به گزارش مجله خبری نگار،«حشمت الله فلاحت پیشه»، تحلیلگر ارشد سیاست خارجی و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم، به تحلیل این موضوع پرداخته است:
حشمت الله فلاحت پیشه به فرارو گفت: «چالش اصلی سیاست خارجی ایران، ۲ قسمت دارد. یک قسمت از این چالش نمادین و یک قسمت از آن واقعی است. قسمت نمادین چالش، بین ایران و اروپا میگذرد. تروئیکای اروپا، موضوع مکانیسم ماشه را مطرح میکنند و میبینیم که رای آنان بر این است که ضرب الاجل استفاده از مکانیسم ماشه را تا آخرین روزهای مهلت مرتبط با آن مطرح کنند، چرا که کشورهای اروپایی میدانند عملا با جنگی که علیه ایران انجام شد، باید نگرانیهایی درباره تاوان این جنگ داشته باشند و منافع اروپایی تحت تاثیر این جنگ قرار گیرد. آنها سعی دارند برون رفتی را از موضوع پرونده هستهای ایران داشته باشند، به شکلی که منافع آنان تهدید نشود. به طور ویژه درباره جنگی که در ایران رخ داد، اروپاییها میخواهند منافع خود را مصون نگه دارند.»
وی افزود: «اروپاییها بحث تعویق یا ایجاد فرصت بیشتر برای فعال سازی مکانیسم ماشه را در همین راستا مطرح میکنند. در نهایت از دل مذاکرات با کشورهای اروپایی، با توجه به نمادین بودن آن، ممکن است وعدههای غیرعملی، صوری و نمادین به ویژه در رابطه با حقوق هستهای ایران مطرح شود و طرفین به توافقی برسند که چندان تاثیرگذار هم نیست.»
رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم در ادامه گفت: «اما آن چه که جنبه واقعی سیاست خارجی ایران را در بر میگیرد، آن چیزی است که بین ایران، آمریکا و اسرائیل میگذرد. اسرائیل کماکان سعی دارد بعد نظامی برخورد با ایران را حفظ کند. دلیل اصلی سفر وزیر دفاع اسرائیل به ایالات متحده و تماسهایی که در آینده صورت میگیرد این است که کماکان شرایط نظامی علیه ایران در منطقه حفظ شود. چون از اساس اسرائیل و ایالات متحده به دنبال تضعیف قابلیتهای نظامی ایران هستند. البته بحث، فقط بر سر ایران نیست، بلکه اسرائیل میخواهد قابلیتهای نظامی همه کشورهای منطقه را تضعیف کند. همان کاری که اکنون در سوریه، لبنان و سایر مناطق انجام میدهد؛ بنابراین به جای این که وزیر امور خارجه اسرائیل به آمریکا سفر کند، وزیر دفاع این کشور، سفر میکند. در این سفر هم مجددا بحث تهدیدهای مشترک و عملیات مشترک مطرح میشود.»
وی افزود: «اروپاییها بحث هستهای ایران را نمادین میبینند، با چالشی واقعی در اوکراین مواجهند و سعی دارند ترامپ را به سمت اوکراین بکشانند. تا حدی هم در این کار موفق بودهاند. برای مثال ترامپ برای نخستین بار بعد از ۶ ماه ممنوعیت صادرات بخشی از تجهیزات آفندی و پدافندی حساس اوکراین را برداشت. از نظر ترامپ تهدید هستهای ترامپ تمام شده و ورود به سایر حوزههای قابلیتهای ایران، از جمله قابلیتهای موشکی و امثالهم، میتواند آمریکا را وارد یک جنگ بی پایان در منطقه کند؛ بنابراین معتقدم، آن چه اکنون وجود دارد، چالشی دائم بین کشورهای اروپایی و اسرائیل است تا آمریکا را به حوزه بحرانی خود سوق دهند و نزدیک کنند. البته بخشی از این موضوع به تحولات آینده مرتبط است.»
این تحلیلگر ارشد سیاست خارجی گفت: «ضرب الاجلی که ترامپ برای روسیه تعیین کرده، تقریبا همزمان با ضرب الاجلی است که اروپاییها برای مکانیسم ماشه دادهاند و بنابراین طی ۴۰ روز آتی، دنیای غرب مجبور به یک انتخاب مهم است. در این بازه زمانی یا چالش اوکراین عمیقتر شده و آمریکا و اروپا معطوف به اوکراین میشوند یا ممکن است بازی تاکتیکی از ناحیه پوتین را شاهد باشیم که مانع وحدت امریکا و اروپا درباره جنگ اوکراین شود. همه اینها را گفتم که درباره ایران بگویم داخل کشور ما برخی از مسئولان، پیام جنگ ۱۲ روزه را نگرفتهاند. برای مثال انتخاب و انتصابهایی که در روزهای اخیر انجام شده، نارضایتیهایی را به دنبال داشته است.»
وی افزود: «فردی که خوانواده اش متهم به فساد اقتصادی هستند، دوباره صاحب تریبون میشود و هیچ اعتنایی به ملتی نمیشود که پای ایران ایستادهاند. این نوع رفتارها منتهی به وحدت شکنی میشود. ظاهرا برخی جریان ها، کشور ما را واقعا طبقاتی میبینند. یعنی به دنبال حفظ کانون الیگارشی خود هستند و توجهی ندارند این ملت ایران بود که پای سربازان خود ایستاد و مهمترین مولفه امنیت ملی را ایجاد کرد. برخی افراطیون باید به علت کشتن فرصتهای دیپلماتیک کشور و کشاندن پای کشور به سمت فتنه جنگ، مورد برخورد قرار گیرند، اما همچنان مسائلی را مطرح میکنند که به ضرر منافع ملی است.»