کد مطلب: ۳۴۳۱۸۵
۰۲ مهر ۱۴۰۱ - ۰۵:۳۱
اهتمام حضرت محمد (ص) با ویژگی خاتم انبیا الهی، همواره در جهت ترویج اسلام با تأکید بر اتکا بر ارزش‌ها و معیار‌های مکتب به جای شخصیت، شخص رسول، ویژگی‌ها، فضایل و کرامت‌های وی استوار بوده است.

به گزارش مجله خبری نگار/ایران: ​​​​​​​رحلت پیامبرگرامی اسلام، حضرت محمد (ص) اتفاقی معمولی همچون سایر وقایع نبود و با فقدان آن حضرت مرحله تازه‌ای در تاریخ اسلام و سرنوشت امت رقم خورد؛ مرحله‌ای که ابعاد و پیامد‌های آن برای هرکسی قابل پیش‌بینی نبود. چرا که حتی واقع‌گراترین افراد ناظر بر صحنه، قادر به پیش‌بینی شرایط و پیچیدگی‌های به وقوع پیوسته پس از رحلت رسول گرامی اسلام (ص) نبودند.

از این رو اهتمام حضرت محمد (ص) با ویژگی خاتم انبیا الهی، همواره در جهت ترویج اسلام با تأکید بر اتکا بر ارزش‌ها و معیار‌های مکتب به جای شخصیت، شخص رسول، ویژگی‌ها، فضایل و کرامت‌های وی استوار بوده است. بر این پایه برخلاف مسیحیت که آیینی شکل گرفته پیرامون شخصیت، معجزات و مکرمت‌های عیسی مسیح (ع) بوده و به همین دلیل مسیحیت نام گرفته، در رسالت محمدی (ص) شاخص‌ها و ارجمندی‌های مکتب مورد توجه و ترویج قرار گرفته است. این مهم که سبب ماندگاری و آسیب کمتر اسلام در طول تاریخ است، حکایت از نگرانی آن حضرت نسبت به آینده اسلام و امت اسلامی دارد. براساس این تدبیر و تأکید بر اصول و بنیان‌های مکتب، آیین اسلام آهنگ ابدیت یافته و در مقابل تحریفات از مصونیت بیشتری برخوردار است.
رسول گرامی اسلام (ص) به دفعات و با شیوه‌های مختلف در گفتار و رفتار ثقل رسالت خویش را آموزه‌های دین دانسته و از خود با عنوان بشری زمینی، همانند سایر افراد بشر یاد کرده است.

حضرت محمد (ص) رسالت خویش را به نحو کامل به پایان برد و در راستای ترویج سهل‌تر مکتب در بستر باور آیندگان تدابیر متنوعی را به کار بست. از جمله مهم‌ترین آن‌ها ساماندهی استمرار شریعت از طریق مجاری اصیل آن با بنیان نهادن نهاد امامت و معرفی مصداق آن -علی (ع) - در گردهمایی غدیر خم می‌باشد. در واقعه غدیر، رسول خاتم (ص) برای مدلل کردن ضرورت امامت و مصداق آن که الگوی تمام نمای آیین الهی اسلام بود، خبر از درگذشت خود در روز‌های آتی داده و لزوم استمرار مکتب و مصون ماندن از تحریف و انحراف از سوی نگهبانان حریم دین، پس از خود را یادآور شد. آن حضرت با این اقدام زمینه درخشندگی ایمان اسلامی را ایجاد و امکان برقراری صلح و امنیت جهانی با ظهور منجی عالم بشریت حضرت مهدی (ع) را فراهم نمود.

پیامبر اسلام با آینده‌نگری در واپسین لحظات عمر، در حالی که به سینه علی (ع) تکیه داشت، خطاب به دخترش، حضرت فاطمه (س) که با چشمی گریان با خود زمزمه می‌کرد: «آن چهره نورانی که به احترامش از ابر درخواست باران می‌شد، همان که پناه و مأمن یتیمان و بیوه زنان بود اکنون در آستانه رحلت است...» فرمود: «دخترکم این گونه بگو، محمد یکی از فرستادگان خدا بود که پیش از او نیز پیامبرانی آمدند، آیا اگر او از دنیا برود... گروندگان به اسلام به آیین پیشینیان خود باز می‌گردند؟! هر کس مرتکب این کار شود کوچک‌ترین زیانی به خدا نمی‌رساند و خداوند سپاسگزاران را پاداش خواهد داد.» (آل عمران ۱۴۴) انگیزه پیامبر از یادآوری این کلام وحی تأکید بر «مکتب محوری» به جای «شخصیت‌محوری» و در راستای ترویج آیین اسلام می‌باشد.

رسول گرامی اسلام (ص) که در افق آینده حوادث ناگواری را بعد از خود پیش‌بینی می‌کرد، در آخرین ساعات عمر، با حساسیتی آشکار مسلمانان را به هشیاری دعوت و آنان را از غفلت نسبت به میراث نبوت برحذر می‌داشت. اما مسلمانان با بی مسئولیتی نسبت به نگرانی‌های پیامبر خاتم (ص) و میراث گرانقدرش کوتاهی کرده و زمینه بازگشت ارزش‌های جاهلی را فراهم و برخورداری امت از امامت رشد دهنده را به خلافت تنزل دادند. در نتیجه شکافی که پس از پیامبر خدا میان امت اسلامی ایجاد شد، کار به جایی رسید که معاویه در مقابله با نوه و میراث‌دار پیامبر اسلام، حضرت امام حسن مجتبی (ع) به دلیل سست عنصری مسلمانان به خواسته دنیایی خود یعنی خلافت و حکومت دست یافته و در پایان عمر توانست شیوه خلافت و حاکمیت مورثی را در اقلیم مسلمانان متداول سازد.

او که امام حسن مجتبی (ع) را بزرگترین مانع برای گرفتن بیعت از مردم برای یزید می‌دانست با کمک دشمن خانگی سبب شهادت امام حسن مجتبی (ع) و به وجود آمدن فاجعه بزرگی در تاریخ اسلام گردید. ابن خلکان، از استوانه‌های علمی اهل سنت در این‌باره می‌نویسد: هنگامی که خبر (شهادت) حسن (ع) به معاویه رسید، صدای تکبیرش از کاخ خضرا شنیده شد. پس اهل شام نیز به تبعیت از او تکبیر گفتند. فاخته همسر معاویه به او گفت: چشمت روشن‌ای امیرالمؤمنین، چه باعث شد تا تکبیر بگویی؟ معاویه گفت: حسن از دنیا رفت. فاخته گفت: آیا به خاطر فوت پسر فاطمه تکبیر می‌گویی؟ معاویه گفت: به خدا سوگند به خاطر شادمانی از مرگ او تکبیر نگفتم، اما خیالم راحت شد. در آن موقع ابن عباس در شام بود و بر معاویه وارد شد.

معاویه گفت:‌ای ابن عباس، آیا می‌دانی برای خانواده‌ات چه اتفاقی افتاده است؟ ابن عباس گفت: نمی‌دانم چه اتفاقی افتاده است، اما تو را شاد و خندان می‌بینم و خبر تکبیر گفتن و سجده تو به من رسیده است. معاویه گفت: حسن از دنیا رفت. ابن عباس گفت: خدا ابومحمد (کنیه امام حسن) را رحمت کند. این جمله را سه بار گفت. سوگند به خدا که اى معاویه، بدن او قبر تو را نخواهد بست (پر نخواهد کرد) و کم شدن عمر او، بر عمر تو نخواهد افزود، اگر ما به امام حسن (ع) ملحق شویم، به پیشواى پرهیزکاران و انگشتر پیامبران ملحق شده‌ایم و خداوند این دورى را جبران و این اندوه را تسکین خواهد داد و پس از آن خداوند براى ما جانشین انتخاب خواهد کرد.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر