به گزارش مجله خبری نگار، سیل روز چهارشنبه همه را غافلگیر کرد، مسئولان بابت اتفاقی که افتاد و مردم هم علاوه بر اصل اتفاق، بابت اینکه شاهد سوءمدیریت بودند بیشتر غافلگیر شدند. حادثهای تلخ که باعث فوت چند نفر از هموطنانمان و عزادار شدن خانوادههایشان شد؛ خودروهایی که شاید مهمترین سرمایه یک خانواده بودند به راحتی شناور شدند وآسیب دیدند. خانههایی آسیب دیدند و در این بین عدهای هم به یاری همشهری و هموطنانشان شتافتند. مثل پاکبانانی که شجاعانه اقدام به رفع گرفتگی آبراههها کردند؛ یا غواصانی که به دنبال نجات افراد بودند. همینطور مردمی که تلاش کردند افرادی را که در خطر بودند، نجات دهند.
در این پرونده از جوانب مختلف این اتفاق تلخ را بررسی کردیم. اول در گفتگو با غواصی که پیکرجانباختگان سیل را پیدا کرده بود. بعد هم در گفتگو با مرد جوانی که کلیپی منتشر کرد از لحظات نفسگیری که داخل ماشینش گیر کرده بود. همینطور یک روانشناس به ما از ضرورت مدیریت احساسات کودکان در مواقع بحرانی میگوید تا احساس ناامنی نکنند.
گفتگو با مسئول تیم غواصی سازمان آتشنشانی مشهد که جزئیات شنیدهنشدهای از عملیات خارجکردن پیکر جانباختگان سیلاب زیر پل انقلاب را دارد
مجید حسین زاده | روزنامهنگار- دقایقی بعد از شروع بارش شدید باران و تگرگ در مشهد، در بعضی مناطق شهر سیل راه افتاد و شماری از خودروها را با خودش برد. یکی از پربازدیدترین ویدئوهای روز چهارشنبه، حضور غواصهای آتشنشانی در محل پل انقلاب برای نجات افرادی بود که در خودروهایشان محبوس شده بودند. «علی اخلاقی» مسئول تیم غواصی سازمان آتشنشانی مشهد، یکی از آنهاست که به سوالات ما درباره جزئیات آن عملیات و خارجکردن پیکر دو فرد جانباخته از خودرویی در زیر آب، پاسخ میدهد.
او با این مقدمه که مسئول تیم غواصی سازمان آتشنشانی و مدرس بینالمللی با بالاترین درجه غواصی در جهان است که نزدیک ۲۰ سال است در سازمان آتشنشانی در عملیاتهای موردنیاز به غواصی، حضور داشته است، میگوید: «از صبح روز چهارشنبه به ما برای آمادهباش تیم غواصی، قایقها و دیگر تجهیزات موردنیاز اعلام کرده بودند و به محض اعلام بارندگی شدید و آب گرفتگی، به محل پل انقلاب اعزام شدیم».
او درباره لحظات اولیه حضور در این منطقه میگوید: «به محض اینکه رسیدیم، با حضور مردم در آنجا و محل حدودی خودروها که به ما نشان میدادند، سریعا عملیات را شروع و غواصها را به آن نقاط اعزام کردیم. بهطور کلی هم جستوجوهای تمام خودروهایی را که زیر آب بودند، در برنامه داشتیم و فقط در یک خودرو بود که دو نفر سرنشین آن حبس شده بودند که آن دو نفر را خارج کردیم، اما متاسفانه فوت کرده بودند».
از او میپرسم که چند خودرو در این پل، زیر آب رفته بود که میگوید: «حداقل ۱۰ یا ۱۲ خودروی دیگر هم آنجا بود که زیر آب بودند. با تیم غواصیمان به همه آنها سر زدیم و در بررسیهایمان متوجه شدیم که خوشبختانه کسی در آنها محبوس نشده و گیر نکرده است. البته ما، چون نمیدانستیم که سرنشینهای آن خودروها از قبل خارج یا در خودرو محبوس شدهاند بنابراین به همه این خودروها که در عمق ۶ یا ۷ متری بودند، ورود کردیم. وقتی چند ساعت بعد، آب خالی شد، دیدیدم که بله، بقیه خودروها خالی بودند و فقط همان خودرویی که متاسفانه دو نفر فوت کردند، سرنشین داشته که آنها را هم زودتر خارج کردیم».
او درباره جزئیات این عملیات و نحوه بررسی خودروها در زیر آب میگوید: «آب بسیار سرد و بسیار کثیف بود، چون همراه فاضلاب شده بود. همچنین باتلاقی بود؛ بنابراین دید صفر بود. شاید باورتان نشود، اما ما در زیر آب، دید نداشتیم و فقط لمس میکردیم تا خودروها را پیدا کنیم. غواصی در این شرایط بسیار سخت و عجیب است».
او ادامه میدهد: «علاوه بر این، حشرات هم در آب بودند. به دلیل اینکه در این آب دید نداشتیم و دیدمان صفر بود، خطر جانی بسیار بالایی برای غواصها داشت. در این آب که دید صفر بود، غواصی ممنوع است، اما باتوجه به اهمیت حادثه و این که افراد زیادی در آنجا نگران خانوادههایشان بودند و گریه میکردند، مجبور شدیم که این عملیات غواصی را انجام بدهیم و جانمان را به خطر بیندازیم».
او درباره خارج کردن پیکر دو جانباخته این سیلاب در پل انقلاب هم میگوید: «برای نجات آن دو نفر، خودم به همراه یکی دیگر از غواصها به پایین و زیر آب رفتیم. در خودرو بسته شده بود و باز نمیشد. به سختی آن را باز کردیم. وارد خودرو شدیم که باتوجه به شرایط آن جا، کار بسیار خطرناکی بود و ممکن بود هر اتفاقی برایمان بیفتد. تلاش کردیم با لامسه آنها را پیدا کنیم و بعدش هم هر طور شده بود، آنها را از خودرو بیرون آوردیم و سوار قایق کردیم و تحویل دادیم. یک انسان نهایتا میتواند ۲ دقیقه در زیر آب زنده بماند و متاسفانه هر دو نفرشان خفه شده بودند».
از «اخلاقی» میپرسم که این عملیات چند ساعت طول کشید که میگوید: «ما از ساعت حدودا ۳ بعدازظهر که عملیات را شروع کردیم، تا ساعت ۲ بامداد مشغول بودیم. البته همان لحظات اولیه که رسیدیم، اجساد را درآوردیم، اما دست از عملیات و جستوجوی بقیه خودروها برنداشتیم و تا ساعت ۲ بامداد هم در حال بررسی و تلاش بودیم. بعد از بررسی، تصمیم گرفتیم که خودروها را هم از زیر آب خارج کنیم؛ بنابراین غواصهایمان باتوجه به همان شرایطی که درباره وضعیت آب گفتم، میرفتند زیر آب، سیم بکسل را به خودروها وصل میکردند و بچههای نجات خودروها را بیرون کشیدند و سپس این عملیات به پایان رسید».
گفتگو با جوان مشهدی که ویدئوی محبوسشدن او در خودرویش در سیل فراگیر شد و البته نجات پیدا کرد
اکرم انتصاری | روزنامهنگار- سید مسعود حسینی شاد همان کسی است که ویدئوی محبوسشدنش در خودرو در سیل مشهد تحت عنوان «لحظات نفسگیر از محبوسشدن سیل در سیدی» در صفحه و کانالهای مختلف شبکه مجازی در حال دستبهدست شدن است. او ۳۳ ساله و نیروی شرکتی تاسیسات یک بیمارستان است و چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت حدود ساعت ۳ عصر وقتی به محلهشان میرسد بارش تگرگ و بعد هم جاریشدن سیل به او مهلت نمیدهد حتی خود را از خودرو به خانهاش برساند. البته او با مدیریت شرایط سختی که در آن گیر افتادهبود و با کمک همسایهها نجات پیدا کرد. با او درباره آن لحظات نفسگیر گفتگو کردیم که در ادامه خواهید خواند.
از آقای حسینی خواستم درباره لحظهای که در سیل گیر افتاد، توضیح بدهد. او میگوید: «ساعت ۳ ظهر بود و از سرکار به خانه برمیگشتم. آن ویدئو که گرفتم بین خیابان اصلانی و سپاه یعنی خیابان خاکستری که خانه ما در همان محله است، اتفاق افتاد. قبل از این که به خانه برسم و ماشین را پارک کنم تگرگ گرفت و بعد هم کمی سیل راه افتاد. خواستم مسیر را برگردم، ولی پشت سر من که سرازیری بود هم سیل راه افتاده بود و اگر برمیگشتم آنجا هم ماشین میرفت داخل آب. تصمیم گرفتم به جای این که به پشت سر برگردم در نزدیکی خانهمان یعنی «خاکستری ۵۰» کنار دیوار مدرسه پارک کنم. همین که ماشین را پارک کردم و به خودم آمدم دیدم یکباره شدت آب زیاد شد و آب رسید زیر آینه ماشین. ترمز دستی را کشیدهبودم و، چون کوچه ما در سرازیری است ماشین را روی دنده عقب گذاشتم که میگفتند سنگینترین حالت ماشین است و پایم هم روی ترمز بود. آب همینطور بیشتر میشد و سیل، ماشینهایی را که پشت سر من پارک کرده بودند و راننده داشتند یا نداشتند با خود میآورد و چپ و راست میزد به ماشین من و پرتشان میکرد به سمت جلو یعنی آخر خیابان خاکستری که بنبست بود. سیل جلوی چشم خودم چند ماشین را غلت داد، به بنبست کوباند و داغان کرد. یک امویام هم از کنار به ماشین من خورد. بعد هم پیچید و به لوله گاز کنار مدرسه خورد و گاز هم نشت کرد.»
«بعد از این که ویدئو را قطع کردم حجم سیل بیشتر شد. آب از بین درها به ماشین نفوذ کرد و تا به خودم آمدم دیدم آب تا زیر فرمان ماشین بالا آمده. یک لحظه میخواستم از ماشین پیاده شوم گفتم اگر در را باز کنم سیل بیشتر وارد ماشین میشود و خفه میشوم. متوسل شدم به خدا و ذکر میگفتم که خدا خودش نجاتم بدهد. دیگر سیل آنقدر بالا آمد که زد زیر لاستیکهای خودرو و با آن که پایم روی ترمز بود و دستی را کشیدهبودم ماشین را حرکت داد و شروع کرد به چرخیدن. همینجور چرخید و به چند ماشین دیگر که سیل آنها را با خود آورده بود خورد تا این که نزدیکی خانه خودمان خورد به یک سمند و ماشینم بین آن ماشین و درخت گیر کرد.
میخواستم بیرون بیایم، ولی درهای ماشین باز نمیشد. نمیدانم در آن لحظه که تقریبا برق ماشین قطع بود چطور یکی از شیشهها کار کرد و دو نفر از همسایههای کنار خانهمان که دو آقای ۳۱ تا ۳۲ ساله بودند که آمده بودند روی پشتبام برایم طناب انداختند. بعد از سه، چهار بار توانستم طناب را بگیرم و بعد هم از شیشه من را کشیدند داخل پیادهرو و بعد هم روی پشتبام. بعد هم یک همسایه دیگر که یک پیرمرد بود نردبان برایم گذاشت و آمدم داخل حیاط و خانه خودمان. آن همسایهها که حتی اسمشان را هم نمیدانم آمدهبودند روی پشتبام و با طناب هر کسی را که در سیل مانده بود، بالا میکشیدند. خدا خیرشان بدهد، چون من واقعا نجات پیدا کردم. هرچند ماشینم که بیرنگ بود با ضربههایی که خورد شد تمام رنگ.» اینها روایت آقای حسینی از لحظات سخت گیرافتادن در سیل مشهد است.
او در پایان میگوید: «الان ورودی محله هنوز گل دارد، ولی ارگانهای مختلف دارند گلها را جمع میکنند و خانهها را میشویند. خانههای سمت ما تا حیاط خانهها آب رسیده بود، ولی خیابان «سپاه ۶۹» خیلی آسیب دید. سیل اول به آنجا زد و خانهها را تخریب کرد. من که رفتم دیدم بعضی مردها دم در خانهشان نشستند و گریه میکنند. مبلها را گذاشتهاند توی کوچه و فرشهایشان مثل دستمال کاغذیِ آبخورده مچاله شده بود. همه داشتند کمک میکردند، ولی محله آسیب جدی خورده است. مردم بعد از دیدن ویدئو خیلی به من لطف داشتند و این ابراز همدردی نشانه مهربانیشان است. از همهجا از بندرعباس گرفته تا گرگان پیام داشتم و تعمیرکارها پیام دادهبودند که اگر ماشینت خسارت دیده، آشنا داریم...».
شکل مواجهه ذهن کودکان با اخبار تلخ و حوادث متفاوت از بزرگترهاست و مهم است والدین با پرهیز از نقل اغراقآمیز اخبار، به کودکان امنیت روانی بدهند
اخبار بد شامل حوادث، گران شدن طلا و سکه، بالا رفتن قیمت دلار، کمیاب شدن برخی اقلام و... هر کدام بهانهای است که یکی دو بزرگتر در خانه یا مهمانی و در حضور کودکان دربارهاش پیشبینیهای اغراق آمیز و بینهایت نگرانکنندهای داشته باشند. این روزها هم موضوعاتی مثل سیل به آن اضافه شده است. هرچند نمیتوان منکر مشکلات مختلف و تاثیرشان روی زندگیمان شد؛ اما بحث درباره این است که باید مراقب صحبت در حضور بچهها باشیم؛ کودکانی که حساسترین اعضای جامعه هستند و بیش از دیگران تحت تاثیر این احساسات ناخوشایند قرار خواهند گرفت. در این مطلب مروری داریم بر این نکته که چطور با نگرانی کودکان درباره اخبار مواجه شویم.
ممکن است کودکی که اخبار را درست نفهمیده از ترس یا نگرانی زیاد درباره این موضوع با شما صحبت نکند یا آنقدر کوچک باشد که برخی مفاهیم برای او سخت باشد؛ اما بههرحال اخبار روی ذهن و روان کودک تاثیر منفی خود را دارد، بنابراین بهتر است شما بهعنوان والدین وارد عمل شوید و در یک موقعیت مناسب و در یک مکان مناسب سر صحبت را با او باز کنید. بهتر است یک زمان مناسب را انتخاب کنید که کودک توجه کافی به صحبتهای شما داشته باشد و در ضمن مکانی باشد که کودک در آن احساس امنیت کند. قطعاً انتخاب زمان شب و قبل از خواب، انتخاب مناسبی نیست و ممکن است تمام شب ذهن کودک را به خود مشغول سازد.
وقتی اتفاق ناگواری مثل بلایای طبیعی و... رخ میدهد و احساس میکنید ذهن کودک را درگیر کرده، پیش از هر صحبتی به سن کودک توجه کنید و متناسب با سن او صحبت را آغاز کنید. در ابتدا، سعی کنید دریابید که اطلاعات کودک تا چه حد است، گاهی ممکن است اخبار آن قدرها هم ذهن کودک را به خود معطوف نکرده باشد. پس لزومی ندارد به او استرس وارد کنید. شما بیش از هر فرد دیگری فرزندانتان را میشناسید و محیطهایی که فرزندانتان در طول روز در آن مکانها حضور دارد، بیشتر از هر فرد دیگری میتوانید ارزیابی کنید.
هر چند شاید بزرگ ترها درباره مسائل مختلف درحال گمانهزنی در حضور کودکان باشند و حرفشان به معنای تحقق قطعی یک اتفاق نباشد، اما در بسیاری از مواقع کودک درکی از ابعاد ماجرا ندارد و ممکن است تصوری اشتباهی در ذهنش شکل بگیرد؛ پس مهم است که نگرانیهای آنها را نادیده نگیرید. اگر آنها سوالی میکنند که ممکن است به نظر عجیب باشد، مانند «آیا همه ما قرار است بمیریم؟» به آنها اطمینان دهید که این اتفاق نمیافتد، اما همچنین سعی کنید با اوصحبت کنید و درباره آنچه شنیده و دلیل نگرانی او بپرسید. نیازشان به احساس امنیت را جدی بگیرید و سعی کنید بفهمید که نگرانی از کجا میآید و به او این اطمینان را بدهید که همواره در کنار او هستید.
اگر در روزهایی که اخبار جامعه تلخ یا ملتهب است به نظر میرسد فرزندتان نگران یا مضطرب است، مراقب هر گونه تغییر در نحوه رفتار یا احساس او باشید، مانند دل درد، سردرد، کابوس، شب ادراری، تیک، ناخن جویدن یا مشکلات خواب. کودکان واکنشهای متفاوتی به رویدادهای نامطلوب دارند و برخی از نشانههای پریشانی ممکن است چندان آشکار نباشند. کودکان کوچکتر ممکن است بیشتر از حد معمول به شما بچسبند و وابستگی بیشتری از خود نشان بدهند، در حالی که نوجوانان ممکن است غم و اندوه یا عصبانیت شدید را نشان دهند. بسیاری از این واکنشها فقط برای مدت کوتاهی دوام میآورند و واکنشهای طبیعی به رویدادهای استرسزا هستند. اگر این واکنشها برای مدت طولانی ادامه داشته باشد، ممکن است کودک شما به حمایت روانشناس نیاز داشته باشد.
منبع: خراسان