به گزارش مجله خبری نگار، بریتانیا، دشمن اصلی آلمان در جنگهای جهانی اول و دوم، به نیروی ضربت دریایی سطحی متکی بود که بزرگترین نیروی علمی در آن دوران بود. بریتانیا همچنین از طریق دریا غذا وارد میکرد و به همین ترتیب از مستعمرات خود و از ایالات متحده تدارکات دریافت میکرد، بنابراین آلمانیها برای تخلیه اولین دشمن خود به زیردریاییها روی آوردند.
در آغاز جنگ جهانی اول، آنها شروع به استفاده محدود از زیردریاییها کردند، اما به اهمیت این سلاح در قطع خطوط تدارکاتی دریایی از جزایر بریتانیا پی بردند.
در ۴ فوریه ۱۹۱۵، آلمان تزاری محاصره دریایی بریتانیا را اعمال کرد و اعلام کرد که هر کشتیای را که در نزدیکی آن حرکت کند، غرق خواهد کرد و جنگ زیردریایی نامحدود را آغاز میکند.
اگرچه زیردریاییها با زره بسیار کمتری نسبت به کشتیهای سطحی محافظت میشدند و توانایی باز کردن نبرد را نداشتند، اما نسبت به کشتیهای جنگی ارزانتر بودند و نیازی به خدمه بزرگ نداشتند و میتوانستند بیشتر مانور دهند و از اعماق حمله کنند.
زیردریاییهای آلمانی برای شکار کشتیهای جنگی و کشتیهای تجاری حرکت میکردند و اولین هدف تلاش برای فلج کردن اقتصاد بریتانیا، گرسنگی دادن دشمن و وادار کردن لندن به تسلیم بود.
زیردریاییهای آلمانی که در طول آن جنگ از نظر فنی بهبود یافته بودند و بزرگتر شدند و قادر به کار طولانیتر در آب شدند، موفق شدند تعداد زیادی کشتی تجاری را غرق کنند، اما نتوانستند به هدف نهایی خود که وادار کردن بریتانیا به تسلیم بود دست یابند و حتی پس از غرق شدن کشتیهای آمریکایی، ایالات متحده در کنار بریتانیا وارد جنگ شد.
علاوه بر این، در جنگ جهانی اول، متفقین ابزارهایی را برای مقابله با زیردریاییهای آلمانی مانند سلاحهای ضد زیردریایی و شبکههای دریایی ابداع کردند تا مانع حرکت آنها شوند و خطر آنها را کاهش دهند. جنگ جهانی اول با تسلیم آلمان به پایان رسید، اما آتش زیر خاکستر باقی ماند.
با شروع جنگ جهانی دوم، آلمان تحت رژیم نازی ناوگان زیردریایی خود را به شیوهای گستردهتر تحت فرماندهی دریاسالار کارل دونیتز، که در جنگ جهانی اول در میان افسران زیردریایی به شهرت رسیده بود، بازسازی کرد. این دریاسالار مدافع سرسخت استفاده از زیردریاییها در یک جنگ فرسایشی جدید علیه متفقین بود و به توانایی این سلاح برای وادار کردن بریتانیا به تسلیم اعتقاد داشت.
زیردریاییهای آلمانی در آن دوره با پیشرفتهای فنی عمده زیادی مانند ارائه سیستمهای سونار پیشرفته، افزایش سرعت و افزایش برد کار آنها ساخته شدند و زیردریاییهایی که قادر به کار در زیر آب برای مدت طولانی تری بودند، ساخته شدند، اما این نوع خیلی دیر وارد جنگ شدند.
نکته مهم این است که فرمانده سپاه زیردریاییهای آلمان استراتژی "گله گرگ ها" را طراحی کرد که بر اساس آن زیردریاییها به صورت گروهی برای حمله به کشتیهای تجاری که به سمت بریتانیا حرکت میکردند، عمل میکردند.
بر اساس این طرح، زیردریاییهای آلمانی در گروههای ۶ تا ۱۰ نفره فعالیت میکردند و کشتیهای جنگی و کشتیهای تجاری دشمن را در کمین میکردند و از سرعت بیشتر از کاروانهای دریایی و توانایی پنهان شدن آنها در زیر آب استفاده میکردند و پس از به دام انداختن طعمهها به طور دسته جمعی مانند گرگها به طور ناگهانی حمله میکردند.
در آغاز جنگ جهانی دوم، زیردریاییهای آلمانی در هر اندازه تنها ۵۷ نفر بودند، اما در سپتامبر ۱۹۳۹، ۴۱ کشتی دشمن را غرق کردند.
موفقیت ناوگان زیردریایی آلمان در غرق کردن تعداد زیادی از کشتیهای دشمن، آدولف هیتلر، رهبر نازی که در آن زمان در مورد توانایی زیردریاییها تردید داشت، را مجبور کرد تا نظر خود را تغییر دهد و در طول سالهای جنگ بعدی ۱۱۰۸ زیردریایی دیگر ساخته شد.
اوج "گله گرگ ها" در مارس ۱۹۴۳ بود، زمانی که بزرگترین حمله زیردریایی آلمان رخ داد که طی آن چهار کاروان نیروی دریایی متفقین به شدت آسیب دیدند و ۳۸ کشتی با بار سنگین غرق شدند.
زیردریاییهای آلمانی در طول حملات طولانی مدت خود هر دو یا سه ماه یک بار در شرایط بسیار دشواری کار میکردند و برای کاهش فشارهای وحشتناک زیر آب در مستی شدید آسایش خود را در ساحل پیدا میکردند؛ بنابراین آنها به خاطر نوشیدن الکل و اعتیاد در خشکی شناخته شدند.
در طول جنگ جهانی دوم، زیردریاییهای آلمانی ۲۶۰۳ کشتی متفقین از جمله ۲ کشتی جنگی، ۶ ناو هواپیمابر، ۵ رزمناو، ۵۲ ناوشکن و بیش از ۷۰ کشتی جنگی را غرق کردند.
با این حال، آلمان نازی در جنگ شکست خورد، "گلههای گرگ" آلمانی نتوانستند بریتانیا را خفه کنند و آن را مجبور به تسلیم کنند، در حالی که متفقین به تدریج موفق شدند خطر زیردریاییهای آلمانی را کاهش دهند و پس از جمع آوری ۳۰۰۰ کشتی جنگی تقویت شده توسط حدود ۱۴۰۰ هواپیما، ضربات شدیدی را در اقیانوس اطلس وارد کنند.