به گزارش مجله خبری نگار/ایران: برپایی اولین حکومت جمهوری و دینی پس از چندصدسال دیکتاتوری و حکومتهای موروثی اتفاق بزرگی بود که انقلاب اسلامی مردم ایران را در رده بزرگترین انقلابهای جهان قرار داد. اما همواره عدم تحلیل درست دشمنان ایران از مردم و جمهوری اسلامی باعث شده است تا آنها از ابتدا فاصله خود تا رسیدن به نقطه پایان جمهوری اسلامی را تنها چند ماه معرفی کنند؛ اتفاقی که هر چند وقت با مشخص شدن اشتباه این پیشبینی تمدید شد و چندین دهه است که همین روال ادامه دارد.
شاید آخرین تحلیل رسمی از پایان جمهوری اسلامی را بتوان در سخنان جان بولتون دید که چند سال پیش وقتی تازه چند هفته از قدرت گرفتن دونالد ترامپ میگذشت سرمست از پیروزی تندروترین افراد در ایالات متحده در جمع گروهک منافقین حاضر شد و اعلام کرد جمهوری اسلامی جشن چهل سالگی را نخواهد دید.
گرچه اکنون این ادعاهای واهی با صراحت توسط دشمنان درجه یک اعلام نمیشود، اما آنها کماکان از هر دستاویزی برای تعبیر کردن این رؤیای خود استفاده کردهاند. حوادث اخیر در کشور از جمله اتفاقاتی بود که یکبار دیگر فضای رسانههای ضدایرانی را به سمت این توهم و جنگ روانی برد که ساقط کردن حاکمیت به راحتی امکان پذیر است.
رهبرمعظم انقلاب در سخنرانی روز گذشته خود به همین تبلیغات که سابقهای طولانی دارد اشاره کرده و با بیان خاطرهای از امام خمینی (ره) فرمودند: «از اوایل انقلاب اسلامی غربیها در تبلیغاتشان اینجور وانمود میکردند که نظام جمهوری اسلامی که بر اثر انقلاب بهوجود آمده رو به زوال است، از همان روزهای اول رو به زوال است. گاهی میگفتند دو ماه دیگر، گاهی میگفتند یکسال دیگر، گاهی میگفتند پنج سال دیگر، زمان معین میکردند. یک عدهای هم در داخل متأسفانه حالا یا از روی غفلت، بعضیها هم از روی بدخواهی همین را ترویج میکردند. زمان امام یک روزنامهای که اسم نمیآورم برداشت یک مقاله مفصلی نوشت به نظرم تیتر هم زدند از آن تیترهای درشت صفحه اولی که مضمونش این بود که خلاصه نظام در حال فروپاشی است!
امام (ره) آن وقت جواب دادند گفتند خودتان در حال فروپاشی هستید، نظام محکم و مستحکم ایستاده. بعد از رحلت امام (ره)، در سال ۶۹ یک اعلامیهای دادند بعضی از موجهین، آدمهای موجهی بین آنها بودند، چهرههای معروف نظام و موجه، سابقه کاری هم در نظام داشتند، اعلامیه دادند که نظام در لبه پرتگاه است. کی؟ سال ۶۹. یعنی همین روزها است که خلاصه تمام بشود.»
حضرت آیتالله خامنهای، اما در ادامه به یکی از هجمههای سازماندهی شده اشاره کردند که برخی مسئولین مرعوب کشور در ابتدای دهه هشتاد آن را تدارک دیدند: «در سال ۸۲ یک عده از نمایندگان مجلس نامه نوشتند به بنده، یک نامه واقعاً غیرمنصفانهای بود، خیلی غیرمنصفانه بود. یک چیزهایی را گفتند، یک سؤالهایی از ما کردند که جوابش را خودشان باید میدادند، چون هم مجلس دست خودشان بود، هم دولت دست خودشان بود، باید آنها جواب میدادند، از من سؤال کرده بودند. آن وقت آن نامه مضمونش این بود که خلاصه باید تسلیم بشوید و الا کارتان تمام است. مال سال ۸۲ است. تسلیم نشدیم، ایستادیم و انشاءالله باز هم خواهیم ایستاد.»
ماجرا از زمانی شروع شد که حزب مشارکت به عنوان حزبی دولتساخته پس از پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات سال ۷۶ توانست سه سال بعد کرسیهای زیادی را در مجلس شورای اسلامی بهدست آورد. غلبه غربگرایان در قوه مقننه و مجریه باعث شد کشور حاشیههای زیادی را تجربه کند. یکی از همین موارد نامه ۱۲۷ نماینده مجلس ششم بود که در ظاهر قرار بود به صورت محرمانه به رهبر معظم انقلاب نوشته شود، اما خبر آن ابتدا توسط بیبیسی و صدای امریکا منتشر شد. این مسأله اعتراض مجید انصاری عضو سرشناس اصلاحات را هم برانگیخت. وی دراینباره گفته بود: نمایندگان [مجلس ششم]به این سؤال پاسخ دهند که نامه اخیر آنها چرا قبل از اینکه به دست رهبر معظم انقلاب برسد، سر از اینترنت و سایتهای ضدانقلاب درآورد؟!
آنها در این نامه غیرمنصفانه خود به رهبر معظم انقلاب با حمله به جمهوری اسلامی ایران و متهم کردن حاکمیت به اختناق، سرکوب، انحصارطلبی و منزوی کردن کشور خط و نشان کشیدند که حیات نظام در گرو عقبنشینی از ارزشهای انقلابی است.
در قسمتی از این نامه با ترسیم وضعیتی سیاه از کشور و اشاره به حضور امریکا در کشورهای همسایه ایران از آن به محاصره کشورمان تعبیر کرده و حاکمیت را محکوم به فروپاشی تصویر کرده بودند: «با این حال و روز کشور، فرصت چندانی باقی نمانده است. غالب ملت ناراضی و ناامید، اکثریت نخبگان ساکت یا مهاجر، سرمایههای مادی گریزان و نیروهای خارجی از هر طرف کشور را احاطه کردهاند. با این وضع برای آینده کشور دو حالت بیش متصور نیست؛ یا دیکتاتوری و استبداد، که در خوشبینانهترین حالت فرجامی جز وابستگی و در نهایت فروپاشی یا استحاله ندارد و یا بازگشت به اصول قانون اساسی و تمکین صادقانه به قواعد دموکراتیک.»
جالب آنکه آنها که سالها مسئولیت قانونگذاری در کشور را برعهده داشته و دولت مورد حمایتشان حدود شش سال از مسئولیتش میگذشت خطاب به رهبرمعظم انقلاب خواستار عذرخواهی مسئولان شدند: «آنچه ما میفهمیم این است که مسئولان حاکمیت باید صادقانه از مردم در قبال همه قصورها و سوءتدبیرها پوزش بخواهند.» در نتیجهگیری این مسأله هم آنها پیشنهادی غیرمنطقی مطرح کردند و گفتند: «اگر جام زهری باید نوشید قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد، باید نوشیده شود».
اکنون و دو دهه پس از تحلیل غیرمنطقی این نمایندگان میتوان بهخوبی میزان نادرستی و ادعاهای غلط آنها را ارزیابی کرد. آنها که خبر از فروپاشی قریبالوقوع جمهوری اسلامی ایران میدادند اکنون خود یا در خارج از ایران در حال خدمت به دشمنان ایران برای دستیابی به آرزو هستند و یا با کارنامه پر از اشتباه حکمرانی همقطاران خود در دهه نود از سوی مردم ایران طرد شدند.
مبالغه در قدرت دشمن که هر بار غربگرایان با نگرانی از آن یاد میکردند، باعث شد حضرت آیتالله خامنهای در هفتم خرداد ۱۳۸۲ در دیدار نمایندگان مجلس ششم نسبت به آن هشدار دهند که «در امکانات و اقتدار دشمن مبالغه میشود»؛ ایشان همچنین فرمودند: «بعضیها خودشان را کوچک میشمارند؛ بعضیها نیروی خودشان را ندیده میگیرند؛ بعضیها آن استعداد و حرکت و انرژی عظیمی را که در درون این ملت و دستگاه مدیریت این کشور- از مجموعه قوا - وجود دارد، دستکم میگیرند. این هم جزئی از تبلیغات دشمن است.
همه هدف تبلیغات دشمن این است: «بدبخت شدید! بیچاره شدید! از بین رفتید؛ تمام شد!» این تبلیغات مربوط به امروز هم نیست؛ سالهاست همین مطالب را تکرار و ترویج میکنند و هدف هم چیزی جز این نیست که شما را وادار کنند تا از موضع خود عقبنشینی کنید.»
ایشان در قسمتی از این دیدار که به نظر میرسید پاسخی به فضاسازیها در خصوص رسیدن به بنبست و محاصره شدن توسط دشمن است هم فرمودند: «یکی از مطالبی که در قرآن روی آن بهعنوان یک موضوعِ منفی تکیه شده، «مرجفون» است؛ یعنی همان کسانی که سعی میکنند دلها را مضطرب، پریشان و ملتهب کنند و دلهره ایجاد نمایند. آنروز این آیه شریفه را برای دوستان دیگری که اینجا بودند، خواندم: «الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لکم فأخشوهم». در مدینه پیغمبر جنجال درست میکردند که: «جمع شدهاند و میخواهند پدرتان را دربیاورند! از بین رفتید، نابود شدید؛ تمام شد».
آیه قرآن نازل شد که وقتی یاوهگویان و هرزهگویان و ضعیفان چنین فضایی را ایجاد میکنند و این میکروب و ویروس خطرناک ترس را در فضا میپراکنند، مؤمنان کسانی هستند که «فزادهم ایمانا»؛ ایمانشان بیشتر میشود. «و قالوا حسبنااللَّه و نعم الوکیل». این «حسبنااللَّه و نعم الوکیل» متعلق به اینجاست. یعنی در مواجهه با تلاطمی که دشمن میخواهد بهوسیله امواج تبلیغاتی و روانی خود ایجاد کند، آرامش دارند.
همان «سکینه» است: «هو الّذی انزل السّکینة فی قلوب المؤمنین»؛ خدای متعال آرامش به دلهای مؤمنین داد: «لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم»؛ برای اینکه ایمانشان هم تقویت شود. واقع قضیه هم همین است.» این تجربه و عبور از این فضاسازیها در دهههای گذشته نشان میدهد که پاشیدن گرد و غبار ناامیدی به فضای عمومی کشور سابقهای دیرینه داشته و البته مردم ایران در برابر این روند تخاصمی دشمن مرعوب نشده و با اقتدارتر از همیشه این مسیر را طی کردهاند.