰ شهریور ۱۳۱۸)، جهان در آستانه مخوف‌ترین جنگ تاریخ بشر قرار گرفت. پس از ماه‌ها کشمکش سیاسی و انعقاد معاهدات نیم‌بند و بدون هیچ ضمانت اجرایی، بالاخره آلمان‌ها موانع مرزی با لهستان را برداشتند و ارتش نازی به سرعت خود را به ورشو رساند. برای سرعت دادن به روند اشغال و واداشتن ارتش لهستان به تسلیم، آلمان‌ها نقشه عظیم‌ترین بمباران جنگ‌های هوایی، تا آن زمان را طراحی کردند و این نقشه را ساعت ۸ صبح روز ۲۵ سپتامبر به مرحله اجرا گذاشتند؛ ۵۶۰ تُن بمب قدرتمند و ۷۶ تُن بمب آتش‌زا، طی هزار و ۱۸۰ سورتی پرواز بر سر مردم ورشو فروریخت. دو روز بعد، در ۲۷ سپتامبر، پادگان ورشو تسلیم شد و آلمانی‌ها شهر را اشغال کردند.

در آن زمان تردیدی وجود نداشت که هدف بعدی هیتلر، اروپای غربی خواهد‌بود. آلمان‌ها بعد از جنگ جهانی اول و در پی انعقاد معاهده ورسای در ۲۸ ژوئن سال ۱۹۱۹، از سوی دولت‌های پیروز در جنگ، حسابی نقره‌داغ شده و تن به تسلیمی ننگین و نکبت‌بار داده‌بودند؛ تسلیمی که تمام مستعمرات آن‌ها را مصادره و ایالت‌های آلزاس و لورن را به فرانسه واگذار کرده‌بود. به همین دلیل، تقریباً تردیدی وجود نداشت که بعد از لهستان، نوبت به غرب اروپا می‌رسد. فرانسه، انگلیس و متحدان آن ها، موسوم به متفقین، دو روز بعد از آغاز هجمه آلمان به لهستان، به برلین اعلان جنگ دادند؛ اما عملاً تا ۱۰ می‌سال ۱۹۴۰، به مدت هشت ماه، از جایشان تکان نخوردند و اجازه دادند که آلمان، با خیال راحت، نقشه جنگی خود را تکمیل کند.

پاریس به خط دفاعی «ماژینو» که در نوار مرزی آلمان ایجاد کرده‌بود، تکیه داشت؛ خطی دفاعی با طراحی و اجرای «آندره ماژینو»، وزیر جنگ فرانسه که به طول ۳۲۲ کیلومتر ساخته شده‌بود و به دلیل استحکامات بتنی، مهمات و سلاح‌های سبک و سنگین متعدد و موقعیت راهبردی برتر، غیرقابل نفوذ به نظر می‌رسید؛ فرانسوی‌ها از روز سوم سپتامبر ۱۹۳۹ و پس از اعلان جنگ به آلمان، این خط دفاعی را کاملاً در حالت آماده‌باش قرار داده‌بودند. اما در همان حال، خطوط مرزی بلژیک و هلند با آلمان عملاً بی‌دفاع مانده‌بود؛ همان مسیری که بعداً با رمز «مورد زرد» (به آلمانی: Fall Gelb) محل هجوم نیرو‌های آلمان برای اشغال سه کشور هلند، بلژیک و لوگزامبورک (موسوم به کشور‌های «بنلوکس») شد و هیتلر توانست بعد از یک عملیات ایذایی سنگین در نوار مرزی با فرانسه، خط راهبردی و دفاعی ماژینو را دور بزند.

حرکت سریع ارتش آلمان در اواخر بهار سال ۱۹۴۰، نیرو‌های متفقین را در بندر دانکرک گیرانداخت. ۴۰۰ هزار سرباز انگلیسی، فرانسوی و بلژیکی در ساحل دانکرک، بندری در شمال فرانسه، به محاصره کامل نیرو‌های آلمانی درآمدند. چرچیل، تمام ظرفیت دریایی انگلیس را برای نجات نیرو‌های به دام افتاده در دانکرک وارد میدان کرد؛ اما تلفات باز هم سنگین بود؛ ۱۰۰ هزار کشته و ۱۰۰ هزار اسیر، بقیه توانستند به جزیره بریتانیا فرار کنند و این برای چرچیل یک پیروزی بزرگ بود. هیتلر با آن‌که می‌توانست در دانکرک کار ارتش انگلیس را تمام کند، فرمان توقف حملات هوایی را صادر کرد؛ هیچ کس نمی‌دانست که در سر او چه می‌گذرد؟ به هر حال، این اقدام با هر دلیلی که صورت گرفت، ارتش انگلیس را از خطر نابودی کامل نجات داد؛ این نخستین اشتباه راهبردی هیتلر در برابر انگلیسی‌ها بود.

شیر‌های دریایی وارد میدان می‌شوند

با وجود آن اشتباه تاریخی، دیکتاتور آلمان بدون این‌که به عواقب اقدامش بیندیشد، طرح یک حمله سراسری به انگلستان را ریخت. آلمانی‌ها باید با استفاده از برتری هوایی، در جزیره بریتانیا نیرو پیاده می‌کردند و با حملات سریع، خودشان را به لندن می‌رساندند. این، بلندپروازانه‌ترین نقشه نظامی هیتلر بود. او می‌اندیشید عبور از کانال مانش (آبراهه طبیعیِ حد واسط فرانسه و انگلیس) کار دشواری نخواهد بود. عملیات «زی لووه» (شیر دریایی)، یک عملیات آبی خاکی دقیق و بدون نقص به نظر می‌آمد. با این حال، حتی خوش بین‌ترین افسران عالی‌رتبه آلمان نیز، به پیروزی این طرح امید نداشتند.

بریتانیا قرن‌ها بود که به دلیل جدا بودن از قاره اروپا، برای بسیاری از جهان گشایان مکانی دست نیافتنی به حساب می‌آمد. از سوی دیگر، نیروی دریایی آلمان که باید نقشی محوری را در عملیات شیردریایی ایفا می‌کرد، در نبرد نروژ بیش از حد آسیب دیده بود و نیاز به نوسازی و ترمیم داشت. یک نفر باید هیتلر را از اشتباه در می‌آورد. دریاسالار «کارل دونیتس»، فرمانده نیروی دریایی آلمان با هیتلر دیدار کرد؛ او در این دیدار سعی داشت به پیشوای نازی‌ها بفهماند که برتری هوایی به تنهایی برای حمله به انگلیس کفایت نمی‌کند؛ آن‌ها نیاز به نیروی دریایی قوی و ارتشی با ظرفیت یک میلیون سرباز داشتند تا بتوانند نقشه بلندپروازانه هیتلر را در خاک بریتانیا اجرا کنند؛ چنین نیرویی، با توجه به نقشه‌های هیتلر در دیگر نقاط اروپا، در دسترس نبود.

با این حال، هیتلر زیر بار نرفت. پیروزی قاطع و برق‌آسا در دانکرک و سپس اشغال پاریس، او را دچار توهم کرده‌بود. نظامیان چاره‌ای جز اجرای دستور نداشتند. روز دهم ژوئیه، شش روز بعد از پایان ماجرای دانکرک و شکست سنگین متفقین، فرمان حمله به بریتانیا توسط هیتلر صادر شد. این فرمان، آغاز نبرد مشهور بریتانیا بود. قرار بود در عملیات شیردریایی، انگلیس با ضربات سنگین ارتش آلمان، در داخل خاک خودش به زانو درآید. مسئولیت اصلی برعهده نیروی هوایی آلمان گذاشته شد. از پنج ناوگان هوایی آلمان، سه ناوگان به این کار اختصاص داده شد؛ آلمان‌ها عملاً با نیروی هوایی به جنگ نیروی دریایی انگلیس رفته‌بودند.

طی ماه‌های بعد جنگ بریتانیا به اوج خودش نزدیک شد. کانال مانش به عنوان آبراهه‌ای راهبردی که انگلیس را به اروپا وصل می‌کرد، شاهد حملات پیاپی و روزانه «لوفت‌وافه» (نیروی هوایی آلمان) بود. با این حال، سیستم رادار انگلیسی‌ها که تازه به کار افتاده و از طریق چهار ایستگاه، حرکت هواپیما‌های آلمانی را رصد می‌کرد، مانعی جدی بر سر راه لوفت‌وافه محسوب می‌شد.

آلمان‌ها علاوه بر هواپیما‌های شکاری، بمب‌افکن‌های خود را هم به میدان آوردند؛ اما در نهایت آسیب واردشده به نیروی دریایی انگلیس زیاد نبود. هیتلر دیوانه‌وار دستور حمله به شهر‌ها را صادر کرد؛ غافل از این‌که در همان حال، ماشین جنگی انگلیس مشغول توسعه نیروی هوایی است؛ لندن می‌خواست آسمان را از دست آلمانی‌ها بگیرد. هیتلر بعد از مشورت با اطرافیانش – کسانی مانند گورینگ – تصمیم جدیدی گرفت: حمله به کارخانه‌ها و زیرساخت‌های صنعتی و حتی مناطق مسکونی؛ اما نتیجه باز هم چندان رضایت‌بخش نبود.

انگلیس توانست ظرفیت نیروی هوایی خود را به نحو مؤثری افزایش دهد و تجهیزات مربوط به پدافند هوایی را ارتقا بخشد. در اکتبر سال ۱۹۴۰، هیتلر دریافت که جنگ در مقابل بریتانیا، فقط فرسایش بیشتر به دنبال دارد و او را از اقدامات دیگرش در اروپا باز می‌دارد. به این ترتیب، وی اشتباه اول خود را در جنگ رها کرد و در نیمه نخست اکتبر سال ۱۹۴۰، رو به شرق آورد.

دومین اشتباه بزرگ

درست ۸۳ سال قبل در چنین روزی، عملیات ارتش آلمان به سوی شرق آغاز شد. هنوز نبرد بریتانیا ادامه داشت، اما هیتلر می‌دانست که برای حمله جدید به جزیره، نیازمند یک راهبرد تازه و پشتوانه تسلیحاتی مدرن و کافی است؛ آلمان به شدت در زمینه سوخت مورد نیاز برای وسایل نقلیه جنگی و غیرجنگی در مضیقه بود. متفقین با وجود ضعف شدید در برابر ارتش نازی‌ها، تقریباً تمام شاهراه‌های رسیدن سوخت مورد نیاز را به آلمان بسته بودند؛ مخصوصاً مسیر خاورمیانه را که انبار سوخت جهان محسوب می‌شد.

هیتلر برای تأمین نیازهایش، نمی‌توانست به شوروی هم اعتماد کند و باید رأساً دست به کار می‌شد؛ به این ترتیب، هجوم به شرق را برای دستیابی به چاه‌های نفت رومانی، به عنوان یک هدف اولیه آغاز کرد. روز هفتم اکتبر سال ۱۹۴۰، آلمان‌ها به صورت برق‌آسا وارد رومانی شدند و خودشان را به مناطق نفت‌خیز این کشور که عموماً هم‌جوار مرز‌های شوروی بود، رساندند و تا بهار سال ۱۹۴۱، بر یوگسلاوی و یونان نیز مسلط شدند. مجارستان و بلغارستان، پیش از هجوم آلمان، همبستگی خود را با حکومت هیتلر اعلام کرده بودند و به همین دلیل، از حمله مستقیم در امان ماندند.

با توجه به این‌که پاریس در ۱۴ ژوئن سال ۱۹۴۰ به اشغال آلمان درآمده و به قول چرچیل، «نبرد فرانسه به پایان رسیده بود»، هیتلر خود را برای هجوم سراسری به شرق آماده کرد تا دومین و هولناک‌ترین اشتباه خود را پس از عملیات «شیر دریایی» مرتکب شود؛ آغاز عملیات «بارباروسا» و هجوم به اتحاد جماهیر شوروی، حمله‌ای که پایان خوفناکی برای ملت آلمان در پی داشت.

شکست هیتلر در قمار شیر‌های دریایی بدون دندان!

منبع: خراسان

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر