به گزارش مجله خبری نگار، «بوریس جانسون» نخست وزیر انگلیس که تصور میکرد میتواند هر رسوایی را یکی پس از دیگری با مهارت سیاسی خود لاپوشانی کند، در نهایت به آخر خط رسید و قوانین جاذبه گریبان او را گرفت.
طی سالها او به عنوان فردی دروغگو، غیرمسئول، بی ملاحظه و بدون هیچ فلسفه منطقی به جز تمایل به کسب قدرت شناخته شده است.
روری استوارت نویسنده و یکی از اعضای سابق محافظه کار پارلمان انگلیس در این باره گفت: مردم میدانند که بوریس جانسون ۳۰ سال دروغ گفته است. او احتمالا بهترین دروغگویی بوده که نخست وزیر انگلیس شده است. او صدها راه متفاوت برای دروغگویی بلد است.
به گزارش نیویورک تایمز، دروغگویی آقای جانسون در مقایسه با دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا که سیاسمتداری بداهه گو است و اغلب فاصله زیادی با حقیقت دارد، دو برابر است و یا حتی اگر صحبتهای درستی بیان کند، خود را برای انجام آن فریب میدهد. منتقدان جانسون میگویند طرح کلی نخست وزیر برای حل بحرانها تقریبا هرگز عملیاتی نشد و این طرحها به ندرت با بیان حقایق ساده به پایان رسیدند. این دیدگاه سالها برای او کار کرد، ولی در نهایت دیگر موثر واقع نشد.
دولت او یک رسوایی را پس از یک رسوایی دیگر با تمرکز بر جانسون تحمل کرد. او پس از دادن دهها هزار پوند به افرادی برای بازسازی و نوسازی آپارتمانش، از سوی مشاور اخلاقی دولتش مورد سرزنش قرار گرفت. همچنین پیامهای خصوصی او با یک تاجر ثروتمند انگلیسی درباره طرحش برای تولید دستگاههای تهویه هوا در روزهای ابتدایی همه گیری کرونا، سوالاتی را درباره ناشایستگی او مطرح کرد. علاوه بر این، حضور خجالت آور جانسون و مشاورانش در مهمانیها و اجتماعات در دوران قرنطینه مربوط به کرونا، به وضوح نقض قوانینی بود که خودش برای کشور اعمال کرده بود.
توضیحات مختلف جانسون در مورد زمان و دیگر جزئیات مربوط به پرونده کریس پینچر که متهم به جرایم جنسی است، در نهایت، کفه ترازو را علیه او منحرف کرد. کاملا مشخص است که او بار دیگر در بیان حقیقت شکست خورده است.
بوریس جانسون در سال ۲۰۱۹ و پس از کنار زدن رقیبش ترزا می، با شعار تغییرات اساسی به دفتر نخست وزیری راه یافت. وعدههای پوپولیستی، شخصیت سرزنده و وعدههای دروغین او برای کاهش مالیات، باعث رها شدن انگلیس از وابستگی به اتحادیه اروپا و احیای غرور ملی از بین رفته بر سر موضوع برگزیت و خروج انگلیس از اتحادیه اروپا شد. اما او نیز مانند ترامپ به گونهای رفتار میکرد که گویا شخصیتی بزرگتر از دفتر کارش دارد و گویا آسیبهایی که به وجود آورده تا زمانی که در قدرت باقیست، نتیجه و پیامدی نخواهد داشت. وی حتی سخنان خود در مقابل دفتر کارش مبنی بر اینکه تا زمان انتخاب رهبر جدید برای حزب، در سمت خود باقی میماند، حاکی از نبود خود آگاهی و رصد نادرست وضعیت طرفداران سابقش است.
روز پنجشنبه بوریس جانسون، نخست وزیر بریتانیا پس از چند هفته جنجالی، چندین رسوایی اخلاقی و بالاخره کناره گیری بیش از ۵۰ تن از مقامهای دولتی از مقام خود استعفا داد. او هنگام اعلام این خبر در برابر دفتر نخستوزیری در ساختمان شماره ۱۰ خیابان داونینگ در لندن گفت: اکنون اراده حزب او بهوضوح بر این است که رهبر و در نتیجه نخستوزیری جدید داشته باشد.
جانسون از رهبری حزب کنارهگیری کرد، اما گفت قصد دارد تا پاییز امسال بهعنوان نخست وزیر در سمت خود باقی بماند.
بهباور برخی تحلیلگران این یک شکست تحقیرآمیز برای جانسون است، کسی که هدایت بریتانیا برای خروج از اتحادیه اروپا را در کارنامه خود دارد و در عین حال یکی از موفقترین کمپینهای واکسیناسیون در جهان را به نام خود ثبت کرده است.
جانسون در چند روز اخیر با سرسختی هرچه تمامتر از ماندنش در مقام نخستوزیری دفاع میکرد و با وجود استعفاهای پشتسرهم وزیران و معاونان و مشاوران ردهپایینتر و درخواستهای کنارهگیری از سوی همحزبیهای خود حاضر نبود از سمت خود نه در رهبری حزب محافظهکار و نه بهعنوان نخستوزیر استعفا دهد.
انتخابات ریاست جدید حزب محافظهکار در ماههای آینده انجام میشود و جدول زمانی آن هفته آینده ارائه میشود. در کنفرانس حزب محافظهکاران در اوایل اکتبر، جانسون رسماً بهعنوان رهبر حزب جای خود را به فرد جدیدی خواهد داد.
نشریه فوکوس هم در مطلبی نوشت: روزهای نخستوزیری بوریس جانسون به پایان رسیده است. وی بعدازظهر پنجشنبه در یک کنفرانس مطبوعاتی استعفای خود را از رهبری حزب محافظهکار اعلام کرد.