کد مطلب: ۳۹۱۳۰۰
|
|
۲۹ دی ۱۴۰۱ - ۰۳:۴۹

معادله پیچیده عشق و فرار از پوچی

معادله پیچیده عشق و فرار از پوچی
کالین فارل و برندن گلیسن از «بنشی‌های اینیشرین» می‌گویند

به گزارش مجله خبری نگار، فیلم سینمایی «بنشی‌های اینیشرین» ساخته مارتین مک‌دونا که در ماه‌های اخیر، اکران و منتشر شده، از جمله آثار شاخص فصل جوایز سینمایی است. به بهانه نمایش این اثر، نشریه معتبر ورایتی در شماره ۱۶ دسامبر ۲۰۲۲، با کالین فارل و برندن گلیسن دو ستاره اصلی فیلم گفت‌وگویی انجام داده که به آشنایی آن‌ها، دو همکاری‌شان با مارتین مک‌دونا و مضمون فیلم جدیدشان می‌پردازد. در ادامه این گفتگو را که سایت سینما-چشم ترجمه کرده است، می‌خوانید:

یادتان می‌آید چه زمانی اولین بار همدیگر را دیدید؟

برندن گلیسن: من کالین را در هتل چلسی یکی دو سال پیش از فیلم «در بروژ» دیدم، چون می‌خواستم فیلمی بسازم که اقتباسی از یکی از رمان‌های فلن اوبرایان بود. یک فیلم خُل‌وچل‌وار بود و کالین را که دیدم، ازش پرسیدم «دوست داری با من توی این فیلم کار کنی؟» و کالین هم خیلی اشتیاق نشان داد و ما به شکل عجیب‌وغریبی به هم وصل شدیم. می‌بینی که یک نوع رویکرد مشترک نسبت به کار فیلم بین ما وجود داشت.

کالین! تو پیش از این که برندن گلیسن را ببینی، درباره اش چطور فکر می‌کردی؟ اولین دیدار برایت چطور بود؟

کالین فارل: او در کشور ما (ایرلند) مورد احترام آدم‌هایی از نسل من بود، نمونه عالی و بالقوه فرهنگ ما برای رسیدن به یک جایگاه جهانی و تاثیرگذار هنری. برای همین کمی دستپاچه بودم! اما دستپاچگی یعنی این که حواست هست، اما در عرض ۳۰ ثانیه آرام شدم. اگر یک سال قبلش بود اساسا یک دیدار متفاوتی می‌شد، اما از همان اول به خیر گذشت.‌

می‌دانم این سوال را احتمالا همه از شما می‌کنند، اما چرا بعد از «در بروژ» این همه سال طول کشید تا هر سه نفر دوباره جمع بشوید (منظور همکاری فارل و گلیسن با مارتین مک‌دونا در فیلم «بنشی‌های اینیشرین» است).

گلیسن: فکر می‌کنم مارتین نمی‌خواست بدون آمادگی و فکر کردن از قبل کاری بکند. نمی‌خواست صبر کند تا سر صحنه فیلم برداری متوجه بشویم که اوضاع درست پیش نمی‌رود.

فارل: این کار احترام قائل شدن برای مخاطبش است، مگر نه؟ آدم‌های زیادی طی سال‌ها آمدند و از تعلق خاطرشان به «در بروژ» گفتند. مارتین خیلی خوب از این موضوع آگاه بود.

گلیسن: در نهایت او نمی‌خواست ما سه تا با هم جمع شویم و اعتبار آن کار را خراب کنیم. او نهایتا باید این فیلم نامه (بنشی‌های اینیشرین) را می‌نوشت. ۷ سال پیش نسخه‌ای از فیلم نامه را نوشت و از آن راضی نبود. ۳ سال پیش این نسخه را نوشت و نظرم را پرسید، اما خودش می‌دانست من چه فکر می‌کنم. می‌دانم که تو کمی در موردش عصبی بودی، به خاطر این که کنش زیادی در آن نبود.

خواندن فیلم‌نامه جدیدی از مارتین مک دونا شبیه چیست؟ باید هیجان‌انگیز باشد.

گلیسن: کارش خیلی جسورانه است. او این انتخاب‌های جسورانه را می‌کند. یک دوستی را می‌گیرد و عمداً خرابش می‌کند. او کارت‌های خودش را در نوشته‌اش رو می‌کند. قبلا به من گفت که دلش می‌خواهد مانعی در سر راه من قرار دهد. او موقعیتی برای خودش می‌سازد که کاملا غیرممکن به نظر می‌رسد.

فارل: او خودش را در مخمصه می‌اندازد.

گلیسن: دقیقا! درست حالتی که بگویی «حالا چطور می‌خواهی از این وضعیت خلاص شی؟»

فارل: ما را هم البته در مخمصه می‌اندازد.

گلیسن: و گره‌گشایی‌اش هرگز کامل نمی‌شود چرا که همیشه با سوال‌هایی همراه است. باید بگویم واقعا شگفت‌انگیز است که می‌بینی آدم‌ها تفسیر‌های متفاوتی از این فیلم دارند.

فارل: و من خودم خیلی از مردم درباره این فیلم یاد گرفتم.

گلیسن: و مردم آن‌طور که فیلم را تفسیر می‌کنند، در واقع بیشتر چیز‌هایی درباره خودشان را آشکار می‌کنند؛

و البته این که آن‌ها جانب چه کسی را می‌گیرند هم مهم است.

گلیسن: اوه، فکر می‌کنم ما می‌دانیم که آن‌ها با چه کسی همدلی بیشتری می‌کنند و آن یک نفر من نیستم.

آدم‌ها می‌توانند با جدایی از یک دوست و این که چقدر سخت است همدردی کنند.

گلیسن: بله، این بخشی از آن است و مارتین در به تصویر کشیدنش عالی عمل کرد.

فارل: مسئله این است که آدم خوب و آدم بد در این فیلم وجود ندارد.

گلیسن: همسرم گفت «تو باید با ایده آدمِ بد بودن در فیلم سر کنی.» من گفتم «اما اون‌هایی که این کار را می‌کنند از درد فرار نمی‌کنند.» و او گفت «بله، اما تو قدرت داری. آدمی که کنار گذاشته می‌شود، قدرتی ندارد و این دلیلی است که مردم با او همذات‌پنداری می‌کنند.»

فارل:، اما میزان همدردی با آدمی که قدرتی ندارد، می‌تواند کاملا پیچیده باشد. این می‌تواند برای کسی که به آن فضا و آن آزادی نیاز دارد زهرآگین باشد. به خاطر این که اگر عاشق کسی باشی، فقط به خاطر این که تو تصمیم گرفتی از او کنار بکشی، آن عشق نمی‌میرد.

گلیسن: و کسی که آدمی را رها می‌کند، خودش آماده است کنار گذاشته شود. اما او شرایط را بررسی کرده و زمان داشته، در حالی که آدمی که رها شده، این زمان را نداشته که روند رها شدن را در ذهنش پردازش کند و البته برای هر دو دشوار است.

منبع: خراسان

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر