به گزارش مجله خبری نگار/ایران ورزشی: در اواسط اسفند ۱۴۰۰ بود که فروش بخشی از سهام سرخابیها به مردم و پیشکسوتان این دو باشگاه تهرانی آغاز شد، اما ۱۰ ماه بعد از آن تاریخ هنوز هم مثل دفعات قبلی خبری از یک خصوصیسازی واقعی در دو باشگاه پرسپولیس و استقلال نیست.
صحبت و وعده دادن در این خصوص بیش از دو دهه است که ادامه دارد و دهها بار ادعا شده که مثلاً تا همین سه تا ۶ ماه آینده یا تا پایان سال این دو باشگاه به بخش خصوصی واگذار میشوند. واقعیت، اما این است که اینک در دهه اول دیماه ۱۴۰۱ فقط قسمتی از سهام سرخابیها توسط مردم خریداری شده و بعضی بازیکنان و اعضای قدیمی استقلال و پرسپولیس هم اقدام به خرید این سهام کردهاند. منتها سایر امور همانی است که پیشتر بود؛ امور دو باشگاه همچنان با پول دولت میچرخد، رؤسا و اعضای هیأت مدیره آنها توسط وزارت ورزش که بازوی دولت در امر تربیت بدنی است تعیین میشوند و روند واردسازی سرخابیها به بورس و فرابورس هم با ابهامهای اجرایی متعددی عجین است و معلوم نیست که چه آثار مثبتی بر اثر این فرایند فراهم آمده و مراتب کاربردی آن چیست.
سازمان خصوصیسازی قطعاً کارهای زیادی در راه انتقال این دو باشگاه به بخش خصوصی انجام داده، اما حاصل آن یک خصوصیسازی واقعی نیست. به اعتراف مقامهای ذیربط، هنوز که هنوز است، سرمایهها و بدهکاریهای دو باشگاه به طور دقیق مشخص نشده و اعداد با یکدیگر نمیخوانند و آنها حتی این خواسته بدوی و بدیهی را که صورت هزینههای خود را برای تیمی که این فصل بستهاند، اعلام و آن را به طور مکتوب به سازمان خصوصیسازی ارائه نمایند، اجابت نکردهاند. هر دو باشگاه هنوز به دهها شخصیت حقیقی و سازمان حقوقی بدهکارند و پروندههای تسویه نشده پرتعدادی با بازیکنان و مربیان خارجی پیشین خود دارند. این افراد خارجی، چون نتوانستهاند با زبان خوش پول و حقوق معوقه خویش را از سرخابیها بگیرند، به فیفا شکایت بردهاند و این نهاد جهانی هم طبعاً به نفع آنها رأی داده است. ماهی نیست که سپری شود و در آن یک مهلتگذاری تازه توسط فیفا یا «CAS» (دادگاه عالی ورزش جهان) برای پرداخت این دیون تعیین نشود. در همه این احکام تأکید میشود که اگر مهلت مقرر رعایت نشود و پول طلبکاران پرداخت نگردد، پنجره نقل و انتقالاتی دو باشگاه بسته میشود و حتی ۶ امتیاز از اندوخته دو باشگاه در جدول ردهبندی لیگ فوتبال کشور کسر میگردد و بنابراین در طول سال کمتر پیش میآید که این پنجره باز باشد!
نه تنها این امور توسط نهادهای ورزشی کشور مدیریت و درخواستهای مالی خارجی آنها تأمین و پروندههای مفتوحه، مختومه نشده بلکه برگههای سهام زیادی از دو باشگاهی که بر اساس اوصاف فوق روی هوا هستند و همچنان نان دولت را میخورند و با پول آن ارتزاق میکنند، به هواداران فروخته شده و آنها دائماً از خودشان میپرسند که فایده این سرمایهگذاری و سهامی که قرار است متعلق به آنان باشد، چیست و با آن چه کاری میتوانند انجام بدهند. اگر به همه آنچه که شرحش آمد «خصوصیسازی موفق» میگویند، بحثی باقی نمیماند، اما چنانچه شرایط فعلی حاکی از پیچ در پیچ شدن فزونتر اوضاع و نماد یک کلاف بزرگ و بشدت سردرگم است، فقط باید اذعان داشت؛ دستتان درد نکند!