به گزارش مجله خبری نگار، تقریبا یک سال پیش متوجه شدم که شوهرم با یک خانم دیگر به مسافرت رفته است. بعدش هم که پیگیر شدم، دیدم با چند خانم دیگر هم به خوش گذرانی میرود. بد جور شوکه شدم. من عاشقش بودم و این حق من نبود که در ۴۸ سالگی، متوجه این ماجرا بشوم. یک بار هم سر بسته به او گفتم که متوجه شدم، اما گفت به شما که خرجی میدهم و زندگی خوبی برایتان فراهم کردم! ناراحتی اعصاب گرفتم. چه کنم؟
مخاطب گرامی، سه ضلع اساسی زندگیمشترک یعنی صمیمیت، اشتیاق و تعهد برای تداوم آن توام با رضایت، لازم و ضروری است. وجود نداشتن یکی از اینها در رابطه بیانگر این است که رابطه پویایی لازم را ندارد و به یک سری از نیازها در آن رابطه پاسخ داده نمیشود؛ موضوعی که باعث ایجاد احساسات منفی و افکار آشفته میشود. در ادامه توجه شما را به سه نکته مهم جلب میکنم و امیدوارم بتوانید خودتان و زندگی مشترکتان را نجات دهید.
در قدم اول از شما میخواهم که منتظر امدادهای غیبی و فرشته نجات نباشید. خودتان دست به کار شوید؛ چیزی در درون شما وجود دارد که شما را آزار میدهد. بهتر است در مواقعی که با همسرتان تنها هستید، در این باره گفتگو کنید ولی به جای انتقاد، سرزنش یا گلایه محض از وی به بیان احساس خودتان بپردازید. به شوهرتان بگویید که انجام این عمل از سوی او چه احساس بد و سنگینی را به شما میدهد و اینکه چقدر در درونتان حالتان بد میشود و احساستان به زندگی مشترکتان هیچ رنگ و بویی از عشق نمیگیرد.
بیان احساس به شکلگیری رابطه کمک میکند. موضوعی که میتواند منجر به این شود که همسرتان خواستهها و انتظاراتش را از رابطه بیان کند و شما هم بتوانید این موضوعات را با او در میان بگذارید. توجه داشته باشید که تلاش در این زمینه، تا حد زیادی میتواند مشکلتان را حلشدنی و قابل مدیریت کند.
از طرفی، چون مشکل شما، موضوعی گسترده، چندجانبه و با ظرافتهای خاصی است، به یک مشاور خوب مراجعه و با وی در این زمینه صحبت کنید.
منبع: خراسان