به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: سخن گفتن از زبان و ادبیات هر کشوری یعنی آینه گرفتن در مقابل تفکر و نحوه اندیشیدن مردمان آن جامعه، یعنی سنجیدن و پالایش عواطف و احساسات انسانها. در اهمیت ادبیات همین بس که هم انعکاسدهنده افکار است و هم پالاینده و تهذیب کننده دل. اگر بخواهیم روح و روان انسانها جلا پیدا کند، ادبیات و درونمایههای تعالیبخش آن بهترین داروی شفابخش ذهن و ضمیر آدمی است. مسیر این نوع درمانگری با ادبیات هم از نخستین مقطع کلاس درس و مدرسه میگذرد و آثار و علایم آن در جامعه دیده میشود.
آموزش، سه اصل اساسی دارد: آموزشدهنده، فراگیرنده و متن آموزشی. کتابهای آموزشی مناسب و آموزگاران ماهر و تدارک فضای متناسب آموزشی باکیفیت، لازمه رسیدن به اهداف آموزشی برنامهریزیشده است. نگاهی به منابع و کتابهای آموزشی زبان و ادبیات فارسی نشان میدهد که طی صد سال گذشته، تجربیات ارزشمندی در این زمینه اندوخته شده و با برنامهریزی شایستهتر میتوان در کالبدکمّیگرا و دلمرده امروزی جانی تازه دمید. در غیر این صورت اگر زنگ هشدار باش غلبه کمیتهای آموزشی بر آموزش کیفی شنیده نشود، دیر یا زود فاصله نسل جدید با زبان و ادبیات فاخر فارسی و گسست زبانی و فکری آنها بیشتر و شدیدتر خواهد شد.
تاریخچه آموزش زبان و ادبیات فارسی در مدارس، سابقهای صدساله دارد؛ از سال ۱۳۰۰ (زمان تصویب شورای عالی فرهنگ) تاکنون، در کشورمان شش نظام آموزشی حاکم بوده است. قدیمیترین کتابها متعلق به دوره مکتبخانه بوده و برخی از کتابها نیز چاپ سنگی هستند. در تألیف و نگارش این کتابها استادانی، چون ناصرالدین زرین کلک، نورالدین زرین کلک، محمد سلحشور، جواد شریفی صالحی، محمد احصایی، احمد میرخانی، حسین میرخانی، احمد نجفی زنجانی و... نقش داشتهاند.
سال ۱۲۳۰ شمسی یعنی ۱۷۲ سال پیش با تأسیس دارالفنون در ایران، نظام آموزشی نوین و رسمی در ایران آغاز شد. به همت امیرکبیر ورود استادان خارجی به ایران و تألیف و ترجمه کتابهای درسی با محتوای موردنیاز در حوزه علوم و فنون آغاز شد. آیندهنگری امیرکبیر باعث شد ۴۸ سال بعد در سال ۱۲۷۸ شمسی نظام آموزشی جدید و تکاملیافتهتری ایجاد شود. این کار با تأسیس دبستانها و دبیرستانها به سامان رسید و زمینهای فراهم شد تا معلمان به تألیف و انتشار کتابهای درسی بپردازند. ۱۲ سال پس از عصر مشروطه (۱۲۸۵ ش) یعنی از سال ۱۲۹۷ شمسی بهتدریج تألیف کتابهای درسی بر اساس برنامههای وزارت معارف با تشکیل شورای عالی معارف به مرحله تازهای میرسد. این دوره نقطه عطف انتقال دانش از شکل مکتبخانهای به شیوه نوین محسوب میشود.
دهه اول قرن چهاردهم شمسی تاریخ مهمی در چاپ کتابهای درسی است؛ چراکه وزارت فرهنگ و بعدها اداره نگارش از سال ۱۳۱۰ کتابهای دوره ابتدایی و از سال ۱۳۱۷ کتابهای دوره دبیرستان را منتشر میکند. بهاینترتیب نظم و نظام نوینی در چاپ کتابهای درسی ایجاد میشود. در سال ۱۳۲۰ آشفتگیهای سیاسی اجتماعی باعث میشود دولت به دلیل ناتوانی مالی تألیف مجبور شود چاپ کتابهای درسی را آزاد کند بهطوریکه تا قبل از سال ۱۳۴۲ مصادف با جنگ جهانی دوم به مدت ۲۰ سال تألیف و چاپ کتاب درسی آزاد بوده و یک دوره بینظمی دیده میشود. در این دوره یک یا چند مؤلف همزمان کتابی را تألیف کردهاند و در مدارس به سلیقه مدیر مدرسه از کتابها استفاده شده است؛ یعنی در یک شهر چند کتاب تدریس میشده و بهجای ۸۰ عنوان کتاب درسی ۴۲۸ عنوان وجود داشته است. با شروع وزارت دکتر خانلری بر آموزشوپرورش، سازمان کتابهای درسی ایران شکل گرفت، تألیف و چاپ کتابهای درسی یکدست شد و زیر نظر وزارت آموزشوپرورش درآمد. بعدها با نظارت و مدیریت دکتر ناتل خانلری در وزارت فرهنگ با استفاده از گروههای منتخب برای هر درس، کتاب ویژهای تألیف و منتشر شد.
رفته رفته، تغییر و تحولات جهانی به ایران هم سرایت میکند و از سال ۱۳۳۶ به بعد تا ۱۳۵۰ بهتدریج در اهداف، برنامهها، مواد درسی و شیوهها و مهارتهای آموزش تغییرات بنیادین ایجاد میشود. تعطیلی سازمان کتابهای درسی ایران و تأسیس سازمان پژوهش و نوسازی آموزشی در سال ۱۳۵۵ حاصل این دوره است. نکته جالبتوجه اینکه بعضی از این کتابها دانش آموزان را نهفقط با علوم و مهارت خواندن و نوشتن آشنا میکرد، بلکه به آنان درس زندگی و مسئولیتهای اجتماعی و سیاسی میآموخت. کتابهای دوره ابتدایی بیشتر از فرهنگ ایرانی اسلامی مایه داشت. مسائل یادگیری، روانشناسی و هنری هم در آنها کموبیش موردتوجه بود.
دوره بعد از پیروزی جمهوری اسلامی (۱۴۰۲-۱۳۵۷) دوره ۴۵ سالهای را شامل میشود که با تغییرات شتابناک سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بسیاری مواجه ایم. در این دوره، جنگ تحمیلی هشتساله و مقاطع مختلف سیاسی اجتماعی، فضاهای فرهنگی خاصی ایجاد میکند. کتابهای درسی زبان و ادبیات فارسی در این دوره با بازنگریها و افزودنها و کاستنهایی مواجه بوده که لازم است بر اساس شیوهها و رویکردهای علمی بررسی و ارزیابی جامعی شود. امروزه دغدغهها و چالشهای بسیاری پیش روی مؤلفان کتابهای درسی بهویژه زبان و ادبیات فارسی وجود دارد که در کلاسهای درسی مقاطع مختلف کاملاً بارز است. عصر دیجیتال و گسترش فراگیر شبکههای مجازی، اقتضائات و نیازهای اجتماعی عصر جدید، شیوههای تدریس و انتقال مفاهیم به مخاطبان و بسیاری از مسائل ریزودرشت در این حوزه بر حساسیت کار میافزاید.
فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای تسهیل کار پژوهشگران و دسترسی آسان به منابع، مجموعهای از ۱۳۱ فقره کتاب درسی زبان و ادب فارسی همه پایههای تحصیلی ایران را با عنوان «گنجینه کتابهای درسی زبان و ادبیات فارسی» در وبگاه فرهنگستان بارگذاری کرده که بسیار درخور تأمل است. این منابع بر اساس طرح پژوهشی است که فرناز صادقی، عضو هیئتعلمی و پژوهشگر گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی گردآوری کرده است. صادقی معتقد است: «متون کهن سهم بسزایی در کتابهای درسی این ۱۰۰ سال دارند. شاعرانی، چون سعدی، حافظ، مولوی، فردوسی، نظامی، سنایی، ناصرخسرو در تمامی ادوار در کتابهای درسی جای داشتهاند؛ همچنین متون کهن مانند کلیلهودمنه، تاریخ سیستان، تاریخ بیهقی، سفرنامه ناصرخسرو، سیاستنامه و ... همواره در کتابهای درسی بهصورت مجزا یا در کنار متنهای دیگر آمدهاند.»
صادقی حضور شاعران و نویسندگان معاصر را چنین ارزیابی میکند: «برخی شعرا و نویسندگان معاصری که همواره در کتابهای درسی حضور داشتهاند، میتوان به ملکالشعرا بهار، پروین اعتصامی و گلچین گیلانی اشاره کرد. این ۱۰۰ سال آموزش نوین باید دورهبندی شود و در همان دهه یا دوره به بررسی کتابها پرداخت. فضا و جوی که به لحاظ سیاسی و اجتماعی بر جامعه حاکم بوده در تألیف کتابهای درسی نیز تأثیر گذاشته و تفاوتهای ذوقی و ادبی را به وجود آورده است.
ممکن است در یک دوره متناسب با شرایط جامعه از نویسنده یا شاعری در کتابهای درسی مطلبی گذاشتهاند و در دوره دیگری آن مطلب حذف شده است؛ بهعنوانمثال از سال ۱۳۵۸ عناوینی، چون ادبیات انقلاب اسلامی، ادبیات پایداری، جنگ تحمیلی و ... به کتابهای درسی راهیافته است. طبیعتاً شاعران و نویسندگانی نیز که در این حوزه فعالیت داشتهاند در کتابهای درسی مطرح شدهاند. متأسفانه مطالب کتابهای درسی زبان و ادبیات فارسی برای دانشآموزان جذابیت چندانی ندارد. باید مطالب متناسب با روحیه جوانان و سطح و پایه تحصیلی آنان باشد. اکثر دانشآموزان بیان میکنند درس ادبیات را فقط برای نمره میخوانند. برای دانشآموزی که درکی از عرفان ندارد، فهم شعر عرفانی حافظ مشکل است. شاید بهتر باشد برای تألیف کتابهای درسی ادبیات از دانشآموزان نیز نظرسنجی شود تا کتابهای درسی ادبیات جذابیت بیشتری پیدا کند.»