کد مطلب: ۶۵۵۸۳۵
۲۱ تير ۱۴۰۳ - ۱۷:۴۱

آسمان شلمچه طاقت دوری‌اش را نداشت/ مرور زندگی شهید عبدالله طهماسبی

کسانی را که از خط امام (ره) و انقلاب فاصله داشتند با نصیحت به اسلام دعوت می‌کرد و در مبارزه با کفر و دفاع از اسلام از هیچ کسی ترس و واهمه‌ای نداشت.

به گزارش مجله خبری نگار، پاسدار عبدالله طهماسبی پنجم شهریورماه سال ۱۳۴۴ در روستای «ایدلو خلیفه‌لو» شهرستان هشترود از توابع استان آذربایجان‌شرقی متولد شد. وی که سومین فرزند خانواده بود درکنار پدری متدین و مادری باتقوا روزگار را سپری کرد تا این که به دلیل مشکلات اقتصادی، کار‌های سخت و طاقت فرسای روستا و تغییر شغل پدر، درسن شش سالگی به همراه خانواده به شهر نقل مکان کرد.

دوران ابتدایی را در مدرسه عسجدی و مقطع راهنمایی را در مدرسه آیت‌الله طالقانی با کسب نمرات عالی به پایان برد. عبدالله از اوایل کودکی مهربان، مظلوم و کوشا بود. در اوقات فراغت علاوه بر بازی‌های سالم و شرکت درفعالیت‌های انقلابی از مطالعه کتب دینی غافل نبود.
عبدالله برای ادامه تحصیل در هنرستان شهید چمران رشت در رشته مکانیک ثبت‌نام کرد، اما هنوز کلاس اول نظری را تکمیل نکرده بود که مردم انقلابی ایران، برعلیه حکومت ظالم پهلوی قیام کردند و طهماسبی باحضور در راهپیمایی علیه رژیم شاه فعالانه حضور داشت. تمام سال‌های پرتلاطم انقلاب اسلامی را با مبارزات خود برعلیه دشمنان انقلاب اسلامی از جمله منافقین و لیبرال‌ها تداوم بخشید ودراین راه چندین بار مورد تهدید گروهک‌های ضدانقلاب قرار گرفت. وی یکی از افراد فعال پایگاه بسیج مسجد سجادیه وانجمن اسلامی ولی عصر (عج) منظریه رشت بود.

با شروع جنگ تحمیلی، عبدالله، پس از فراگیری آموزش نظامی به عنوان یکی از بسیجی، در سال ۶۱ عازم میدان نبرد با کفر شد و در عملیات رمضان هنگام عبور از میدان مین از ناحیه پا زخمی و به مدت یک ماه در بیمارستانی در تهران بستری شد.

وی در تاریخ ۶۳/۳/۱۷ به استخدام کمیته انقلاب اسلامی رشت درآمد و تمام وجود خود را شبانه روز درخدمت به انقلاب اسلامی و مبارزه با قاچاقچیان موادمخدر گذراند.

عبدالله انسانی متقی و با فطرتی پاک بود. وقار در رفتار و نورانی بودن سیمایش و اخلاق نیکویی که با او سرشته شده بود بر صفات انسانی او می‌افزود. مسجد سجادیه رشت (منظریه) هنوز صدای زیبا و دلنشین او از تلاوت قرآن و دعا را به یاد دارد
دریای لطف ومحبت عبدالله آن چنان جوشان و خروشان بود که هرکس را غرق درنگاه خود می‌کرد. عبدالله کم حرف و مرد عمل بود.
او کسانی را که از خط امام (ره) و انقلاب فاصله داشتند را با نصیحت به اسلام دعوت می‌کرد و در مبارزه با کفر و دفاع از اسلام از هیچ کسی ترس و واهمه نداشت.

به ورزش‌های رزمی و بوکس علاقه زیادی داشت و اوقات بیکاری خود را با خواندن کتاب‌های دینی و مذهبی و فعالیت در مساجد پر می‌کرد. وی در خصوص ازدواج خود در پاسخ خانواده چنین گفته بود: تازمانی که که جنگ تمام نشود ازدواج نخواهم کرد چرا که حضور در جبهه را از اهم واجبات می‌دانست.

عبدالله که روح بلندش در سنگر‌های حق علیه باطل جا مانده بود و توان ماندن درشهر را از او گرفته بود بار دیگر به سمت جبهه‌های نور شتافت و در «عملیات کربلای ۵» به عنوان یکی از خط شکنان لشکر۲۸ روح‌الله، در مشهد شهدای شلمچه در تاریخ ۶۵/۱۰/۲۲ به دلیل اصابت ترکش خمپاره به سینه و پایش، دعوت حق را لبیک گفت.. پیکر این شهید پس از سه روز با تشییع با شکوه مردم در گلزار شهدای رشت به خاک سپرده شد. خاله عبدالله پس از شنیدن خبر شهادتش جان به جان آفرین تسلیم می‌کند و خود جلوتر از شهید عبدالله طهماسبی به خاک سپرده می‌شود.

برچسب ها: شلمچه
ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر