به گزارش مجله خبری نگار/خراسان-سیدخلیل سجادپور: ساعت ۲۱:۳۵ دوشنبه گذشته زنگ تلفن قاضی ویژه قتل عمد مشهد به صدا درآمد و ماموران انتظامی از کشف جسدی در یک منزل مسکونی خبر دادند که دست چپ وی از زیر خاکهای باغچه بیرون زده بود. با توجه به اهمیت موضوع، بلافاصله قاضی دکتر صادق صفری به همراه گروه بررسی صحنه جرم و امدادگران آتش نشانی عازم بولوار شهید شیرودی شد و تحقیقات میدانی را آغاز کرد.
بررسیهای مقدماتی قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد حکایت از آن داشت که «محمود- ص» (جوان ۳۶ ساله) از حدود ۸ روز قبل از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته است. خانواده این جوان در جست وجوی او به هر مکانی سر زدند، اما تلاشهای آنها برای یافتن محمود نتیجهای در بر نداشت تا این که یکی از بستگان وی به طور اتفاقی، موتورسیکلت او را در دست مردی مالخر مشاهده کرد و بدین ترتیب نزدیکان جوان گمشده با این سرنخ به پیگیری موضوع پرداختند و با شناسایی افرادی که موتورسیکلت را به وی فروخته بودند به منزلی در بولوار شهید شیرودی رسیدند که وضعیت به هم ریختهای داشت.
این گزارش حاکی است، ادامه بررسیهای مقام قضایی نشان داد: ۴ تن از بستگان و نزدیکان جوان گمشده که بسیار خشمگین بودند، قفل در حیاط منزل مسکونی مذکور را شکستند و در حالی قدم به این منزل گذاشتند که پدر و پسر معتادی در آن جا حضور داشتند. لحظاتی بعد درگیری بین آنها هنگامی شدت گرفت که جست و جوگران جواد ۳۶ ساله، دست انسانی را دیدند که از زیر خاکهای باغچه منزل مذکور بیرون زده بود.
طولی نکشید که با سروصدای ایجاد شده، اهالی محل از خانه هایشان بیرون آمدند و ماجرا را به پلیس ۱۱۰، گزارش دادند. ماموران انتظامی نیز که به دنبال تماس تلفنی شهروندان، در محل وقوع نزاع، حضور یافته بودند، با مشاهده جسد دفن شده در باغچه، پدر و پسر مذکور را بازداشت کردند و مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند.
بنابر این گزارش، چگونگی دفن جسد در باغچه حکایت از وقوع یک جنایت هولناک داشت به همین دلیل گروهی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی نیز به سرپرستی سروان عظیمی مقدم (افسر پرونده) در محل حضور یافتند و با دستورات ویژه مقام قضایی به تحقیق از متهمان پرداختند.
از سوی دیگر نیز امدادگران آتش نشانی که با هدایت و نظارت آتشپاد دوم مهدی رضایی عازم محل وقوع جنایت شده بودند، با استفاده از تجهیزات امدادی، جسد مذکور را درحالی از زیر خاکهای باغچه بیرون آوردند که دچار فساد نعشی شده بود.
به گزارش مجله خبری نگار، دامنه تحقیقات میدانی و شبانه قاضی صفری به اتاقهای این منزل مسکونی کشید و مشخص شد که این مکان پاتوق معتادان است و برخی ابزار استعمال مواد مخدر هم در آن وجود دارد. به هم ریختگی لوازم منزل نیز حکایت از آن داشت که احتمالا اموال سرقتی در آن مکان نگهداری میشود، اما خونهای زیادی که در کف اتاق طبقه بالا نمایان بود از درگیری وحشتناکی در منزل یاد شده حکایت میکرد.
با آن که شیشهها و حتی کنتور برق شکسته بود و ادامه تحقیقات را با مشکل مواجه میکرد، اما با دستور قاضی ویژه قتل عمد، لامپهای روشنایی از منازل اطراف به منزل مذکور منتقل شد و بدین ترتیب بررسیهای قضایی تا پاسی از شب ادامه یافت. در همین حال معاینه ظاهری جسد توسط پزشک قانونی و مطابقت تصاویر موجود از جوان گمشده، نشان داد که جسد مربوط به جوان ۳۶ ساله است که با وارد آمدن ضربات چاقو به نقاط مختلف بدن و به ویژه ناحیه گردن به قتل رسیده و سپس عاملان جنایت، جسد او را در باغچه منزل دفن کرده اند.
براساس این گزارش، درحالی که حدود ۵۰۰ تن از اهالی محل و رهگذران در اطراف محل کشف جسد تجمع کرده بودند با دستور قاضی ویژه قتل عمد، گروهی از ماموران یگان امداد نیز برای حفظ نظم و امنیت در بولوار شهید شیرودی حضور یافتند و بدین ترتیب جسد مقتول برای تعیین دقیق علت مرگ به پزشکی قانونی انتقال یافت.
در همین حال یکی از بستگان مقتول به قاضی پروندههای جنایی گفت: ما در جست وجوی «محمود» بودیم که با مشاهده فیلم و ردزنی موتورسیکلت به منزل مذکور رسیدیم و با چند نفر دیگر از بستگان وارد این مکان (محل کشف جسد) شدیم، اما وقتی کفشهای محمود را آن جا دیدیم دیگر درگیری بین ما شروع شد.
به گزارش مجله خبری نگار، تحقیق درباره این پرونده جنایی که شبانه در پلیس آگاهی و در حضور قاضی دکتر صفری ادامه داشت به بازجویی از متهمان رسید. پدر و پسر معتادی که در اتاق بازجویی زیر رگبار سوالات فنی قرار گرفته بودند ضمن وارد آوردن ضربات چاقو بر پیکر جوان ۳۶ ساله، تلاش کردند تا به نوعی انگیزه ارتکاب قتل را به موضوعات ناموسی ارتباط دهند. در همین حال «حسین. ف» (مرد میان سال) گفت: من و پسرم او را کشتیم و جسدش را در باغچه دفن کردیم.
«علی – ف» نیز که مانند پدرش به مواد مخدر صنعتی اعتیاد شدیدی دارد در بازجوییها ادعا کرد: ما اهل کرمانشاه هستیم و این خانه (محل جنایت) را به مدت ۱۰ روز اجاره کرده بودیم، آن جوان هم برای خرید لوازم و وسایل قدیمی به این جا رفت و آمد داشت که پدرم به او مشکوک شد و احتمال داد که شاید قصد سوئی برای ارتباط با ناموس ما دارد به همین دلیل وقتی برای آخرین بار آمد او را از پشت سر با چاقو زدیم!
تحقیقات بیشتر برای کشف ابعاد دیگر این جنایت هولناک ادامه دارد.