به گزارش مجله خبری نگار، در خلال جنگهای داخلی بین استبدادطلبان و مشروطه خواهان، در سالهای پس از پیروزی انقلاب مشروطیت در ۱۲۸۶ هجری شمسی، برای نخستین بار با نمونهای از فعالیتهای جمعیت شیر و خورشید سرخ روبهرو میشویم، این تلاشها با حمایت ادارة صحیۀ نظام و به همت دکتر امیر اعلم صورت میگیرد. در ابتدا تعدادی از دیپلمههای پزشک فارغ التحصیل دارالفنون، پس از گذراندن آزمونهای لازم استخدام شدند و سپس با ایجاد مریضخانههای سیار متعدد آنان را به اردوگاههای مختلف جنگ روانه میکردند، ظاهراً این جمعیت درجریان جنگهای مختلفی از قبیل قراچه داغ، اطراف تهران، همدان و کرمانشاه حضور یافتند و علاوه بر کمک به مجروحان جنگی، در جلوگیری از امراض مسری نیز کمک شایانی کردند. حتی دو تن از اطبای جمعیت، یکی در همدان و دیگری در شاهرود در حین انجام وظیفه کشته شدند.
با سقوط محمدعلی شاه و پیروزی مشروطهخواهان، موقتاً کار جمعیت شیر و خورشید به دلیل کمبود امکانات معطل ماند، اما این جمعیت کماکان به حیات درونی و بیرونی خود ادامه داد.
در خلال جنگ جهانی اول و در پی تأثیرات آن بر اوضاع داخلی ایران و همچنین سازماندهی تشکیلاتی با عنوان کمیتۀ دفاع ملی در ۱۲۹۳ از سوی چند تن از رجال سیاسی از جمله سید حسن مدرس، میرزا محمدصادق طباطبایی، سلیمان میرزا اسکندری نظام السلطان، جمعیتی با نام خورشید سرخ برای کمک به مجروحان و بیماران تشکیل شد، که در برخی کتب نیز شیر و خورشید سرخ عنوان شده، که اساسنامهای نیز داشت و میتوان آن را نخستین اساسنامۀ تشکیلات شیر و خورشید سرخ در ایران به شمار آورد. در اساسنامۀ خورشید سرخ اقدام پیشبینی شدهای مانند اهداف جمعیت شیر و خورشید سرخ مطرح شده بود. در اساسنامۀ این جمعیت که ۲۱ آذر ۱۲۹۴ به تصویب هیأت مدیره کمیته دفاع ملی رسیده بود، ارتباط با ادارة صحیه دولتی، همچنین صلیباحمر و هلالاحمر، موافق قرارداد دنیا از اهداف خورشید سرخ بر شمرده شد.
اهداف عملیاتی پیشبینی شدهای همانند اهداف جمعیت شیر و خورشید سرخ مطرح شده بود: «حفظ صحت و عافیت اردوهای ملی و جنگجویان ایرانی فرض و متحتم است و ملت میتواند از این راه جزیی تظاهری از سپاسگزاری خود کرده و به قدر امکان جان عزیز جوانان خود را در این میدان جانبازی حفظ نماید، باید به یک ترتیب منظمی وسایل صحیه و مریضخانههای ثابت و سیار برای اردوهای ملْی بنماید».
در خبری در نشریۀ کاوه در آن سالها آمده است که «سردار اسعد بختیاری انجمنی به نام خورشید سـرخ برای ادارة تکلیف و کارهایی که در فرنـگ «چلیپـای سرخ» و در عثمانی هلالسرخ متعهـد شـده تشـکیل داده اســت کــه در جنــگ ایرانیــان بــا دشــمنان بــه پرستاری مجروحان و صدمهدیدهها مواظبـت نمایـد، این خبر اگر صحیح باشد مایه خوش و امتنان اسـت چه این کار یکی از اهم لـوازم پیشـرفت کـار جنـگ است. بعضی از اطبای بزرگ آلمان نیز به واسطۀ این خبر منتشر شده به خیال افتادند تـا هیـأتی از اطبـا و زنان پرستار تشکیل داده به ایران بفرستند تا به هیأت خورشید سرخ کمک نماید. امید است کـه ایـن کـار خیر زودتر انجام گیرد، و مبلغی دوا و لـوازم طبابـت و عدهای اطبا و پرستار به میدان جنگ ایران برسند»
از ۱۳۰۴ به بعد، به تدریج اقـدامهـای مـؤثری بـرای شکل دادن به جمعیت در ایران صورت گرفت، محل اولیه جمعیت در خیابان ناصـریه چسـبیده بـه محـل دارالفنون در عمارت سابق وزارت فرهنـگ و در دو یا سه اطاق محقر بود. تا سال ۱۳۰۴ افـراد عضـو در جمعیت در تهران به ۴۱۰ نفر میرسیدند.
در آغاز تأسیس جمعیت، سلسلۀ قاجاریه هنوز حاکم بود و احمـد شـاه سـلطنت مـی کـرد. در ایـن دوره، جمعیت تا سـال ۱۳۰۴ خورشـیدی تحـت حمایـت احمدشاه قاجار بود و به ریاسـت افتخـاری ولیعهـد محمدحسن میرزا فعالیت میکرد. پس از خلـع سـلطنت خاندان قاجار، رضاخان به سـلطنت رسـید و هیـأت مدیرة اولیۀ جمعیت با تغییرات مختصری دوبـاره بـه فعالیت ادامه داد.
روز یکشنبه سیام مهر ۱۳۰۶ در جلسهای بـا حضـور ۱۹ نفر از رجال و اعضای جمعیت و ریاسـت سـنی حاج میرزا یحیی دولتآبـادی دومـین هیـأت مـدیره جمعیت به این شرح انتخاب شد:
مستوفیالممالک (رئـیس)؛ دکتـر امیـر اعلـم (نایـب رئیس)، امیر اکرم (چراغعلی خان) نایب رئـیس دوم، ممتازالدوله (خزانهدار کل)، سرتیب کـریم آقـا خـان بوذرجمهری (مفـتش کـل)، میرزاعلـی خـان اویسـی (رئیس دارالانشا). این هیأت مدیره به مـدت هشـت سال تـا او اخـر ۱۳۱۲ بـه فعالیـت خـود ادامـه داد و منشاء خدمات زیادی شد.
ســومین هیــأت مــدیره در تــاریخ بیســت و هشــتم فروردین ۱۳۱۳ برگزار شد و اعضـای هیـأت مـدیره به شرح زیر انتخاب شدند:
محمدعلی فروغـی (رئـیس الـوزرا)، دکتـر امیـراعلم (نایب رئیس اول)، دکتر حکیمالدولـه (نایـب رئـیس دوم)، حسین علاء (خزانه دار).
فعالیت جمعیت در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ از گستردگی و تنوع زیادی برخوردار بود راهاندازی و اداره بیش از ۷۰۰ مرکز و موسسه امدادی بهداشتی درمانی تربیتی آموزشی حمایتی و اجتماعی از قبیل تاسیس ۲۲۴ بیمارستان (۱۵۴۲۶ تخت)، ۱۷۳ درمانگاه و مرکز اورژانس، ۷۷ اندرزگاه، ۱۵ واحد انتقال خون، ۱۱ مدرسه پرستاری، دو مدرسه مامایی ۱۵ آموزشگاه بهیاری، یک مجموعه آموزش پزشکی، یک مجموعه آموزش پیراپزشکی، تعدادی پرورشگاه شیرخوارگاه و مهد کودک، مرکز مبارزه با سل، بنگاه بهداشت مادران و کودکان.
خش مهمی از فعالیتهای جمعیت شیر و خورشید در دوران پر التهاب انقلاب بود. کارکنان شیر و خورشید سـرخ درچنـد صـد مرکـزدرمانی در طول شبانه روز زخمیها و مصدومان انقلاب را مداوا و پرستاری میکردند و آمبولانسهای جمعیت پی در پی میان تظاهرکنندگان در حال گشت زنی بودند همچنین حضور نیروهای جمعیت شیر و خورشید در اعتصابات و راهپیماییها نیز از کارهای دیگر این کارکنان در دوره انقلاب بود. استقرار شبکه بیسیم و حفاظت از رهبر انقلاب در مدرسه علوی هنگام اسکان امام خمینی در اوایل انقلاب از جمله فعالیتهای این نهاد بود.
برخی مدیران آن با توجه به مقتضیات و قدرت فراگیر این سازمان که در آن ایام وجود داشت از سوی ساواک انتخاب میشدند، اما نقش موثر کارکنان و امدادگران آن بودند، که از بطن مردم وارد جمعیت شده بودند. در بخشی از خاطرات بهزاد نبوی آمده است 《سیستمهای ارتباطی متناسب با عظمت وسعت و حساسیت انقلاب نبود به خصوص اخبار شهرستانها به طور غیر مستقیم از شبکههای پراکنده ستاد انقلاب میرسید که از حیث حفاظتی زیاد قابل اعتماد نبود گروهی از جمعیت شیر و خورشید به مدرسه علوی ۲ منتقل و با استفاده از پرسنل مجرب و مطمئن جمعیت و نیروی هوایی یک شبکه ارتباط رادیویی متناسب با انقلاب دایر شد.
منوچهر عبد خدابندی یکی از امدادگران آن دوران که از سال ۱۳۵۴ به امدادگری در شبکه شیر و خورشید سرخ مشغول بود مقالهای با عنوان لباس آبیها بمانند از خاطرات فعالیت این جمعیت در دوران انقلاب منتشر کرده است. در بخشی از خاطرات او آمده است: «امام قرار بود ششم بهمن وارد کشور شود، ولی با بسته شدن فرودگاه مهرآباد مردم خشمگین و عصبانی به خیابانها ریختند و در مقابل این تصمیم ایستادگی کردند. ما متعجب از آمبولانس خارج شدیم وقتی به پشت سر نگاه کردیم متوجه دود در حوالی خیابان ولیعصر شدیم خودمان را سریع به آنجا رساندیم مردم خشمگین از بسته شدن فرودگاهها به خیابانها ریخته بودند. مصدومان را به بیمارستان انتقال دادیم. بسیاری از فعالان جمعیت یونیفرم امدادی به تن روز دوازدهم بهمن به سمت بهشت زهرا حرکت کردیم زمان اجازه نمیداد، امام همه مردم را ملاقات کند، پس سعی میکردند تا به هر قیمتی که شده جلوتر از یکدیگر قرار بگیرند به همین دلیل مصدومان زیر دست و پا مانده کمتر از تظاهرات نبود.
نجات خانمها کار سختتری بود. «زنها شجاع بودند و بسیار شیفته دیدن امام میشدند و به دلیل آمادگی بدنی کمتر بیشتر زیر دست و پا گیر میافتادند؛ بنابراین خانمها بیشتر تلفات داشتند. یادم هست خانمی را چند بار نجات دادیم.
او روزهای زیادی بدون وقفه به مدرسه علوی میآمد و در آخر هم روزی رسید که امدادرسانی ما بیاثر ماند و او فوت کرد.» ما با حداقل شرایط را برای درمان سرپایی مصدومان فراهم کردیم شرایط به گونهای بود که مجبور شدیم کارمان را ۲۴ ساعته انجام دهیم و در بیمارستان صحرایی محل اقامت امام خمینی حضور داشته باشیم در آنجا تعداد قصد تخریب ما را داشتند و میگفتند این امدادگران از جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران آمدند.
حتی به محضر امام به منظور کسب تکلیف شرفیاب شدند. ایشان فرمودند امدادگران فرزند همین ملت هستند و از بطن جامعه و دل مردم آمدند این لباس آبیها بمانند حتی در زمان حضور خانمها چرا که اگر کسی آسیب دید به یاری آنها بروند این حرف باعث شد خستگی چند روزه از تن ما برود و هر روز صبحانه ناهار شام را بر سر سفرهای بخوریم که امام در آنجا حضور داشت و غذای فوق العاده ساده در محضر ایشان صرف میکردیم.»
در کتابهای انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، انقلاب اسلامی در لرستان و روزنامه رستاخیز، اطلاعات، اندیشه و کیهان به چندین مورد از فعالیتهای جمعیت شیر و خورشید در دوره انقلاب اسلامی اشاره شده است از جمله این فعالیتها نقش بیمارستانهای شیر و خورشید در پذیرش مجروحان، نقش امدادگران شیر و خورشید در حمله ارتش به تظاهرات اراک، نقش این امدادگران در تظاهرات درهشترود، اعتصابات در استان خوزستان و راهپیمایی پزشکان در کرمان.
منابع:
شمس پر، هاشمی نیا، (۱۳۹۳) یک قرن نوع دوستی (۲): جمعیت هلالاحمر از تشکیل تا تثبیت (پژوهشی تاریخی)، امداد و نجات سال ششم شماره ۳
شمس پور، موسوی، (۱۳۹۳)، یک قرن نوع دوستی (۳):جمعیت هلال احمر در دوران تثبیت: پژوهشی، امداد و نجات سال ششم شماره ۴
شمس پور، موسوی، روحنواز، کلده، (۱۳۹۳)، یک قزن نوع دوستی (۴): بخش دوم سال ششم شماره۳
خطیبی حسین، رسولی پور مرتضی، (۱۳۸۳)، رنج رایگان، خاطرات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دکتر حسین خطیبی، نوگل، تهران
روزنامه اطلاعات، از ۱۳۰۰ تا ۱۳۵۷ (۱۹۲۱-۱۹۷۸)