به گزارش مجله خبری نگار، به همت حلقه دیپلماسی عمومی انقلاب اسلامی مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) نشست نهم از سلسله نشستهای «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و افقهای پیشرو» با حضور محمدباقر خرمشاد معاون سیاسی وزیر کشور و رئیس سابق سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در دانشگاه امام صادق (ع) برگزار شد.
معاون سیاسی وزیر کشور در ابتدای این نشست با بیان اهمیت نیروی انسانی کیفی در موفقیت سازمان فرهنگ و ارتباطات بیان داشت: در همه سازمانها نیروی انسانی کیفی موفقیت آن سازمان را تضمین میکند، اما نسبت اهمیت نیروی انسانی از سازمانی به سازمان دیگر میتواند متفاوت باشد؛ در جایی مانند سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نیروی انسانی کیفی حرف اول را میزند. برای تحقق اهداف این سازمان به چنین نیروی انسانی نیاز بود، اما در این خصوص اولاً با حجم بالای نیروی انسانی و ثانیاً کیفی نبودن برخی از آنها مواجه بودیم که برای حل این معضل تلاشهایی صورت گرفت.
وی در ادامه با اشاره به اهمیت تسلط نیروی انسانی این سازمان بر زبانهای خارجی گفت: حتی اگر منبعی از علم و فضیلت داشته باشیم، اما برای انتقال آن به زبان خارجی مسلط نباشیم، این علم و فضیلت جاری نمیشود و راکد میماند و کالعدم است. اهمیت آشنایی رایزن فرهنگی با زبان بیش از سفیر است.
خرمشاد تاکید کرد: در سازمان فرهنگ و ارتباطات باید افراد قابلتوجهی داشته باشیم به بتوانند به زبانهای مختلف مانند اسپانیولی، عربی، اردو، ایتالیایی، روسی و... صحبت کنند. نحوه توزیع افراد باید بهگونهای باشد که هیچ زبان زندهای در دنیا نباشد که افرادی در داخل سازمان به آن زبانها مسلط نباشند؛ اما عملاً اینگونه نیست و ما برنامههایی را برای حل این مسئله و ارتقاء مهارت زبانی کارکنان در نظر گرفتیم که چندان مورد استقبال واقع نشد.
دبیر سابق شورای راهبردی روابط خارجی افزود: سازمان فرهنگ و ارتباطات در دولت جدید باید بتواند سالانه تعدادی نیروی کیفی جذب کند، نیروهای موجود را نیز در صورت رسیدن به سن بازنشستگی بازنشسته نماید. نیروهای کنونی یا جدید میبایست مؤکداً یک زبان خارجی را بهصورت روان –و نه عاریتی- بلد باشند؛ بلکه در دنیای جدید، نیاز به افراد مسلط بر دو یا سه زبان بینالمللی داریم. برای این کار میبایست از ظرفیت ملی درست استفاده شود. ما میلیونها نفر دانشجو، فارغالتحصیل و دانشآموز داریم که حداقل بخشی از آنان به زبانهای خارجی مسلط هستند و میتوان آنها را به این سمت هدایت کرد. همچنین نیروهای سازمان باید آموزش ببینند؛ این مشکل در وزارت امور خارجه نیز وجود دارد. رایزنها و دیپلماتهای ما باید درک و تصویر درستی از ابعاد مختلف، مسائل و توانمندیهای کشور داشته باشند.
این استاد روابط بینالملل در ادامه به مدل دیپلماسی فرهنگی دیگر کشورها اشاره کرد و بیان داشت: دیپلماسی فرهنگی کشورهای مختلف از نظر مخاطب سه دسته است؛ برخی از کشورها مخاطب دیپلماسی عمومی خود را نخبگان قرار دادند، برخی تودهها و برخی بهصورت تلفیقی.
وی افزود: دیپلماسی فرهنگی آمریکا نخبهمحور است؛ بهطور مثال یکی از رایزنان فرهنگی ما در کشور هند بر اساس بررسی عملکرد همتای آمریکایی خود، به این نتیجه رسیده بود که آنها صرفاً نخبگان هندی را شناسایی، و انتقال آنها به آمریکا را تسهیل میکنند. مدل دوم تودهمحور است؛ عمده نظامهای مبتنی بر انقلاب مخاطب خود را تودهها قرار میدهند، علت هم این است که عموماً آرمانگرا هستند و میخواهند سخن انقلاب و آرمان خود را به گوش تودههای مختلفی در دنیا برسانند. در برخی از کشورها نیز به تودهها و نخبگان بهصورت توأمان توجه میشود. بهخصوص با رونق گرفتن رسانهها و فضای مجازی، ارتباط با تودهها گریزناپذیر شده است.
معاون سیاسی وزیر کشور در جمعبندی این بخش گفت: بر اساس مؤلفههای انقلاب اسلامی و سازمان فرهنگ و ارتباطات، جمعبندی من این است که ما بهصورت «توده-نخبهمحور» عمل میکنیم. درنتیجه کار رایزن فرهنگی ما دشوار میشود؛ بنابراین انتخاب و اعزام نیروهای هوشمند اهمیت دارد.
وی با انتقاد از سیاست انحصار اعزام رایزنان فرهنگی از نیروهای داخل سازمان (بهویژه با توجه به توانمند نبودن برخی نیروهای داخلی)، دوگانه نیروی بیرونی و درونی را غلط دانست و اصل را «تحقق هدف» عنوان کرد و گفت: اعزام نیروها بهصورت نوبتی سازمان را دچار مشکل میکند و باید به شایستهسالاری توجه نمود. بنده نیز در دوران مدیریت خود اگرچه بیشتر رایزنان را از داخل سازمان اعزام میکردم، اما از ظرفیت افراد توانمند بیرونی نیز بهره میگرفتم.
عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه با بیان این نکته که کشورها ساختار دیپلماسی فرهنگی خود را بر اساس نوع مخاطبی که برای خود تعریف کردهاند انتخاب میکنند، افزود: ساختار دیپلماسی فرهنگی کشورها بر سه قسم است؛ دولتی (زیر نظر وزارت امور خارجه، مانند روسیه)، خصوصی (حداقل در ظاهر، مانند شورای بریتانیا)، و نیمهخصوصی-نیمهدولتی. تحلیل بنده این است که سازمان فرهنگ و ارتباطات از نوع سوم است، البته باید تصمیم بگیریم که کدام مدل برای ما بهتر است.
وی گفت: من مدل دوم در قالب یک مؤسسه نشر زبان فارسی را بیشتر میپسندم، هرچند که در اجرا ملاحظات و الزاماتی دارد. من به لحاظ مدیریتی همیشه طرفدار سازمانهای کوچک و چابک و برونسپار هستم. اگر سازمان بتواند نقش پشتیبانی و هماهنگی داشته باشد و ظرفیتهای مختلف در داخل و خارج از کشور را به یکدیگر متصل کند بسیار مطلوب است.
خرمشاد با اشاره به مقاومت برخی دستگاهها برای فعالیتهای سازمان فرهنگ و ارتباطات در خارج از کشور، تدارک نیروی انسانی قوی را حلکننده این معضل دانست و گفت: درصورتیکه ما نیروی انسانی قوی داشته باشیم، دیگران حرفی برای گفتن نخواهند داشت و نمیتوانند مقاومت کنند.
رئیس سابق سازمان فرهنگ و ارتباطات در جواب سؤالی پیرامون نقش کنونی شورای عالی سازمان، بیان داشت: ایده اصلی شورای عالی درست بود، اما قدرتی که بتواند آن ایده را اجرا کند از اول به او داده نشد و لذا مؤثر واقع نشد و به همین دلیل این مأموریت اکنون به جای دیگری منتقل شده است. این سازمان دیگر بهعنوان یک سازمان عملیاتی اصلی حوزه فرهنگی بینالملل شکل گرفته و شورای عالی آن هم عملاً تعیینکننده سیاستهای کلان همین سازمان است.
وی معتقد بود باید ساختار را بهگونهای ترتیب داد که رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات بجای سه سال که زمان کوتاهی است، پنج یا هفت سال رئیس باشد و پس از مسئولیت نیز از این سازمان منفک نشود تا بتواند تجربه خود را در اختیار مجموعه قرار دهد؛ مثلاً به مدت پنج یا ده سال پس از مسئولیت، عضو شورای عالی سازمان یا شورای فرهنگی بینالمللی باشد.
معاون آموزشی و پژوهش اسبق وزارت امور خارجه، گفتمان و قالب کلان فعالیت سازمان فرهنگ و ارتباطات در دوران مدیریتی خود را معرفی تمدن نوین اسلامی در حال شکلگیری در ایران (با لحاظ ابعاد مختلف آن) دانست که سایر قالبها بر اساس آن سامان مییافت.
خرمشاد در ادامه به ظرفیتهای مغفول سازمان فرهنگ و ارتباطات اشاره کرد و گفت: در کشور ما «اتوبانهای بنبست» زیادی وجود دارد که برای ایجاد آن هزینههای هنگفتی شده، اما باید آنها را به یکدیگر وصل کرد تا شریان پیدا کند و این هزینهها معنادار شود. در دوران مدیریت خود نیز به این نتیجه رسیدم که سازمان مجموعهای از سرمایههای راکد دارد. برای استفاده از تجارب رایزنان، مجموعه کتابهای جامعه و فرهنگ کشورها را طراحی کردیم، اینگونه سرمایهگذاری انجامشده برای رایزن تبدیل به سرمایه در گردش میشد.
وی افزود: تأسیس سازمان فرهنگ و ارتباطات مجازی، تأسیس بانک اطلاعاتی مقالات و منابع برای مخاطبان، تأسیس سایت تأمین محتوای رایزنان، تأسیس مرکز رصد و پیامرسانی از جمله دیگر اقدامات بود که درنهایت به دلیل برخی مشکلات و مقاومتها، آنگونه که باید تحقق نیافت. باید فرزند زمانه خود باشیم و در دوره رونق فضای مجازی از این ظرفیت استفاده کنیم. باید سازوکاری ایجاد شود که بتوان از نیروهایی که از مأموریت برمیگردند در جهت پشتیبانی رایزنان جدید استفاده کرد.
معاون فرهنگی اسبق وزارت علوم، «آموزش» را بخش اثرگذار دیپلماسی فرهنگی دانست و گفت: آن قسمتی از کار فرهنگی اثرگذار است که با آموزش در ذهن افراد بنشیند. برخی کشورها به تأسیس مجموعه مدارسی روی آوردهاند که اثرگذار است، ما تصور میکردیم اگر نتوانیم چنان الگویی را طراحی و اجرا کنیم، بقیه اقداماتمان صوری است و درونی و جاودانه نمیشود. بهواسطه هزینهبر بودن تأسیس مدارس در خارج از کشور، به سمت ایجاد هلدینگی از مدارس غیرانتفاعی موفق داخلی رفتیم تا آنها را با مدارس خارجی خواهرخوانده کنیم و این زمینه ارتباط و اثرگذاری به وجود آید؛ برای این منظور مؤسسه نور مبین ایجاد شد.
وی گفت: البته این مؤسسه هم آن طوری که انتظار داشتیم نشد، اما شروع خوبی بود و مدارس ما دیدند که میتوانند مأموریت خارجی هم داشته باشد. من هنوز از این ایده بهشدت دفاع میکنم؛ اگر سازمان فرهنگ و ارتباطات و جمهوری اسلامی ایران بخواهد در دیپلماسی فرهنگی خود بهصورت عمیق و اثرگذار کار کند و موفق شود، میبایست در قالب زنجیره مدارس اعم از ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان فعالیت نماید.
خرمشاد در جمعبندی مباحث، تربیت نیروهای کیفی زباندان، تقویت مدارس نور مبین و راهاندازی سایت تأمین محتوا برای رایزنان را سه کار لازم و اثربخش برای آینده سازمان فرهنگ و ارتباطات دانست.
لازم به ذکر است این سلسله نشستها به همت حلقه دیپلماسی عمومی انقلاب اسلامی مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) با حضور خبرگان اجرایی و علمی این حوزه و با هدف فهم عمیقتر عملکرد سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی -بهعنوان متولی اصلی دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران- و کمک به حل مسائل آن، طراحی و اجرا شده است.