کد مطلب: ۵۰۹۶۹۲
۱۴ مهر ۱۴۰۲ - ۱۸:۵۱
سال پیش نیویورک تایمز مطلبی درباره رهبری و خبر دروغ بیماری ایشان را مطرح می‌کند. دیگر نه اعتبار رسانه مهم است و نه صداقت و رسالت خبرنگار! اما عملیات است دیگر. قرار است به جامعه ایرانی این پیام منتقل شود که ایران فاقد قدرت مرکزی است، ما به این داستان‌های هر چند وقت یکبار عادت کرده‌ایم.

به گزارش مجله خبری نگار،کمیل خجسته در یادداشتی نوشت: سال پیش ناگهان نیویورک تایمز مطلبی درباره رهبری و خبر دروغ بیماری ایشان را مطرح می‌کند. دیگر نه اعتبار رسانه مهم است و نه صداقت و رسالت خبرنگار! اما عملیات است دیگر. قرار است به جامعه ایرانی این پیام منتقل شود که ایران فاقد قدرت مرکزی است و با استفاده از این احساس، خیابان‌های ایران را با اغتشاش اشغال کنند و پروژه تجزیه را آغاز کنند.

ما به این داستان‌های هر چند وقت یکبار عادت کرده‌ایم. آن‌ها یکسال بعد هم مثل لاشخور و کفتار بالای سر دختری جوان روی تخت بیمارستان افتاده اینقدر می‌ایستند، بدون توجه به تئوری‌های اعتبار منبع و راستی در رسانه و... دروغ می‌گویند. آن‌قدر که شاید بتوانند جماعتی را با خود همراه کنند.

این داستان‌های هر چند وقتی، دیگر تکراری شده است. اینترنشنال دوباره با کارفرمای جدید به انگلستان بر می‌گردد. سابقه دارد. قبل آن رادیو آزادی بود. قبلش فارسی وان، قبل‌ترشان تلویزیون‌های پهلوی و... فقط فرق اینست که کارفرمای همیشه پشت صحنه مجبور شده تا خود به روی صحنه بیاید. وزیر اطلاع‌رسانی اسرائیل با اینترنشنال و بی‌بی‌سی جلسه علنی می‌گذارد، سفیر اشغالگران در سازمان ملل عکس مهسا امینی را بالا می‌برد که عجبا از این حماقت! که چنین فرصتی را فراهم می‌کند که یکی مثل منی بنویسد زیردریایی وقتی اکسیژن کم می‌آورد مجبور است به روی آب بیاید و آنجاست که فرصت شکارچیان نقطه‌زن برای این زیردریایی فراهم می‌شود.

آن‌ها از وقتی فهمیدند که جنگ سخت جواب نمی‌دهد؛ روی همین نظام تحریمی و اینترنشنال و جوایز سیاسی حساب باز کردند. عالی‌ترین سطح مقامات آلمانی درباره خانم آرمیتا گراوند صحبت می‌کنند که شاید هیزمی برای آتش اغتشاش داخل ایران بسازند. یک‌روز همسر اوباما به یک فیلم ضد ایرانی جایزه می‌دهد. فردایش همسر بایدن به یک موسیقی اغتشاش در ایران جایزه می‌دهد و امروز هم نوبل را به یک عامل اغتشاش و ضد امنیت ملی می‌دهند.

این داستان‌های هر چند وقتی خیلی قدیمی‌اند. آنجا که فرانسوی‌ها هواپیمای سوپر اتاندار خودشان را به صدام دادند تا بر سر ایرانی‌ها موشک بریزد. وقتی که بمب‌های شیمیایی آلمانی‌ها جان فرزندان و زنان و مردانی را در سردشت، حلبچه و... گرفت. هر چند جواب این داستان‌ها را به ما همت و باقری و باکری یاد دادند. آنجا که با اعتماد به وعده الهی وارد میدان شدند، ابزار و علم را به خدمت گرفتند و در اوج ناباوری آن‌ها نه تنها شر سوپراتاندار و شیمیایی و موشک اسکاد را از سر ایرانی‌ها کم کردند بلکه ما را به کربلا رساندند.

امروز می‌بینیم که آن زیردریایی به روی آب آمده گرفتار بحران‌های داخلی خود است. می‌بینیم آن نظام تحریمی علیه معیشت مردمی در حال شکسته شدن است و شهدا به ما نشان دادند عاقبت این راه، قدس خواهد بود.

برچسب ها: اروپا
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر