به گزارش مجله خبری نگار، طبق پژوهشی جدید، سیستم ایمنی آنها در مقایسه با سیستم ایمنی برونگراها توانایی کمتری برای روبرو شدن با گستره متنوعی از عوامل بیماریزا دارد، به احتمال زیاد به این دلیل که آنها در فعالیتهای جمعی که محل مجموعه متنوعی از میکروبهایی محسوب میشوند که نهایتا موجب ارتقای قدرت سیستم ایمنی میشوند به طور معمول شرکت نمیکنند.
مطالعه دومی نشان میدهد که افراد درونگرا درجات بالایی از نقص عملکرد جنسی دارند، که دلیل آن تا اندازهای مربوط به کمتر قرار گرفتنشان در معرض تجربههای جدید است.
پژوهش اول این مطلب را به ما میرساند که درونگرایان بیشتر در معرض افسردگی هستند. بیچاره درونگرایان!
اما قبل از آن که درونگرایی را به عنوان یک خطر بهداشتی بیان کنیم، بالاتر از همهی بدگوییهای عجیبی که درباره این مردم ساکت روا داشتیم، بهتر است به مفهوم متن توجه کنیم.
دکتر لوری هلگو، روانشناس، استادیار دپارتمان روانشناسی و خدمات انسانی کالج Davis & Elkins و نویسنده کتاب قدرت درونگرا میگوید: «زمانی که ما به آن پژوهش مینگریم، باید سوگیری فرهنگیمان را در نظر بگیریم.
بسیاری از درونگرایان نگران غیرطبیعی بودن رفتارشان هستند، زیرا ممکن است به شکلی متضاد با هنجارهای فرهنگی در این کشور به نظر برسد، اما در فرهنگهای دیگر، مثل فرهنگ آسیایی، ساکت بودن و از تنهایی لذت بردن بعنوان رفتار عجیب و غامض شناخته نشده است.»
به زبان دیگر، پژوهشگران در نقاط دیگری از جهان ممکن است حتی به فکر این هم نیفتاده باشند که تمایزی این چنینی بین تیپهای اجتماعی به وجود بیاورند و در واقع، فعالیت بارز درونگرایان درون نگری و خودکاوی به این تیپ شخصیتی مزایای فراوانی میبخشد. چند مورد را برمیشماریم:
در یک مطالعه جالب، پژوهشگران در آزمایشگاه غذا و برند کورنل این موضوع را که آیا اندازه کاسه صبحانه روی میزان غلات صبحانه و شیری که کودکان مدرسهای خودشان سرو میکنند تاثیری دارد یا نه، مورد آزمایش قرار دادند.
زمانی که از کاسه بزرگتری استفاده شد، کودکان برونگرا (طبق نظر معلمشان) برای خود ۳۳ درصد بیشتر از همکلاسیان درونگرا صبحانه سرو کردند، به احتمال زیاد به این دلیل که آنها به راهنمای محیطی اعتماد کردند تا به یک راهنمای درونی.
پژوهشگران گمان کردند که مانوس شدن با راهنماهای درونی میتواند همان چیزی باشد که به درونگرایان کمک میکند تا از پرخوری ناگهانی خودداری کنند
فرد برونگرایی که بطور معمول در راس توجه افراد در ملاقاتها قرار میگیرد، لزوما هوشمندانهترین ایدهها یا بیشترین توانایی برای رهبریت یک جمع را ندارد.
در سال ۲۰۱۲، پژوهشگران مدیریت در وارتون دریافتند که رهبران درونگرا اغلب میتوانند نتایج بهتری تحویل دهند، زیرا به جای ارتقای ابتکارات پرسروصدا، تمایل بیشتری دارند که به همکاران با استعداد اجازه پیاده کردن افکارشان را بدهند.
دکتر هلگو میگوید: «درونگرایان میتوانند از استعدادهای کارمندانشان مطلع شوند و آنها را بیرون بکشند؛ نه اینکه به سادگی پرسروصداترین افراد گروه را قبول کنند.»
فرد درونگرا، که تمایل دارد قبل از حرف زدن و اقدام، بیندیشد، کمتر در معرض رفتار آنی بدون اندیشیدن که میتواند موجب نوشیدن بسیار زیاد الکل شود، یا مثلا، باعث عبور از چراغ قرمز گردد، قرار میگیرند.
دکتر هلگو میگوید: «مشکلات با الکل و تصادفات و... آنها بیشتر برای کسانی اتفاق میافتند که برونگرا هستند.»
برونگرایان شدیدا با هنجارهای اجتماعی هماهنگ هستند، زیرا آنها برای اجتماعی بودن، جلب توجه و مورد تایید قرار گرفتن توسط همتایان، انگیزه بالایی دارند.
این امر میتواند خلاقیت آنها را بکاهد. دکتر هلگو میگوید: «درونگرایان، تحت تاثیر هرآنچه که دیگران انجام میدهند، قرار نمیگیرند و به این ترتیب از ایدههای نوین استقبال میکنند.
روانشناسان Csikszentmihalyi و Gregory Feist بیان داشتهاند که درونگرایان میتوانند خلاقتر باشند، زیرا با گذراندن زمان خود در تنهایی احساس راحتی میکنند که این از مستلزمات مهم خلاقیت است.
دکتر هلگو میگوید: «شواهد بسیاری وجود دارد که نشان میدهد احساس کسالت و دلتنگی مقدمهای برای خلاقیت است، و درونگرایان بیشتر از تنهایی که احساس کسالت و دلتنگی میآورد، استقبال میکنند.»
مطالعات عکسبرداری مغزی نشان داده است که زمانی که عمل پردازش در مغز انجام میشود، در مغز درونگرایان بیشتر مناطقی فعالتر است که اطلاعات پردازش میکنند، معنا میدهند (برای اشیا معنا تعریف میکنند) و مشکلات را حل میکنند.
دکتر هلگو میگوید: «یک فرد درونگرا که در یک جلسه ساکت است ممکن است در حال توجه عمیق به همه چیز، ایجاد ارتباطات ذهنی و پردازش عمیقتری باشد.»
شواهدی مبنی بر اینکه درونگرایان در فعالیتهای آکادمی بهتر عمل میکنند و نیز اینکه در انجمنهای استعدادهای درخشان انجمنهایی که همگی حس برتری یا باور به تواناییهای شخصی را در یک فرد افزایش میدهند حضور پررنگتری دارند، وجود دارد؛ و خبر شگفت آور این که مطالعات سرانجام ارتباط میان احساسات خود تواندهی شده (بر پایه تفکرات خود و اعتماد به نفس) و سلامتی بهتر به اثبات رسانیدهاند.
منبع:آلامتو