به گزارش مجله خبری نگار، داشتن همدم برای هر زن و مرد سالمندی یک نیاز اساسی محسوب میشود و برخی کهنسالان به این منظور تصمیم به ازدواج میگیرند. رئیس مرکز تحقیقات سالمندی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در همین باره گفته: «بیش از ۷۰ درصد مردان تنهای سالمند و ۳۰ درصد زنان تنهای سالمند، احساس نیاز به ازدواج مجدد را ابراز کردهاند.» اما چرا بسیاری از سالمندان قید متاهلشدن در کهنسالی را میزنند؟
نیاز عاطفی و ضرورت حضور همدم، یکی از اصلیترین نیازهای سالمندان است. کارشناسان همچنین نگرانی سالمندان از مرگ در تنهایی را دومین علت گرایش آنها به پیوند در سنین بالا میدانند. البته در کنار این موارد، دلایل دیگری مانند کاهش فعالیتهای اجتماعی و شغلی در کهن سالی که باعث میشود روابط اجتماعی فرد کاهش پیدا کند، نیاز این افراد به ازدواج را بیشتر میکند، اما گاهی انگیزههای مالی و فرار از فقر و عواملی از این دست موجب سر گرفتن این داستان میشود. در سنین سالمندی کارکرد جنسی ازدواج مورد توجه نیست و اساس این ارتباط را تشکیل نمیدهد. البته این به معنی نیاز نداشتن آنها به این روابط نیست، اما نیاز اصلی آنها در ابعاد باهم بودن است که در این دوره بیشتر به آن نیاز دارند.
هر دو طرف باید برای ازدواج در این سن و سال، ملاکهای مشخصی داشته باشند. در واقع باید گفت که ازدواج باید برای طرف مقابل هم خوشایند باشد. ممکن است زن یا مرد از نظر جسمی، رفتاری یا مالی وضعیت خاصی داشته باشد و برای برطرف کردن آن، تصمیم به ازدواج بگیرد، اما این کار برای نفر دوم مشکل ایجاد کند. گاهی برخی از مردان سالمند که بیمار هستند و نیاز به مراقبت زیادی دارند، تصمیم به ازدواج میگیرند، اما این وضعیت برای فرد مقابل هیچ نکته مثبتی به همراه ندارد. حتی شاید تن دادن به این ازدواج از روی اجبار باشد. به همین دلیل دو طرف باید از این ازدواج بهرهای ببرند و این زندگی مشترک برای هر دوی آنها جالبتر از زندگی در تنهایی باشد تا بتوان این تصمیم را موفقیتآمیز دانست.
شاید برخی این باور را داشته باشند که به عنوان فرزند میتوانند تنهایی والدین را جبران کنند، اما واقعیت این است که دوره زندگی فرد سالمند با فرزندش حالت نامتعادل به خود میگیرد و بودن این افراد در کنار فرزندان نه تنها حس خوبی به آنها نمیدهد بلکه گاهیاوقات سبب بیزاری دوطرف میشود. اگرچه دانستن این واقعیت و درک آن برای بسیاری از ما تلخ و دور از انتظار است، اما نباید این نکته را انکار کرد که پیچیدگی مناسبات کاری و اجتماعی موجب شده تا بسیاری از روابط خانوادگی کمرنگ شود و فرزندان وقت کمی برای سرزدن به پدرها و مادرهای سالمندان داشته باشند و گاهی وقفه بین این سرزدنها به چند هفته هم میرسد. در این بین اگر فرد به دلیل مرگ همسرش محکوم به تنها ماندن و چشم دوختن به در باشد، از نظر روحی بسیار آسیبپذیر خواهد شد. تحقیقات نشان میدهد، دلیل بسیاری از مرگهای دوران سالمندی ناشی از بیماریها و کهولت سن نیست و هیچگونه عارضه جسمی در بسیاری از این مرگها مشاهده نمیشود بلکه علت اصلی، تنهایی سالمند است.
ازدواج در هر سنی به شرط آن که در مسیر درست خود باشد و چارچوبهای عقلانی در آن درنظر گرفته شود، رویدادی مثبت تلقی میشود در غیر این صورت میتواند موجب به وجود آمدن مشکلات دیگری شود. متاسفانه این باور غلط در جامعه ما وجود دارد که ازدواج در دوران سالمندی و حتی میان سالی خجالتآور است. از آن جا که مهمترین کارکرد ازدواج از نگاه بسیاری از مردم تامین نیازهای جنسی است، سالمندان خجالت میکشند موضوع ازدواج را با فرزندانشان مطرح کنند، اما با کمی واقعبینی میتوانیم دریابیم که تنها ماندن در آن آشیانه خالی و هجوم افکار ناراحتکننده، حاصلی جز انتظار کشیدن برای مرگ ندارد و از دست رفتن سلامت و مستهلک شدن بدن، مشکلات گوارشی و...، حس ناامنی و ترس موجود را چند برابر میکند؛ بنابراین افراد سالمند به هیچ عنوان نباید از این موضوع خجالت بکشند و حتی میتوانند برای مطرح کردن موضوع ازدواج با فرزندان شان از یک مشاور خانواده کمک بگیرند. پس فرزندان باید نگران والدین خود باشند و حتی برای آشنایی والد تنهای خود با یک همسر مناسب برنامهریزی کنند تا در نشستهای خانوادگی و در رفت و آمدهای دوستانه با همکاران و همسایگان خود اگر مورد خاصی وجود داشت موجبات آشنایی بیشتر را فراهم کنند.
افراد میان سال و سالمند با ازدواج میتوانند منبع توجه و تامین نیاز عاطفی تازهای پیدا و احساس کنند که برای همسر خود عزیز هستند و مورد توجه قرار میگیرند. این خود جلوی بسیاری از بیماریها را میگیرد، چون شخص به دلیل حس ارزشمندی، خود مراقبتی بیشتری دارد. نکته آخری که باید به آن اشاره کنم، این است که این کار نیاز به فرهنگسازی و تبلیغ دارد و برای کمک به سلامتروانی و جسمی سالمندان بسیار لازم و ضروری است.
منبع: خراسان