به گزارش مجله خبری نگار، تابستان سال ۱۹۹۲ به لیگ حرفهای بسکتبال آمریکا، NBA سطحی جهانی بخشید. پس از ناکامیهای تیم ملی بسکتبال آمریکا در سالهای ۱۹۸۸ و ۱۹۹۰، این تصور شکل گرفته بود که سایر کشورها در حال رسیدن به سطح آمریکا هستند تا اینکه برای اولین بار در تاریخ، تیم ملی آمریکا اجازه داشت بازیکنان حرفهای خود را به المپیک اعزام کند.
با وجود اینکه تیم روی کاغذ رقیبی نداشت، بازیکنان، خودشان میدانستند که هرگز حریفان را نباید دست کم بگیرند.
لَری بِرد، اسطوره تیم بوستون سلتیکس و بسکتبال آمریکا در کتابش Bird Watching که در سال ۱۹۹۹ منتشر شد، آورده که اروین مَجیک جانسون حتی در تمرینات نیز جدی بود و روحیه تیم را شکل میداد.
برد گفت: مَجیک با همه شوخی میکرد و این فضا کل تجربه المپیک را تحت تاثر قرار داد. از نظر او، هرکسی که قهرمان NBA نشده بود، هدف تمسخر بود.
یکی از خاطرات برجسته بِرد، مربوط به پاتریک ایوینگ (اسطوره نیکس) بود، یکی از بهترین بازیکنان آن زمان لیگ. وقتی برد و جانسون در یک سمت زمین تمرین شوت میکردند، ایوینگ به آنها ملحق شد.
جانسون گفت: «از اینجا برو.»
ایوینگ پرسید: «چرا؟»
جانسون پاسخ داد: «این سبد، جای تو نیست.»
وقتی ایوینگ هنوز گیج بود، جانسون بیرحمانه اضافه کرد: «تو هنوز هیچ چیزی نبردی!»
بِرد در ادامه نوشت که چارلز بارکلی، هدف بعدی شوخیهای مَجیک بود.
مَجیک سر بارکلی فریاد زد: «هی چارلز، تو هم بهتره از اینجا بری، چون هیچ چیزی نبردی!»
مَجیک حتی از اسکاتی پیپن هم غافل نشد و با او شوخی کرد: «میخوای بیای اینجا و با ما تمرین کنی تا یک دوجین قهرمانی کامل داشته باشیم، نمیخوای که اونجا با بازندهها باشی؟»
در آن زمان، مَجیک پنج قهرمانی NBA، برد سه قهرمانی و مایکل جردن و پیپن دو قهرمانی داشتند. از نظر مَجیک، دیگر بازیکنان تیم رؤیایی هنوز به سطح او نرسیده بودند و نیاز بود ذهنیت برنده پیدا کنند.
تمرینات ذهنی جانسون نتیجه داد؛ تیم رؤیایی بدون وقفه تمام رقبا را شکست داد و با میانگین اختلاف ۴۳.۸ امتیاز، به مدال طلا رسید تا امروز، این تیم به عنوان بزرگترین تیم تاریخ بسکتبال شناخته شود.