به گزارش مجله خبری نگار/ایران ورزشی: امیررضا واعظ آشتیانی، علیرضا اسدی و محمد آخوندی که به سبب عدم تأمین پنج امضای حمایتکننده از سوی اهالی درجه اول فوتبال رد صلاحیت شدهاند، با رجوع به کمیته استیناف فدراسیون فوتبال، خواستار بازگشت به صحنه انتخابات ریاست این نهاد شدهاند که روز ۸ شهریورماه برگزار میگردد. با این حال اگر «در»های این انتخابات همچنان به روی سه نفر فوق بسته بماند، کنکاش در وضعیت سه فرد «تأیید صلاحیت شده» و حاضر در انتخابات در نگاه نخست نتایج روشن و قاطعی را به جای نمیگذارد، ولی در یک نگاه ثانویه فرد برتر دور از انتظاری را مقابل دیدگان قرار میدهد.
سه فردی که برای ثبتنام در انتخابات، امضاهای مورد نیاز پرونده خود را کامل ساختهاند و شرایط شرکت در فرایند انتخابات را دارند، میرشاد ماجدی، عزیزمحمدی و البته مهدی تاج هستند. ماجدی سرپرست ۶ ماه اخیر فدراسیون است، اما ناظران متفقالقولند که وی برای این پست فردی نامناسب و گزینهای «کوچک» برای پستی «بزرگ» است و با اینکه یک آدم فوتبالی است و از نظر مدارج تحصیلی هم جایگاه قابل قبولی دارد، اما فوتبال برای پست اول اجرایی خود به آدمهایی بس بزرگتر از ماجدی نیاز دارد.
عزیز محمدی چه زمانی که رئیس سازمان لیگ بود و چه موقعی که رئیس اتحادیه باشگاههای فوتبال کشور شد، با صداقت کوشید که ملزومات این پستها را فراهم بیاورد و این نهادها را صاحب هویت و استقلال هر چه بیشتری کند، هم لیگ را از نابسامانیها و حاشیههای هر چه فزونتر دور سازد و هم اتحادیه باشگاههای فوتبال کشور را به درجهای از اعتبار و قدرت برساند. با این حال، اکثریت با کسانی است که معتقدند محمدی همین است که میبینیم و سقف توانش همان پستهایی است که داشته و سپردن سمتها و مقامهایی فراتر از آن به وی اشتباه محض است. بواقع نیز محمدی هرگز قلب و کل فوتبال را در دست نگرفته و راجع به مسائلی تصمیم نگرفته که خط و ربط کل فوتبال کشور را مشخص کند. به تبع آنچه وصفش را آوردیم، محمدی در مورد وجوه بینالملل فوتبال هم مهارت و تجربه لازم را ندارد و اگر ضروری باشد که برای فوتبال ایران در یک تصویر و گستره بزرگتر تصمیم بگیرد، طبعاً کم خواهد آورد و شاید نتواند حق مطلب را برآورده کند.
میماند مهدی تاج که همه آنچه را که ماجدی و محمدی ندارند، در اختیار دارد و هم در اندازههای ریاست است و هم اصول و روشهای این کار را میشناسد و میتواند مؤلفههای این پست را به اجرا بگذارد. تاج بیشترین آشنایی را با کمیتهها و قسمتهای مختلف فدراسیون و زیرمجموعههای این نهاد دارد و میداند که مکانیسم آنها چیست و هر یک چه کارهایی را انجام میدهند و برای رسیدن به بالاترین راندمان چه باید بکنند. اطلاع و وثوق و اشراف بر موضوعات طبعاً از بیش از ۱۵ سال حضور تاج در پستهای ارشد فدراسیون در معیت دوست و همکار سالهای طولانیاش علی کفاشیان میآید که سبب شده چنان با قسمتها و کمیتههای مختلف فدراسیون عجین و همسو شوند که بهتر از هر کسی بتوانند با آنها کار و از این طریق امور فوتبال و ملزومات این ورزش را تأمین کنند و کارها را روی غلطک بیندازند.
با این حال میدانیم و میدانید که تاج چگونه از طریق استخدام مارک ویلموتس و دادن پول بیزبان نجومی به وی بابت نتایج اسفباری که این مربی بلژیکی با تیم ملی ایران گرفت و شکایت ویلموتس لطمات هولناکی به فوتبال ایران و کل ورزش کشور وارد کرد و به همین سبب نیز حدود دو سال ناپدید شده بود تا آبها از آسیاب بیفتد. تاج چنان تحت فشار و اعتراض بود که مدعی بیماری قلبی هم شد و چند روزی در بیمارستان خوابید و سپس به همین بهانه و با عنوان کردن این نکته که پزشکان او را از هر فعالیتی بازداشتهاند، از مقابل چشمها دور شد و طبعاً نهادهای نظارتی او را کمتر تحت استنطاقی قرار دادند که در صورت ابقای او در فدراسیون شامل حالش میکردند.
حالا تاج دوباره از پوسته خود خارج شده و به سبب ضعف شدید سایر مدیران فدراسیون و با استفاده از خصلت فراموش شدن نسبی خطاهای بزرگ توسط مردم و ناظران به صحنه برگشته و رسماً کاندیدای مجدد پست ریاست فدراسیون شده و البته او را تأیید صلاحیت هم کردهاند. به مصداق کامل یک فرایند جالب و غریب تبدیل شده است؛ او در شرایطی به گزینه ارشد و اصلح فتح انتخابات فدراسیون تبدیل شده که بواقع بدترین فرد و نامناسبترین انتخاب برای این پست با شرایط و توصیفی است که برایتان آوردیم. اینکه چرا بدترین گزینه به انتخاب اصلی و برتر تبدیل میشود، از جمله رویدادهایی است که فقط در کشور ما شکل میگیرد و ریشه در ضعف شدید سایر گزینهها دارد.
گزینههایی که تاج به وضوح به لحاظ آکادمیک از آنها سر است و، چون فرایند رسیدگی به خطاهای بزرگ ویلموتسی او همچنان روی هوا و نتیجه آن نامعلوم است، وی با قیافهای هر چه طلبکارتر و حق به جانبتر به صحنه انتخاباتی بازگشته که اگر عدل و خرد و بررسی واقعی رزومهها در میان بود، شاید یک درصد هم صلاحیت ساختاری و تشکیلاتی و رفتاری حضور در آن را نداشت.