به گزارش مجله خبری نگار، یکی از بزرگترین مشکلات حوزه سلامت عمومی در سالهای اخیر، مسئله چاقی و اضافه وزن در سنین مختلف در جامعه است. محققان در پژوهشی به اثربخشی درمان مبتنی بر دلبستگی و رفتار درمانی مناظرهای بر سبکهای پاسخ به غذا و ولع غذا در دختران نوجوان مبتلا به چاقی پرداختهاند.
بنا بر آن چه در این پژوهش آمده است، یکی از درمانها در مورد اختلال خوردن و چاقی که کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است، "درمان مبتنی بر دلبستگی" است. به نظر میرسد که مداخله مبتنی بر دلبستگی، فرصتهایی را فراهم میکند تا دلبستگی ایمن را در کودکان شکل دهد. تمرکز اصلی این مداخله بر بازسازی دلبستگی هیجانی بین کودک و مراقب و ترمیم مشکلات روانشناختی، هیجانی و رفتاری است که به عنوان نتیجه آشفتگی رابطه کودک و والدین رشد کرده است.
محققان این پژوهش میگویند: یکی دیگر از درمانهایی که در پژوهش حاضر اثربخشی آن بر مشکلات اختلال خوردن نوجوانان مورد توجه قرار گرفته است، "رفتاردرمانی مناظرهای" است. رفتاردرمانی مناظرهای، روش جدیدی است و بر مبنای تنظیم هیجانات در درمان اختلالات خوردن توسط محققان شکل گرفته است و رایجترین رویکرد درمانی در تنظیم عواطف است.
روش این پژوهش، نیمه تجربی و از نوع طرح پیش آزمون- پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری (که پس از دو ماه، مورد بررسی قرار گرفتند) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی دانشآموزان دختر دوره متوسطه اول شهرستان ساری در سال تحصیلی ۱۳۹۸-۱۳۹۹ بودند که بر مبنای شاخص توده بدنی مبتلا به چاقی بودند. ۶۷ مدرسه دخترانه در مقطع متوسطه اول در شهرستان ساری وجود داشت که تعداد کل این دانشآموزان ۹ هزار و ۴۰۳ نفر بودند.
محققان از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای برای تعیین نمونه استفاده کردند. به این منظور، افراد در دستههایی خوشهبندی شده، سپس از میان خوشهها، نمونهگیری به عمل میآید. جهت این امر، آموزش و پرورش شهر ساری به ۴ قسمت شمال، جنوب، شرق و غرب تقسیم و از هر منطقه جغرافیایی تفکیکی به صورت تصادفی ساده از نوع قرعهکشی یک منطقه به عنوان نمونه انتخاب شد. سپس از هر منطقه، یک مدرسه دولتی و یک مدرسه غیردولتی به صورت تصادفی ساده از نوع قرعهکشی به عنوان نمونه انتخاب شده و پس از انتخاب مدارس، از هرکدام به صورت تصادفی ساده از نوع قرعهکشی یک کلاس به عنوان نمونه انتخاب شد. در مجموع تعداد ۲۰ مدرسه و ۲۰ کلاس با جنسیت دختر مورد پژوهش قرار گرفت.
در این مطالعه، نمونههایی که شاخص توده بدنی آنها ۳۰ به بالا بود، به عنوان افراد چاق محسوب شدند؛ بنابراین تعداد افراد نمونه در این پژوهش با توجه به این که روش پژوهش از نوع پیشآزمون- پسآزمون بود، ۳۶ دانشآموز دختر دوره اول متوسطه شهر ساری انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده از نوع قرعهکشی در دو گروه مداخله و یک گروه کنترل جایگزین شدند.
در ۱۰ جلسهای که برای گروه مداخله درمان مبتنی بر دلبستگی برگزار شد، به موضوعاتی، چون ایجاد احساس ارزشمندی و عزت نفس، ترمیم احساسات مختل در نوجوانان، افزایش تعامل مثبت مادر نوجوان و پرهیز از اجبار، شناسایی علائم خشم در نوجوان، مدیریت تنشها و اهمیت گفتگو در مورد موانع موجود پرداخته شد.
در جلسات گروه رفتار درمانی مناظرهای، مهارتهایی همچون افزایش هوشیاری گسترده، اثربخشی میانفردی، مهارت نه گفتن، تحمل پریشانی و تنظیم هیجان آموزش داده شد.
در این مطالعه آمده است: یافتهها نشان داد که درمان مبتنی بر دلبستگی و رفتار درمانی مناظرهای بر سبکهای پاسخ به غذا و ولع غذا در دختران نوجوان مبتلا به چاقی مؤثر هستند، اما اثربخشی رفتاردرمانی مناظرهای بیشتر بود. پیشنهاد میشود دو روش فوق در مراکز درمانی مانند مرکز غدد و چاقی برای نوجوانان مبتلا به چاقی استفاده شود که این خود میتواند گامی مثبت جهت ارتقای سلامت جسمانی، روانی و بهبود توانایی افراد مبتلا به چاقی باشد.
این مطالعه توسط شهربانو دهرویه، دانشجوی دکترای روانشناسی تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری، سیده علیا عمادیان، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری و رمضان حسنزاده، استاد روانشناسی دانشگاه آزاد ساری انجام شده و نتایج آن در چهارمین شماره دهمین دوره نشریه مدیریت ارتقای سلامت منتشر شده است.