به گزارش مجله خبری نگار/خراسان-مصطفی منتظر: «در دنیای جدید، ایران چه کاره و در چه جایگاهی است؟» این سوالی بود که دیروز رهبر انقلاب در سخنرانی خود، جوانان را به فکر کردن درباره آن و آمادهسازی خود برای دنیای جدید فراخواندند. واقعیت این است که جهان در آستانه پوست اندازی است و نظمی که پس از جنگ جهانی دوم براساس قدرتهای اتمی و نظامی در جهان بناگذاشته شد، خواسته یا ناخواسته به تدریج درحال فروریختن است.
این فروریزش البته یک شبه نیست و فرایندی مدت دار است. فرایندی که باید آن را دید و باور کرد. به عنوان نمونه فارین افرز چند روز پیش در مقالهای هندسه جدید نظام بین الملل را ترسیم کرده است. این مجله آمریکایی تمامی رودربایستیها را کنار گذاشته و با اشاره به این که جهان در حال حرکت به سمت یک جنگ جهانی بزرگ بین آمریکا و چین و متحدان آن هاست به دولت آمریکا توصیه کرده هرچه سریعتر میزان تولید تسلیحات نظامی پیشرفته خود را افزایش دهد. فارین افرز، روسیه و چین را اصلیترین خطر موجود برای نظم جهانی سابق به رهبری آمریکا خوانده و ایران در منطقه غرب آسیا و کره شمالی در شرق دور را خطراتی منطقهای معرفی کرده است. جنگ اوکراین نیز فضایی ارزشمند برای دستیابی به اطلاعات جنگی توصیف شده است تا وزارت دفاع آمریکا از دادهها، به نفع خود استفاده کند.
این نگرش از آغاز جنگ اوکراین در بین بسیاری از محققان و متخصصان بحث شده که این جنگ، نمایان کننده نظمی جدید در فضای جهانی است. نباید فراموش کرد که شکل گیری هر نظم جدیدی در تاریخ بشر، با یک جنگ بزرگ همراه بوده است؛ بنابراین استفاده از جنگ اوکراین برای خلع سلاح و تضعیف روسیه کاری لازم بود که پس از آغاز جنگ، توسط غرب پیگیری شد. آمریکا با استفاده از این جنگ دوست اصلی چین و دومین دشمن بزرگ خود را در باتلاق اوکراین فرو برد و همزمان اروپا را به خود نزدیکتر ساخت.
اما مسئله اول آمریکا نه روسیه بلکه چین است. وزیر دفاع آمریکا چند هفته پیش گفته بود، «چین تنها قدرتی است که هم عزم تغییر نظم جهان را دارد و هم توان آن را»؛ بنابراین تخریب روسیه در فضای بینالملل برای خالی کردن دور چین و تنها کردن این کشور در منازعه اصلی بعدی است. در این پازل میتوان حتی مسئله ایران را نیز تحلیل کرد. تضعیف ایران به عنوان یکی از اصلیترین مخالفان نظم غربی به رهبری آمریکا با استفاده از ابزارهای اغتشاشی، در نهایت به نفع آمریکا و به ضرر چین خواهد بود.
آن طور که فارین افرز نوشته، درگیری و منازعه چین و آمریکا در پنج سال آینده بسیار محتمل است و این درگیری نمایان کننده نظم بعدی خواهد بود، اما مهم آن است که بفهمیم طلیعه این نظم در فضای جهانی در حال شکل گیری است. حرکت سابق برخی کشورهای اروپایی به سمت چین، پس از جنگ اوکراین متوقف شده و آنها مجبورند تصمیم جدیدی برای آینده سیاسی خود بگیرند. تحریم کنندگان و مخالفان تحریم روسیه هم هر کدام به سهم خود، نسبت شان با این منازعه را مشخص کردهاند. به هر میزان که با آمریکا بیشتر همراه شدهاند، قصد خود را برای حفظ نظم سابق بیشتر نشان دادهاند.
گرچه نباید از ذهن دور ساخت که آمریکا نیز قدرت سابق را ندارد. اختلالات درونی چه در نظم سیاسی دموکراتیک و چه در حوزه اقتصاد به ویژه اقتصاد «هایتک» و همچنین تغییر برخی گرانیگاههای اقتصادی و علمی از آمریکا به برخی دیگر از کشورهای جهان، باعث شده تا اعمال قدرت آمریکا بسیار ضعیفتر از گذشته باشد. با این همه رهبر نظم سابق، این کشور است و هنوز هم ظرفیتهایی را برای حفظ حداقل بخشی از آن نظم دارد. در مقابل چین در حال تقویت خود در تمامی ابعاد است. خشنتر شدن چین به ویژه با حضور شی جین پینگ در قدرت برای سومین بار نشان از عزم و نگاه خاص این کشور به تغییر معادلات آینده نظم جهانی دارد. عزمی که هماکنون با شیبی ملایم و بدون هیچ تنش جدی از طرف این کشور دنبال میشود.
سوال این است که ایران در این پازل چه جایگاهی دارد؟ تضعیف آمریکا در خاورمیانه، شکلدهی به گفتمان مقاومت، کماهمیتسازی ابزار تحریم اقتصادی در فضای جهانی و ایجاد یک بلوک از مبارزه مستقیم با آمریکا به ویژه در مواردی مانند ساقط کردن پهپاد گلوبالهاوک، هر کدام اثری شگرف را بر تابویِ آمریکایِ قدرتمند گذاشته است. ایران همچنین نقشی مهم در موضوع امنیت انرژی و مسئله ترانزیت دارد که قابل حذف شدن نیز نیست.
به خصوص جایگاه ترانزیتی کشور برای تاثیر گذاری بر معادلات، ابزار کارآمدی است. بنابراین، این نقش مهم برای نظم بعدی بسیار قابل توجه خواهد بود. با توجه به این نقش میتوان برخی ماهیت تحرکات ضد ایرانی همچون پیگیری بحثهای تجزیه گرایانه را که از سوی غرب دنبال میشود، بهتر درک کرد چرا که در صورت تحقق این خیال، اساسا ایرانی وجود نخواهد داشت تا تعامل با او بخشی از پازل جهان آینده باشد.
در عین حال نباید نقش و اهمیت ایران را دست کم گرفت یا آن را بسیار اغراق شده نشان داد. این واقعیتها که دنیا در حال پوست اندازی است، جنگ اوکراین بخشی از این پوست اندازی است، آمریکا تضعیف شده، کشورهای مهم در حال جبهه بندی در نظم بعدی هستند، ایران در نقطهای مهم از جهان، نقشی بسیار حیاتی برای نظم بعدی دارد و... همگی درست است، اما باید با نگاهی نو و حتی با بازتعریف برخی مولفههای سابق تلاش کرد تا نقش بعدی ایران به شکلی تعریف شود که حداکثر نفع را ببرد و بخش بزرگی از جهان آینده را به خود وابسته کند. وگرنه باید در پیرامون قدرتهای بزرگ، بازیگر فرعی جهان باشد.