به گزارش مجله خبری نگار/ایران: به نقل از Middle East Eye، در حالی که هفته پیش در نشست الجزایر، گروههای فلسطینی بر سر برگزاری انتخاباتی برای تعیین جانشین محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان به توافق رسیدند، به نظر میرسد، اتخاذ تصمیم درباره نحوه جانشینی رهبران فعلی فلسطین به جای اینکه متمرکز بر انتخاب روشهایی موفقتر برای اداره فلسطین باشد، متمرکز بر شناسایی افرادی صالحتر و بهتر برای این امر شده است.
درست است که برگزیدن رهبرانی قاطعتر یک اصل مهم و الزامی است، اما مهمتر از آن یافتن مکانیسمهایی است که نسبت به روند اجرای ملایم سالهای اخیر برخوردهای قوی تری با مسائل موجود داشته باشد و اهل مصالحه با اشغالگران قدس نباشد. برخوردهایی غیر قاطع و از سر مصلحت با رژیم غاصب صهیونیستی سبب شده غرب به سرکردگی امریکا روند مذموم عادی ساز روابط بین برخی کشورهای عرب خاور میانه و رژیم نامشروع تل آویو را باب کند و این مهمترین چیزی است که باید لغو و محو شود. چه فایده که آدمها و مسئولان عوض شوند، ولی صاحب مقامهای تازه جلوی این روند مسموم را نگیرند.
بر این اساس مطرح کردن این پرسش که چه کسی باید جانشین محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین شود، به مثابه گم کردن یک واقعیت مهمتر و یک الزام حیاتیتر است و آن الزام، جلوگیری از تشدید روند عادیسازی روابط کشورهای عرب با رژیم نامشروع تل آویو است. اگر تصمیم گرفته شود که عباس کنار برود و معاونان او شامل حسین الشیخ، جبرئیل رجوب یا جمیل مجدلاوی سرکار بیایند، تفاوتی در نحوه عمل تشکیلات خود گردان فلسطین ایجاد نخواهد شد، زیرا سیاستهای این تشکیلات که به نام محمود عباس اتخاذ و اجرایی شده، مورد تأیید دستیاران ارشد وی نیز قرار گرفته است. آیا هیچ یک از این افراد تمایل و قدرت تغییر روند فعلی و متوقف کردن روند شرم آور عادیسازی روابط با رژیم اشغالگر قدس را دارند؟
مهمترین سؤال فعلی این است که محاصره نوار غزه و حملات هزار باره به آن که در سالهای اخیر پیوسته جریان داشته و شهرک سازیهای بی رحمانه برای صهیونیستها در کرانه غربی، تا کی و کجا باید ادامه یابد؟ آوارگان فلسطینی که به اجبار از این قتلگاهها میگریزند و به اروپا پناه میبرند تا چه زمانی باید قربانی سود جویانی شوند که یا در پی دار و ندار اندک آنها هستند و یا قصد سودجوییهای ضد اخلاقی از آنها را دارند.
جنایات بیشرمانه و کشتن دائمی زنان و کودکان بیگناه فلسطینی تا کی باید ادامه یابد. آیا باید به فکر دفع هر چه سریعتر اشغالگران تبهکار از نوار غزه بود یا به این اندیشید که چه کسانی باید در رأس تشکیلات خودگردان فلسطینی بنشینند؟ آیا درهم کوبیدن افراد شریری که به مسجدالاقصی ورود میکنند و نمازگزاران شریف را از آن جا میتارانند، اهمیت بیشتری دارد یا اندیشیدن به مصلحت افرادی که چندین و چند سال در رأس برخی نهادهای فلسطینی قرار داشته و به جای طراحی استراتژی مبارزاتی همه گیر با رژیم منحوس تل آویو، با دریافت هر امتیاز کوچکی از طرف مقابل نرمشهای تأسفآوری را از خود بروز دادهاند.
این ادعا که میتوان دو کشور مستقل و در همسایگی یکدیگر تشکیل داد، سالها است که پوسیدگی و بیبنیاد بودن خود را به اثبات رسانده و حتی اگر مماشاتی از جانب برخی سران فلسطینی در این باب صورت گیرد، گروههای مقاومت در سرزمینهای اشغالی هرگز اجازه این تخلف بزرگ را نخواهند داد. اینک نگاه مردم و برخی نهادهای فلسطینی به کنفرانس مردمی این کشور است که قرار است ۱۶ آبان در رامالله برگزار شود و دستور جلسه آن اتخاذ یک سیاست واحد و مورد تأیید همه اقشار در قبال مسائل منقطه است.
یکی از اهداف اصلی که از سوی برخی کشورهای اروپایی و همچنین امریکای شمالی و اقیانوسیه در این کنفرانس پیگیری میشود، به بحث گذاشتن مسأله تأسیس دوباره سازمان آزادی بخش فلسطین و اعطای قدرت اصلی تصمیمگیری پیرامون سرنوشت مردم فلسطین به این نهاد است. سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) نیمه دوم دهه ۱۹۶۰ و در طول دهه ۱۹۷۰ نماد مبارزه مسلحانه با اسرائیل غاصب و رسوا کردن این رژیم جعلی بود، اما هر چه سن یاسر عرفات که رهبری این سازمان را در دست داشت، بالاتر رفت و فشار غربیها به او بیشتر شد، مقاومت و آرمان خواهی وی رو به کاهش رفت که سرانجام آن تن دادن او به ذلت حضور در کنفرانسهای صلح کمپ دیوید در دوره ریاست جمهوری جیمی کارتر در امریکا و جانشینان او بود و «هم مسلک» شدن با انورسادات رئیس جمهور وقت مصر به قصد ترک مخاصمه نظامی با رژیم صهیونیستی بخشی از عدول تأسف آور عرفات از اصول اولیه و بنیادین سازمان آزادی بخش فلسطین را شکل داد.
بسیاری از فلسطینیها با قدرت گرفتن مجدد این سازمان مخالفتی ندارند، اما به شرطی که اولاً مقابل اسرائیل محکم بایستد و ثانیاً هیچ یک از اصول اعتقادی فلسطینیها را به قیمت کسب آرامش و به بهانه برقراری امنیت برای مردم، به طرف زیاده خواه خود نفروشد و همان سازمان رزمنده و سازشناپذیر سالهای نخست ایجاد خود باشد و نه نهادی را که در سالهای آخر عمر عرفات کم سو و کم تأثیر شده بود و در دو دهه اخیر زیر سایه سازمانهای آرمانگرا و مصالحهناپذیری مانند حماس و گروههای متعدد مقاومت ناپیدا شده است. هرچند که آدمها و اسم سازمانها مهم نیستند و مهمتر از هر چیزی ادامه دادن به نهضت مبارزه و همسو شدن با گروههای مقاومت و قبول این ایده سراپا واقعی است که تا اسرائیل هست، منطقه روی آرامش را به خود نخواهد دید.