کد مطلب: ۸۳۱۶۴۲
|
|
۰۳ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۶:۵۱

نابودی غزه با بمب هسته‌ای اما ایران بدون انرژی هسته‌ای

نابودی غزه با بمب هسته‌ای اما ایران بدون انرژی هسته‌ای
سیاست‌مداران آمریکایی هم‌زمان با مطالبه غنی‌سازی صفر از ایران، بمباران اتمی غزه را پیشنهاد دادند

به گزارش مجله خبری نگار-فرهیختگان: هم‌زمان با اینکه مقامات آمریکایی از جمله استیو ویتکاف، نماینده ارشد آمریکا در مذاکرات غیرمستقیم با ایران، اظهار می‌کنند که حتی غنی‌سازی در سطح یک درصد نیز برای ایران قابل‌قبول نیست، زیرا این فرایند می‌تواند به ساخت تسلیحات هسته‌ای منجر شود، ایالات متحده با امضای دستورات اجرایی توسط دونالد ترامپ به دنبال تسریع در توسعه صنعت انرژی هسته‌ای خود است. این دستورات، که بر اساس گزارش رویترز، با هدف تسهیل فرایند‌های نظارتی برای تأیید راکتور‌های جدید و تقویت زنجیره تأمین سوخت هسته‌ای صادر شده‌اند، نشان‌دهنده یک استاندارد دوگانه آشکار در سیاست‌های هسته‌ای غرب است. از سوی دیگر، اظهارات تند مقامات آمریکایی، مانند «رندی فاین» که به‌صراحت خواستار استفاده از سلاح هسته‌ای علیه غزه با هدف تسلیم کردن آن به مانند ژاپن در جنگ جهانی دوم شده و همچنین سکوت دولت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی در برابر زرادخانه هسته‌ای رژیم صهیونیستی که حتی عضو پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای (NPT) نیست، این تناقض را برجسته‌تر می‌کند.

غنی‌سازی هسته‌ای برای ایران نه‌تنها یک انتخاب، بلکه یک ضرورت راهبردی است. این فناوری در بعد غیرنظامی، برای رفع ناترازی انرژی، تولید رادیودارو و تضمین خودکفایی ملی حیاتی است. استاندارد‌های دوگانه غرب نشان‌دهنده تلاش برای حفظ هژمونی هسته‌ای و محدود کردن قدرت‌های نوظهور است. ایالات متحده از یک سو به دنبال توسعه صنعت هسته‌ای خود است و از سوی دیگر، ایران را از دستیابی به این فناوری محروم می‌کند. رژیم صهیونیستی نیز، با وجود داشتن زرادخانه هسته‌ای و عدم تعهد به NPT، نه‌تنها مورد انتقاد قرار نمی‌گیرد، بلکه به‌عنوان منبعی برای اتهام‌زنی به ایران مورد استفاده قرار می‌گیرد. برای ایران، ادامه غنی‌سازی هسته‌ای نه‌تنها حق قانونی در چهارچوب NPT است، بلکه ضرورتی برای حفظ استقلال ملی و توسعه پایدار است.

توسعه هسته‌ای برای آمریکا و محدودیت برای ایران

ایالات متحده تحت رهبری دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور این کشور، با اعلام وضعیت اضطراری انرژی، گام‌های بلندی برای توسعه سریع صنعت انرژی هسته‌ای خود برداشته است. این ابتکار شامل امضای دستورات اجرایی است که هدف آنها تسهیل فرایند‌های نظارتی برای تأیید راکتور‌های جدید، تقویت زنجیره تأمین سوخت هسته‌ای و استفاده از منابع مالی گسترده برای ساخت تأسیسات هسته‌ای پیشرفته است. این اقدامات در پاسخ به افزایش تقاضای برق در آمریکا، که برای اولین بار در دو دهه اخیر به دلیل رونق هوش مصنوعی و نیاز به مراکز داده عظیم شدت یافته، انجام می‌شود. وزیر انرژی آمریکا، کریس رایت، این تلاش را به «پروژه منهتن ۲» تشبیه کرده و آن را با برنامه عظیم ایالات متحده در جنگ جهانی دوم برای توسعه بمب اتمی مقایسه کرده است. با این حال، در حالی که آمریکا به دنبال تقویت توانایی‌های هسته‌ای خود در ابعاد غیرنظامی و حتی بالقوه نظامی است، این کشور به‌طور همزمان خواستار توقف کامل غنی‌سازی اورانیوم در ایران شده است. استیو ویتکاف، نماینده ارشد آمریکا در مذاکرات غیرمستقیم با ایران، به‌صراحت اعلام کرده که حتی غنی‌سازی در سطح یک درصد نیز برای ایران قابل‌قبول نیست، با این استدلال که این فرایند می‌تواند به ساخت تسلیحات هسته‌ای منجر شود.

ایالات متحده از یک سو خود را متعهد به توسعه فناوری هسته‌ای برای تأمین نیاز‌های داخلی و تقویت جایگاه جهانی‌اش می‌داند، اما از سوی دیگر، ایران را از دستیابی به همین فناوری، حتی برای مقاصد صلح‌آمیز، محروم می‌کند. این استاندارد دوگانه تلاشی گسترده برای حفظ هژمونی هسته‌ای غرب و جلوگیری از ظهور قدرت‌های جدید در این حوزه است. اظهارات تند برخی مقامات آمریکایی، مانند «رندی فاین»، قانونگذار جمهوری‌خواه، این تناقض را برجسته‌تر می‌کند. فاین به‌صراحت پیشنهاد داده که برای تسلیم کردن غزه باید از سلاح هسته‌ای استفاده شود، پیشنهادی که نشان‌دهنده ذهنیت تهاجمی سیاستمداران آمریکایی در قبال استفاده از فناوری هسته‌ای است. این اظهارات در حالی مطرح می‌شود که ایران به دلیل فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای خود، مانند تولید سوخت برای نیروگاه بوشهر یا رآکتور تحقیقاتی تهران، تحت فشار‌های شدید بین‌المللی قرار دارد. این فشار‌ها شامل تحریم‌های اقتصادی، محدودیت‌های دیپلماتیک و نظارت‌های سختگیرانه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) است که حدود ۲۵ درصد از بازرسی‌های جهانی خود را به ایران اختصاص داده است. این در حالی است که ایالات متحده، با زرادخانه هسته‌ای عظیم خود و برنامه‌های توسعه‌طلبانه جدید، از چنین نظارت‌هایی معاف است و حتی در برابر اظهارات تهاجمی مقاماتش مورد بازخواست قرار نمی‌گیرد.

خودکفایی در غنی‌سازی خوب است، اما از نوع انحصاری!

آمریکا با استناد به قانون تولید دفاعی دوران جنگ سرد، وضعیت اضطراری ملی را به دلیل وابستگی به اورانیوم غنی‌شده و پردازش سوخت از کشور‌هایی مانند روسیه و چین اعلام کرده است. این اقدام به آمریکا امکان می‌دهد تا با سرعت بیشتری زنجیره تأمین سوخت هسته‌ای خود را تقویت کند و وابستگی به منابع خارجی را کاهش دهد. در مقابل، ایران که به دلیل تحریم‌ها و فشار‌های بین‌المللی مجبور به خودکفایی در غنی‌سازی شده، به دلیل همین خودکفایی مورد انتقاد قرار می‌گیرد. این تناقض نشان می‌دهد که استدلال‌های غرب علیه برنامه هسته‌ای ایران، بیش از آنکه مبتنی بر نگرانی‌های واقعی در مورد گسترش تسلیحات هسته‌ای باشد، به انگیزه‌های سیاسی و اقتصادی برای حفظ برتری غرب وابسته است. پیامد‌های این رویکرد برای ایران بسیار گسترده است. از یک سو، محدودیت‌های اعمال‌شده بر برنامه هسته‌ای، ایران را از بهره‌برداری کامل از فناوری هسته‌ای برای رفع نیاز‌های انرژی و پزشکی محروم کرده است. برای مثال، غنی‌سازی اورانیوم در سطح ۲۰ درصد برای تولید رادیودارو‌های موردنیاز بیش از یک میلیون بیمار در ایران حیاتی است، اما غرب با خودداری از تأمین سوخت موردنیاز رآکتور تهران، ایران را به سمت خودکفایی در این زمینه سوق داده است.

پایبندی به NPT جریمه دارد نه جایزه

کشور‌های غربی بار‌ها ادعا کرده‌اند که غنی‌سازی هسته‌ای ایران می‌تواند به رقابت تسلیحاتی در خاورمیانه منجر شود. این استدلال در حالی مطرح می‌شود که رژیم صهیونیستی، به‌عنوان یک دارنده سلاح هسته‌ای سال‌هاست که زرادخانه هسته‌ای خود را توسعه داده و مطابق ادعای برخی منابع تا ۲۰۰ بمب هسته‌ای در زرادخانه خود دارد؛ بنابراین اگر رقابتی هسته‌ای در منطقه وجود داشته باشد، این رقابت مدت‌هاست که توسط اسرائیل آغاز شده و ربطی به برنامه هسته‌ای ایران ندارد. با این حال، غرب با تمرکز بر ایران، تلاش می‌کند تا توجهات را از برنامه هسته‌ای رژیم صهیونیستی منحرف کند.

همچنین رژیم صهیونیستی نقش مهمی در شکل‌دهی به روایت‌های بین‌المللی علیه برنامه هسته‌ای ایران ایفا کرده است. ادعا‌های نتانیاهو در مورد برنامه هسته‌ای ایران، مانند ماجرای تورقوزآباد، بدون ارائه شواهد معتبر، به‌عنوان مبنای اتهام‌زنی در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مورد استفاده قرار گرفته است. این در حالی است که خود اسرائیل از هرگونه نظارت بین‌المللی معاف است و زرادخانه هسته‌ای آن مورد هیچ‌گونه بازرسی قرار نمی‌گیرد. این استاندارد دوگانه نشان‌دهنده سوءاستفاده از نهاد‌های بین‌المللی برای پیشبرد منافع سیاسی برخی دولت‌ها است.

این فشار‌ها باعث شده‌اند که ایران در تأمین نیاز‌های انرژی و پزشکی خود با چالش‌های جدی مواجه شود. از سوی دیگر، این محدودیت‌ها به کاهش اعتماد تهران به نهاد‌های بین‌المللی، مانند آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، منجر شده است. در حالی که ایران به تعهدات خود در چهارچوب NPT پایبند بوده عملاً برای این پایبندی جریمه شده و یک‌چهارم از کل بازررسی‌های آژانس از کشور‌ها از تأسیسات هسته‌ای ایران صورت گرفته است. در نهایت نیز مدیرکل آژانس همواره با اتخاذ مواضعی ضد‌ایرانی زمینه را برای صدور بیانیه‌ها و قطعنامه‌های ضد‌ایرانی فراهم آورده است. اخیراً نیز رافائل گروسی در موضعی از زمان اندک برای رسیدن به توافق با آمریکا صحبت کرده بود. این موضع هماهنگ با موضع کشور‌های اروپایی در مورد فعال‌سازی مکانیسم ماشه در مدت باقی‌مانده تا موعد انقضای بند‌های غروب برجام اتخاذ شده است. در مقابل رژیم صهیونیستی بابت عدم پیوستن به NPT جایزه دریافت کرده است. این رژیم بدون هیچ‌گونه فشار بین‌المللی زرادخانه هسته‌ای خود را توسعه داده و ادعا‌هایش در مورد برنامه هسته‌ای ایران توسط آژانس ضریب داده می‌شود.

دوگانه جعلی نفت و هسته‌ای

ایران با چالش جدی ناترازی انرژی، به‌ویژه در بخش تولید برق، مواجه است. در حال حاضر، نیروگاه هسته‌ای بوشهر کمتر از یک درصد از نیاز برق کشور را تأمین می‌کند، در حالی که تقاضای برق به دلیل رشد جمعیت، توسعه صنعتی و افزایش استفاده از فناوری‌های نوین مانند هوش مصنوعی به شدت در حال افزایش است. بر اساس برآورد‌ها، ایران برای رفع این ناترازی و دستیابی به توسعه پایدار در حوزه انرژی، نیاز به تولید حداقل ۲۰ هزار مگاوات برق از طریق نیروگاه‌های هسته‌ای دارد. غنی‌سازی داخلی اورانیوم برای تأمین سوخت این نیروگاه‌ها امری حیاتی است، زیرا وابستگی به کشور‌های خارجی برای تأمین سوخت، همان‌طور که تجربه تأخیر‌های روسیه در تکمیل نیروگاه بوشهر نشان داده، مخاطرات سیاسی و اقتصادی فراوانی به همراه دارد.

انرژی هسته‌ای به‌عنوان منبعی پاک و پایدار، توانایی کاهش وابستگی ایران به سوخت‌های فسیلی را دارد. سوخت‌های فسیلی، علاوه بر آلودگی زیست‌محیطی، با محدودیت منابع و نوسانات قیمت در بازار‌های جهانی مواجه هستند. در مقابل، انرژی هسته‌ای با تولید تقریباً بدون انتشار کربن، می‌تواند به کاهش آلودگی هوا و تحقق اهداف زیست‌محیطی ایران کمک کند، بنابراین انرژی هسته‌ای گزینه‌ای مقرون‌به‌صرفه و کارآمد محسوب می‌شود که ترامپ با این استدلال که ایران نفت دارد سعی دارد کشورمان را از این ظرفیت محروم کند که اگر چنین استدلالی درست باشد آمریکا نیز با تولید روزانه بیش از ۱۲ میلیون بشکه نفت بزرگ‌ترین تولید‌کننده نفت جهان بوده، بنابراین باید به دلیل داشتن منابع نفتی از توسعه صنایع هسته‌ای خود صرف نظر کند.

وابستگی حیات بیش از یک میلیون بیمار ایرانی به غنی‌سازی

یکی از مهم‌ترین کاربرد‌های غیرنظامی غنی‌سازی هسته‌ای، تولید رادیودارو برای تشخیص و درمان بیماری‌های صعب‌العلاج مانند سرطان است. رآکتور تحقیقاتی تهران، که به غنی‌سازی اورانیوم در سطح ۲۰ درصد وابسته است، سالانه برای بیش از یک میلیون بیمار رادیودارو تولید می‌کند. توقف غنی‌سازی در این سطح، به معنای توقف تولید این دارو‌ها و به خطر افتادن جان بیماران است. تجربه تاریخی نشان داده که کشور‌های غربی، حتی در شرایطی که ایران به سوخت ۲۰ درصد برای رآکتور تهران نیاز داشته، از تأمین آن خودداری کرده‌اند. این موضوع نشان‌دهنده اهمیت خودکفایی در غنی‌سازی برای تأمین نیاز‌های پزشکی کشور است. علاوه بر این، فناوری هسته‌ای در زمینه‌های دیگر مانند تصویربرداری پزشکی، درمان‌های پرتویی و تحقیقات علمی نقش کلیدی دارد.

خودکفایی و کاهش ریسک‌های ژئوپلیتیکی

تجربه تاریخی نشان داده که وابستگی به کشور‌های خارجی برای تأمین سوخت هسته‌ای یا فناوری‌های مرتبط، ایران را در موقعیت آسیب‌پذیری قرار می‌دهد. تأخیر‌های مکرر در تکمیل نیروگاه بوشهر و خودداری کشور‌های غربی از تأمین سوخت برای رآکتور تهران، نمونه‌های روشنی از این مخاطرات هستند. غنی‌سازی داخلی نه‌تنها تضمین‌کننده خودکفایی در تأمین سوخت هسته‌ای است، بلکه به ایران امکان می‌دهد تا در برابر فشار‌های سیاسی و تحریم‌های بین‌المللی مقاومت کند. این خودکفایی به معنای حفظ استقلال ملی و کاهش ریسک‌های ژئوپلیتیکی است که در شرایط کنونی جهان، برای کشوری مانند ایران حیاتی است.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر