به گزارش مجله خبری نگار، بارها به همه ما ثابت شده و با چشمهای خودمان دیدهایم که عشق به امامحسین (ع)، پیر و جوان، زن و مرد، فقیر و غنی نمیشناسد. ماه محرم که میرسد، شور و غوغای حسینی در تمام کوچه و پس کوچههای شهرها به پا میشود، همه جا سیاهپوش و عزادار سید و سالار شهیدان میشود و هر فردی به اندازه توانش، قدمی در این مسیر برمیدارد. حجتالاسلام «مهدی خدادادی»، یکی از آن افراد است که عشق به امام حسین (ع)، بر تک تک لحظههای زندگیاش و تصمیمهای او تاثیرگذار بوده است. حالا سه سالی میشود که او، نیمی از درآمدش را نذر امام حسین (ع) کرده است. حجتالاسلام «خدادادی»، امام جماعت مسجد یکی از محلههای بندر ترکمن است. او علاوه بر تبلیغ مسائل دینی و برگزاری کلاسهای فرهنگی برای نوجوانان و جوانان به زنبورداری، دودی کردن ماهی و ساخت انگشتر اشتغال دارد.
وقتی با او برای گفتگو درباره ماجرای این نذر، برکاتش و ... تماس میگیرم، متوجه میشوم که صدای پیشواز تلفنهمراهاش هم رنگ و بوی حسینی دارد: «هر شب میخونم؛ با شور و نوا، کربلا میخوام؛ ابوالفضل. نفس نفسم؛ ذکرِ کربلاست، کربلا میخوام؛ ابوالفضل. قسمتم بکن؛ تا بیام حرم...» که تلفن را جواب میدهد. او در پرونده امروز درباره نذری میگوید که از سه سال پیش، مایه برکت زندگی خودش، خانوادهاش و اهالی یکی از روستاهای نزدیک بندرترکمن در استان گلستان شده است.
از او درباره این نذر میپرسم و اینکه چه ماجرایی پشت آن هست که تصمیم گرفته تا نیمی از درآمدش را در راه امامحسین (ع) خرج کند. حجتالاسلام «خدادادی» در شروع صحبتهایش میگوید: «من طلبه هستم و روحانی یک مسجد در یکی از محلههای بندر ترکمن. چند سال پیش، ما تصمیم گرفتیم که در روستا، هفتهای یک بار زیارت عاشورا بخوانیم و بعدش هم سفرهای در مسجد میانداختیم تا همه اهالی دور هم جمع شوند، یکدیگر را ببینند، از حال هم خبر بگیرند و ... برای پذیرایی این مراسم هم از خود اهالی در حد توانشان کمک میگرفتیم، یک نفر هزار تومان کمک میکرد، یک نفر ۲ هزار تومان و بعضی هم چند ۱۰ هزار تومان، حالا کمتر یا بیشتر. بعد از یک مدتی به مردم گفتم که این کمکهایتان را به نیت عام برای استفاده در کار خیر بدهید تا ما بتوانیم از پول مازادی که جمع میشود، برای کارهای فرهنگی و ... استفاده کنیم. همه مردم استقبال کردند و پذیرفتند؛ بنابراین به این فکر افتادم که برای کمک به مردم و انجام کارهای فرهنگی به ویژه برای نوجوانان روستا، دست به کار شوم. همین جا بود که احساس کردم باید در حد توانم، نذر کنم تا به برکات زیارت عاشورایی که اهالی این جا برای امامحسین (ع) میخوانند، بتوانم قدمهای خیر بیشتری بردارم و گرههای مشکلات مردم را باز کنم.»
حجتالاسلام «خدادادی» درباره اینکه از چه زمانی این نذر را کرده، میگوید: «تقریبا سه سال پیش بود که این مبالغ (پولهایی که از کمکهای مردمی جمع شده بود) به یک میلیون و ششصد هزار تومان رسید و من با رضایت مردم و پولی که از جیب خودم گذاشتم، سه کندوی عسل خریدم و با خودم عهد کردم که این مسئله را شخصا مدیریت کنم و روی کندوها کار کنم و از درآمدش هم روی گسترش خود کندوها سرمایهگذاری کنم و هم نیمی از درآمد کندوهای شخصیام از این کار را در راه خیر، کارهای فرهنگی، کمک به فقرا و ... به نیت امامحسین (ع) خرج کنم. به لطف خداوند متعال از سه سال پیش تا الان، این کندوها را گسترش دادیم و الان نزدیک به ۴۰ کندو داریم و امیدواریم سال بعد علاوه بر بیشترشدن این کندوها، درآمد خوبی هم برای صرف در کار خیر از این حوزه کسب کنیم. من علاوه بر مالم، زمان و توان جسمیام را هم نذر امام حسین (ع) با کار کردن در این زنبورداری کردم و درآمدش را برای اموری که رضایت خداوند و بندگانش در گرو آن است، هزینه میکنم».
به او میگویم که ابتدا نیمی از درآمدتان را نذر امام حسین (ع) و بعدها نذر امام حسن و حسین (ع) کردید، دلیلش چه بوده که میگوید: «من اولین بار، بحث نذرم فقط برای امامحسین (ع) بود. بعد از مدتی، با خودم گفتم که امامحسن (ع) خیلی غریب است و حیف است که نام امام حسن و امام حسین (ع)، این دو برادر بزرگوار را که همه عاشقشان هستیم و دست همه ما را بارها در زندگی به ویژه در لحظات حساس و سر بزنگاهها گرفتهاند، در کنار هم قرار ندهم. اصل قضیه این نذر این است و گرنه همه ائمه ما بزرگوار هستند و انشاءا... بتوانیم به همهشان خدمت کنیم. من نیمی از درآمدم را نذر امامحسین (ع) کردم، چون از جان و مال و خانواده خودش گذاشت تا بسیاری از ما را نجات دهد، کشتی نجات ما در دنیا و آخرت شود.»
از او میپرسم که چطور علاوه بر زنبورداری، دو شغل دیگر یعنی انگشترسازی و درست کردن ماهیدودی را هم یاد گرفته و در آنها مشغول به کار است که میگوید: «درباره انگشترسازی، زمانی که من در قم بودم، یک دوره سنگتراشی گذراندم. سپس یک سال در بازار قم، شاگردی کردم، هزینه کردم تا بتوانم با جوانب این کار آشنا شوم. بعد از آن، در گوشه یکی از اتاقهای خانهام دستگاه سنگتراشی گذاشتم، از مردم سفارش میگرفتم و تحویل میدادم تا کم کم، کارم دیده شد و زمانی که مشتریهایم بیشتر شد، در یکی از پاساژهای نزدیک حرم معصومه (س)، مغازهای اجاره کردم و فعالیت سنگتراشی و انگشترسازی را بهطور جدیتر برای امرار معاش پیگیری کردم. زمانی هم که برای تبلیغ به استان گلستان و بندر ترکمن هجرت کردم، این جا هم مغازهای را گرفتم و توانستم به چند نفر از جوانان روستا یاد بدهم تا اشتغالزایی هم بشود».
حجتالاسلام «خدادادی» درباره فعالیتهایش در حوزه ماهی دودی هم میگوید: «از آن جایی که من اصالتا بچه شمال کشور هستم، با کار ماهی و بازار ماهی آشنایی دارم. بعد از اینکه به بندرترکمن آمدم، متوجه شدم که ماهی دودی در این خطه طرفدار زیاد دارم. من به صورت سنتی بلد بودم ماهی دودی درست کنم. وقتی یک بار در این جا رفتم بازار، دیدم که ماهیها را برای دودی کردن به شهرستانهای اطراف میفرستند که طبیعتا هزینهها را بالا میبرد. با چند نفر صحبت کردم و بهطور آزمایشی قرار شد چند ماهی دودی تحویلشان بدهم، آنها هم پسند یدند. الان نزدیک به یک سال است که کار ماهی دودی بازار بندرترکمن را من انجام میدهم. بعضی اوقات در حد ۱۰۰، ۱۵۰ تا و بیشتر هم سفارش میگیرم که از این راه هم کسب درآمد میکنم و کمکی برای خرجهای زندگیام است».
از حجتالاسلام «خدادادی» میپرسم که آیا هر سه این کارها یعنی زنبورداری، انگشترسازی و پخت ماهی دودی را با هم انجام میدهد یا نه که میگوید: «ابتدا بگذارید این را بگویم که بعد از معرفی من توسط سازمان تبلیغات استان گلستان، چند وقت پیش رئیس میراث فرهنگی استان به مغازه انگشتر فروشیام در بندرترکمن آمد و خیلی مشتاق بودند که مغازه را به کارگاه تبدیل کنیم تا اشتغالزایی بیشتری اتفاق بیفتد و الان قرار شد که مجوز کارگاهیاش را با تسهیلات در اختیار ما قرار دهند. انشاءا... اگر راه بیفتد، اشتغالزایی خوبی خواهیم داشت. درباره اینکه پرسیدید آیا این سه کار را با هم انجام میدهم، بحث انگشترسازی بیشتر مدیریتی است. برای زنبورداری تقریبا فقط خودم پای کار هستم. زنبورداری شغلی است که هرکسی سمت آن نمیآید، چون از نیش زنبور میترسند و فرار میکنند بنابراین مشتاق برای این شغل کم است. این شغل تا حدودی فصلی و اوج کارمان از اواخر زمستان تا اواخر تابستان است. شلوغی کار ما یعنی نگهداری زنبور و عسلگیری در این فصلهاست و با سرد شدن هوا در پاییز و زمستان، من با فراغت بال به انگشترسازی میرسم».
از این روحانی میپرسم که نذرش برای امام حسین (ع) در چه راههایی خرج میشود که این طور پاسخ میدهد: «در همین مدت ۳ سال به خیلی از فقرا و نیازمندان کمک کردیم، برای خرید جهیزیه عروس خانمها، بیمارانی که برای هزینه درمان در مضیقه بودند و خیلی افراد دیگر. من برآورد میکنم که امسال ۴۰ یا ۵۰ میلیون تومان از همین کندوهای عسل درآمد داشته باشم و سال بعد، بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون پول دربیاوریم تا در راه فرهنگی و برای امامحسین (ع) هزینه کنیم. اگر همه چیز طبق برنامهام پیش برود و خداوند که به این کار برکت داده، اما نظر لطف بیشتری داشته باشد، تلاش من این است که ما سالانه ۵۰۰ میلیون تومان از این راه به دست بیاوریم و در مسیر امامحسین (ع) و برای باز کردن گره مشکلات مردم، هزینه کنیم.»
حجتالاسلام «خدادادی» درباره واکنشهای مردم به این نذر و اینکه آیا شرایطی پیشنیامده که در این روزهای سخت اقتصادی از تصمیماش منصرف یا حتی پیشمان شود، میگوید: «من دو تا پسر دارم، یکی کلاس پنجم و دیگری کلاس سوم دبستان. خانمم هم امسال جذب آموزشو پرورش شد که با این اتفاق برای هزینههای زندگی کمک دستمان شد تا من با فراغ بال و دغدغه کمتری بتوانم به کارهای زنبورداری برسم. در ضمن، من زیر نظر سازمان تبلیغات هستم و ماهی ۲ یا ۳ میلیون تومان از آنجا میگیرم. نیمی از درآمد هم هست و برای گذراندن زندگی، کافی است. باور دارم که خدا روزیرسان است. من طلبه هستم و نگاهم این است که اگر جیب من پول دارد، از آن بردارم و به مردمی بدهم که به آن نیاز دارند و خداوند کمک کند با حداقلهای زندگی بسازم و سازگار باشم.»
حجتالاسلام «خدادادی» درباره اینکه آیا برکات این نذر را در زندگی دیده یا نه، میگوید: «کار خیر دست ما را میگیرد. شما مطمئن باشید که هرچه ما داریم، سلامتی، خانواده و ... همه به برکت دعا و نگاه ائمه به ماست. ما هر کاری که در راه اهلبیت (ع) انجام میدهیم، مدیریت این مسئله با خودشان است و این توفیق را نصیب ما کردند تا اجازه داشته باشیم و در این مسیر قدم برداریم. اگر ما این لیاقت را نداشتهباشیم، بهتر از ما هستند که انجام کار خیر به آنها محول شود. در حدیثی دیدم که امامسجاد (ع) به خداوند عرض میکند: «آن کار خیری را که میخواهد به بندگانت برسد کاری بکن که با دستهای منِ زینالعابدین انجام شود» و من هم از خداوند خواستم این توفیق را به من بدهد و همین، بزرگترین برکت نذرم است. برکات آن را در زندگی شخصیام هم زیاد دیدم.»
«مسجد ما در بین مساجد شیعینشین که در بندر ترکمن وجود دارد، بهخاطر حضور همین جوانان و نوجوانانش، معروف و شناخته شده است». او با این مقدمه میافزاید: «جوانها و نوجوانهای این جا بسیار فعال هستند و ارادت ویژهای به ائمه به ویژه امامحسین (ع) دارند. هیئت انصار الحسین را هم با کمک آنها راه انداختیم. خدا را شکر، ارتباط خوبی با نوجوانان و جوانان اینجا دارم. کلاسهای فرهنگی و عقیدتی برایشان برگزار میکنم و در کنار هم هستیم. از روز اول محرم، همین نوجوانان و جوانان پای کار آمدند و شور زیادی به مسجد و عزاداریهایمان بخشیدند. حضور نوجوانان در محرم به مساجد شور میبخشد و دوری جوانان و نوجوانان از مساجد مسئلهای قابل حل و مدیریت است و باید برایشان برنامه گذاشت، بچههای مسجدی را با هم دوست کرد تا ثمره آن برای خانواده و جامعه چشیده شود».
منبع: خراسان