کد مطلب: ۳۹۳۳۸۹
۰۳ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۵:۱۳
از نظر تکاملی، اینگونه به نظر می‌رسد که جمعیت انسان در عرض چند ثانیه افزایش یافته است. وقتی به تاریخ ما فکر کنید، این خبر که اکنون جمعیت بشر به ۸ میلیارد نفر رسیده است، غیرقابل توضیح به نظر می‌رسد.

به گزارش مجله خبری نگار/سیناپرس: در ۹۹ درصد از یک میلیون سال آخر زندگی انسان، مردم به ندرت با انسان‌های دیگر برخورد کرده و در هر زمان فقط حدود ۱۰ هزار نئاندرتال زندگی می‌کردند و امروزه حدود ۸۰۰ هزار نفر در همان فضایی هستند که توسط یک نئاندرتال اشغال شده بود. علاوه بر این، از آنجایی که انسان‌ها در گروه‌های اجتماعی زندگی می‌کنند، نزدیک‌ترین گروه نئاندرتال بعدی احتمالاً بیش از ۱۰۰ کیلومتر دورتر بوده که پیدا کردن یک جفت خارج از گروه خود یک چالش مهم به شمار می‌رفته است.

پنی اسپیکینز (Penny Spikins) استاد باستان شناسی ریشه‌های انسانی از دانشگاه یورک و محقق ارشد این مطالعات می‌گوید: نئاندرتال‌ها تمایل بیشتری به ماندن در گروه‌های خانوادگی خود داشته و نسبت به گونه‌های جدید محتاط‌تر بودند. اگر آن نئاندرتال‌ها از گونه هوموساپینس پیشی گرفته بودند، احتمالاً تراکم جمعیت بسیار کمتر می‌شد. به عنوان مثال، تصور اینکه آن‌ها در حال ساخت شهر هستند، دشوار است، زیرا از نظر ژنتیکی تمایل کمتری به رفتار دوستانه با کسانی داشتند که فراتر از خانواده خود هستند.

اسپیکینز توضیح می‌دهد:دلایل رشد چشمگیر جمعیت ما ممکن است به روز‌های دوران وموساپینس در بیش از ۱۰۰ هزار سال پیش برگردد. تفاوت‌های ژنتیکی و آناتومیکی بین ما و گونه‌های منقرض شده‌ای مانند نئاندرتال‌ها ما را بیشتر به گونه‌های حیوانی اهلی شده شبیه کرده است.

از آنجایی که انسان‌های خردمند به احتمال بیشتری با گروه‌های خارج از خانواده شان تعامل داشتند، یک استخر ژنتیکی متنوع‌تر ایجاد کردند که مشکلات سلامتی را کاهش داد. به عنوان مثال، برخی نئاندرتال‌ها ۱۷ ناهنجاری ژنتیکی را تنها در ۱۳ نفر نشان دادند که چنین جهش‌هایی تقریباً در جمعیت‌های بعدی گونه ما وجود نداشت. گفتنی است که نئاندرتال‌ها معمولاً عمر کوتاه‌تری نسبت به انسان‌های امروزی داشته اند.

گونه‌های انسان خردمند نیز ممکن است ۱۰ تا ۲۰ درصد سرعت تولیدمثل سریع‌تری نسبت به گونه‌های قبلی انسان داشته باشند. اما داشتن نوزادان بیشتر تنها در صورتی جمعیت را افزایش می‌دهد که غذای کافی برای خوردن آن‌ها وجود داشته باشد.

به گفته اسپیکینز، از ۱۰۰ هزار سال پیش، انسان‌ها شبکه‌هایی ایجاد کردند که در آن انواع جدیدی از سلاح‌های شکار و جواهرات مانند مهره‌های صدفی به وجود آمد. ایده‌ها به طور گسترده‌ای به اشتراک گذاشته شد و تجمعات فصلی شکل گرفت که در آن انسان‌های خردمند برای مراسم و معاشرت دور هم جمع می‌شد. در ضمن مردم دوستانی داشتند که در گروه‌های مختلف وقتی کمبود غذا داشتند به آن‌ها وابسته بودند. در دنیای جایگزینی که نئاندرتال‌ها در آن رشد می‌کردند، ممکن بود کمتر احتمال داشته باشد که انسان‌ها از طریق اهلی کردن با حیوانات روابط خود را تقویت کرده باشند.

احتمالاً این یکی از دلایل اصلی رشد گونه انسان امروزی همراهی با تغییرات آب و هوایی، بوده است. هومو ساپین‌ها با شرایط متغیر آب و هوایی و شرایط خطرناک سازگارتر بودند. این امر تا حدی به این دلیل است که این گونه می‌تواند در مواقع بحران به شبکه‌ها وابسته باشد.

ارتباطات اجتماعی ابزاری را فراهم کرد که از طریق آن اختراعات می‌توانستند بین گروه‌ها پخش شوند تا به انسان در سازگاری کمک کنند. همچنین انسان‌های خردمند عموماً مراقب بودند که منابعی مانند گوشت یا ماهی را بیش از حد مصرف نکنند و احتمالاً نسبت به گونه‌های قبلی انسان از چرخه زندگی خود آگاه‌تر بودند.

با این حال، در برخی موارد، مشاهده این چرخه‌های زندگی دشوار بود چراکه در آخرین عصر یخبندان، حیواناتی مانند ماموت‌ها منقرض شدند. اما به احتمال زیاد اگر ظهور هومو ساپینس‌ها نبود، ماموت‌ها زنده می‌ماندند، زیرا تعداد نئاندرتال‌های کمتری برای شکار آن‌ها وجود داشت.

اسپیکینز توضیح می‌دهد که هرچه بشریت فناوری بیشتری را توسعه دهد، استفاده از آن بیشتر به سیاره زمین آسیب می‌رساند. کشاورزی فشرده خاک را از مواد مغذی تخلیه، صید بی رویه دریا‌ها را ویران کرده و ایجاد گاز‌های گلخانه‌ای هنگام تولید محصولاتی که به آن‌ها متکی هستیم، باعث ایجاد تغییرات شدید آب و هوایی می‌شود. اسپیکینز در خاتمه می‌افزاید که اگر نئاندرتال‌ها به جای ما زنده مانده بودند، ما هرگز با تخریب سیاره زمین روبرو نبوده و نیاز به مهاجرت به سیارات دیگر نداشتیم.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر