به گزارش مجله خبری نگار، پروفسور مهرداد صداقت، از جمله هنرمندان نامآشنا و تحصیلکرده گرافیک است که در سال ۱۳۶۶ در مشهد به دنیا آمد و تا مقطع کارشناسی در رشته گرافیک دیزاین تحصیل کرد. سپس برای ادامه تحصیلات تخصصی در این رشته راهی آمریکا شد و در دانشگاه ایالتی میشیگان به ادامه تحصیل پرداخت. او همزمان با تحصیل بهعنوان مدرس در این دانشگاه فعالیت داشت. درنهایت نیز در دانشگاه فلوریدای آتلانتیک بهعنوان عضو هیئتعلمی مشغول کار شد و از سال ۲۰۱۹ تا امروز بهعنوان استاد دانشگاه، در این مرکز دانشگاهی به تدریس مباحث گرافیک و دیزاین مشغول است.
آثار و تحقیقات پروفسور صداقت در سالهای گذشته در کنفرانسها، جشنوارهها و نمایشگاههای بینالمللی از جمله کتابخانه مرکزی اسلو (نروژ)، نمایشگاه دوسالانه فلورانس در ایتالیا، گالری کرسگی در میشیگان و... به نمایش درآمده؛ او برخی نمایشگاههای انفرادی در آمریکا، موزه هنرهای معاصر میشیگان و همچنین گالری رادین در مشهد داشته است. این استاد و هنرمند برجسته در تمامی این مراحل، تلاشهای فراوانی برای معرفی هنر ایرانی اسلامی به مردم دیگر نقاط دنیا کرده و تا امروز به موفقیتهای چشمگیری دستیافته است. هفته گذشته کارگاه آموزشی پروفسور صداقت با موضوع «دیزاین گمانی» در مشهد به همت گالری «هنگام» برگزار شد. در حاشیه این کارگاه آموزشی با او گفتگو کردهایم.
دلیل ناشناخته بودن ابعاد گسترده گرافیک دیزاین میان عموم مردم ایران چیست؟
دیزاین خدمات زیادی به انسان ارائه میکند، اما در ایران هنوز این موضوع آنچنانکه باید شناختهنشده است. شاید دلیلش این باشد که ما در این زمینه نتوانستهایم خودمان را آنطور که باید بهروز کنیم، اگرچه هنرمندانی بهصورت فردی آثار خودشان را با پیشرفتهای روز، هماهنگ کردهاند، ولی به دلیل موضوعاتی از قبیل بوروکراسی و سیستمهای فرسوده آموزشی نتوانستهایم به صورت سیستماتیک و دانشگاهی تغییراتی به وجود آوریم. درنتیجه، همه این موارد دستبهدست هم داده و گرافیک دیزاین و بهطور کلیتر دیزاین آنچنانکه شایسته است، معرفی نشده است.
چرا در آثارتان سراغ بهرهگیری از هنر ایرانی اسلامی رفتهاید؟
بخش مهمی از زندگی من در این زمینه سپری شده است. من سالها در ایران زندگی کردهام، با این هنر آشنا شدهام و مدیون آن هستم و به آن افتخار میکنم. همین نگرش باعث شده با علاقه فراوان دست به خلق آثاری بزنم که بر پایه شناخت من از هنر ایرانی اسلامی است.
مردم، هنرمندان و دانشگاهیان آمریکا چقدر با هنرهای ایرانی اسلامی و گرافیک دیزاین بر پایه هنرهای ایرانی اسلامی آشنایی دارند؟
شاید عموم مردم آمریکا به شکل محدود با هنرهای ایرانی اسلامی و در کل هنر گرافیک بر پایه هنرهای ایرانی آشنا باشند، ولی هنرمندان و دانشگاهیانی که بهصورت تخصصی به هنر گرافیک میپردازند از این هنر استقبال میکنند.
دلیل تولید محدود آثار فاخر گرافیکی بر پایه هنرهای ایرانی اسلامی در ایران چیست؟
این موضوع به این دلیل است که برخی از هنرمندان ما به هنر، همواره از دریچه نگاه غربیها میپردازند و درنتیجه، برخی آثار ما به هنری بر پایه معرفی منابع غربی تبدیل میشود؛ به این معنی که در غرب از دور به این هنر نگاه میکنند و بر اساس همین نگاه از دور، نظریهپردازیهایی انجام میشود و هنرمندان ما نیز از همان زاویه وارد عرصه خلق اثر میشوند. در حالی که این هنر بخشی از زندگی روزمره ماست. تلاقی پیادهسازی هنر ایرانی اسلامی بر پایه نظریات غربی علاوه بر ایجاد سردرگمی در ذهن هنرمند باعث شکلگیری این هنر در قالبی طنزآمیز و کاریکاتور گونه میشود. بهعنوانمثال، ما در ایران هیچوقت قالی را قاب نمیگیریم و آن را از دیوار آویزان نمیکنیم، بلکه قالی جزئی از زندگی روزمره ماست که بهعنوان کفپوش و از زیبایی آن بهعنوان یک دیزاین استفاده میکنیم. در هنر آینهکاری هم باید به این نکته توجه کنیم که در فرهنگ ما از این هنر، بهعنوان جزئی از بافت ساختمان ایرانی استفاده میشود، نه بهعنوان یک اثر هنری مجزا که آن را از فروشگاهی بخریم و از سقف یا دیوار آویزانش کنیم. این هنر مانند تاروپودی در زندگی ما تنیده شده و ما هرروز در کنار این تاروپودها زندگی کرده و نفس کشیدهایم؛ به عبارتی روشنتر این قبیل هنرها هویت ماست.
جایگاه هنر ایرانی اسلامی در عرصه هنرهای معاصر را چگونه ارزیابی میکنید؟
هنر معاصر ما با مفاهیم ایرانی اسلامی درهم تنیده شده، اما شاید به دلیل این که این هنر در زمان زندگی ما اتفاق میافتد، بهعنوان هنر معاصر ایرانی اسلامی به آن نگاه نمیکنیم، ولی ۱۰۰ سال دیگر اگر هنر معاصر امروز را در کنار هنر غربی قرار دهند بازهم نام هنر ایرانی اسلامی را روی این هنرها میگذارند.
بازخوردها درباره آثار شما در نمایشگاههایی که در کشورهای غربی برگزار کردهاید، چگونه بوده است؟
از نگاه مردم کشورهای اروپا و دانشگاهیان این کشورها بسیاری از آثاری که من ارائه میکنم، فقط فرمهای جذابی است که برای آنها ناآشناست. محتوایی که من در آثارم تولید میکنم برای آنها تازگیهایی دارد که تا امروز با آن زندگی نکردهاند. بهعنوانمثال، ما در آثار هنریمان به سمت قرینهسازی در اثر میرویم. این تکنیک در طول قرنهای متمادی شکل گرفته و برای ذهن و نگاه ما کاملاً آشناست. درصورتیکه در غرب، ترکیببندی قرینه زیاد شناختهشده و کاربردی نیست. در سالهای اول تحصیل ام در آمریکا یکی از چالشهای من با استادانم استفاده از همین قرینهسازیها در آثارم بود. آنها علاوه بر تایید بخشهایی از کارم معتقد بودند در هنر دیزاین، به انتقال نیاز داریم و این انتقال در یک فضای ساکن مانند قرینهسازی اتفاق نمیافتد؛ اما با وجود این، نو بودن هنر ایرانی اسلامی برای آنها از جذابیتهای ویژهای برخوردار بود و میگفتند با بهروزرسانی و ترکیب این هنر با هنرهای دیگر نقاط جهان به اتفاقات خوبی میتوان رسید.
بهرهبرداری از دغدغههای روز را در هنر گرافیک تا چه حد مؤثر میدانید؟
من پشت هر اثر هنری که خلق میکنم علاوه بر فرم، همیشه به دنبال ایجاد محتوا هستم. وقتی رابطه میان فرم و محتوا را به این شکل در ذهنم ترسیم میکنم، اثر جذابی خلق میشود. در روزگار ما در اصل همه هنرمندان در همه نقاط جهان زیستههای خودشان را روایت میکنند، پس محتوایی که من یا یک هنرمند غربی تولید میکند، یکی است. هنرمند، فردی است که جامعه را از دریچه نگاه خودش روایت میکند و هنر متفاوت در همین نقطه شکل میگیرد. وقتی مخاطب میبیند محتوای ثابت با فرمهای متفاوت بیان شده است، کار برایش جذاب به چشم میآید.
نظرتان درباره لزوم بهروزرسانی هنرهای ایرانی اسلامی با نیمنگاهی به هنر جهانی چیست؟
من کنجکاویهای دیزاین گونهای را در فضای هنر دنبال میکنم. از تاریخ هنر خودمان چیزهای زیادی آموختهام، امروز در آمریکا در فضای جدیدی زندگی میکنم و این فضای بینابینی هویت جدیدی به آثارم بخشیده است. برای جهانیتر شدن هر اثر، باید آن را به اثری همهفهمتر تبدیل کرد و بیتردید هنر ایرانی اسلامی در کنار هنر گرافیک جهانی به تولید آثار جهانیتر منجر میشود و این هنر را بیشازپیش به جهانیان معرفی میکند. با این دیدگاه، بازیگوشیهایی در خلق یک اثر گرافیکی همیشه گوشه ذهنم داشتهام که زندگی معاصرم را از دریچهای نو به مخاطبانم معرفی کنم.
با توجه به ورود هوش مصنوعی به عرصه هنر این موضوع را تا چه حد برای گرافیک دیزاین سودمند یا آسیبزا میدانید؟
من از فناوری استقبال میکنم. نباید از پیشرفت و فناوری بترسیم یا حتی در برابر آن مقاومت کنیم؛ زیرا این ترس به سدی بزرگ در ذهنمان تبدیل میشود که جلوی خلق اثر را میگیرد. من بهعنوان یک هنرمند و دیزاینر بهجای تمرکز روی نکات منفی هوش مصنوعی، سعی میکنم برای هوش مصنوعی در آینده هنر شخصیام جایگاهی تعریف و آن را به سمتی دلخواه هدایت کنم. این نوع نگاه، باعث میشود برنامهریزیهای سنجیدهای برای ۲۰ سال آینده زندگی هنریمان داشته باشیم.
اگر برای این موضوع برنامهریزی نکنیم بیگمان در آینده با سرخوردگی مواجه میشویم. شرکتهایی که از هوش مصنوعی استفاده میکنند در اصل به
(دیزاینرها) طراحان و (آرتیستها) هنرمندان لطف بزرگی کردهاند؛ زیرا این شرکتها هوش مصنوعی را بهعنوان یک دستیار همهکاره در اختیار هنرمندان قرار داده اند. به این معنی که یک هنرمند، فکر و ایده اولیه را طراحی میکند، جامعه را میشناسد و در ادامه برای خلق بهتر اثرش از هوش مصنوعی کمک میگیرد. ما سالها آرزوی این فناوری را داشتیم و حالا مانند یک قلم جادویی در اختیار ماست. اگر بهجای تلاش برای همگام شدن با تغییرها ساکن بمانیم و غر بزنیم و فرایندها و اتفاقات را خارج از دستان خودمان بدانیم با مشکلات بزرگی مواجه میشویم. زمانی که هنرمند یا هر انسان دیگری در مواجهه با پیشرفت فناوری، آینده خودش را نسازد، بیتردید کشورهای دیگر آینده را برای او رقم میزنند و او محکوم به کنار آمدن با آیندهای است که برای او دیکته شده است.
منبع: خراسان