به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: آنقدر از جایگاه و شان و منزلت شغلشان شنیده اند که تکرار این شنیدن ها، نه تنها برایشان لذتی ندارد و دردهایشان را تسکین نمیدهد، بلکه باورشان به این همه احترام شعاری را هم کمتر و کمتر میکند.
امروز دوباره بسیاری از صفحات سایتها و روزنامه ها، با گزارشها و مصاحبههایی پر میشود که ایثار، فداکاری و از خودگذشتگی معلمان را برای ما روایت خواهد کرد تا بدانیم وجودشان برایمان چقدر مهم است؛ یک یادآوری نیکو که باید همیشه تکرار شود، به شرط آنکه مخاطبانش تنها مردم کوچه و خیابان نباشند و مسئولانی که باید پاسخگوی مطالبات آنها باشند، هم این مهم را فراموش نکنند.
منظورمان این نیست که به مطالبات معلمان توجهی نشده است؛ هم ما و هم معلمان خوب میدانیم که شرایط امروزشان با گذشتهها متفاوت شده و دولت و مجلس برای کمک به آنها، به ویژه در حوزه معیشتی کارهای خوبی انجام داده اند. نمونهاش پیگیری جدی اجرای قانون رتبه بندی معلمان است که حقوقهایشان را افزایش نسبتا خوبی داده و از مشکلاتشان کاسته است. رئیس جمهور هم که بارها بر رویکرد حمایتی خود از معلمان تاکید کرده بود، سال ۱۴۰۲ را با ورود جدی به حواشی اجرای همین قانون آغاز کرد تا ثابت کند در تحقق این وعده، حتی با وزیر دولت خود هم تعارف ندارد. هدیه ویژه رئیس جمهور به معلمان به مناسبت روز معلم، که سرپرست وزارتخانه وعده آن را داده بود هم نشانهای دیگر از این رویکرد دولت سیزدهم بوده است.
اما همانطور که باید قدردان این حمایتها بود، درک اینکه مشکلات حدود یک میلیون معلم کشور، همچنان باقی است و بسیاری از آنها گلایهها و مطالبات بسیاری از دولت و مجلس دارند هم، خیلی سخت نیست. از بلاتکلیفی معلمان حقالتدریس و آموزشیاران نهضت سوادآموزی گرفته تا مشکل همیشگی نقل و انتقالات و بیمهریهای بودجهای به صندوق ذخیره فرهنگیان؛ از واریز نشدن مطالبات و معوقات گرفته تا درد سقف کوتاه بیمه تکمیلی فرهنگیان. بماند که کاستیهای زیرساختی آموزش و پرورش، مثل کمبود مدارس، کلاسهای کانکسی، سرانه پایین دانش آموزان، شلوغ بودن کلاسها و...، هم باری مضاعف بر دوش معلمان میگذارد و آنها هم از آسیبهای آن بی نصیب نیستند.
در کنار این ها، مهمترین دغدغه و مطالبه این روزهای معلمان، اجرای دقیق قانون رتبه بندی است که هرچند اجرایش بعد از ۱۰ سال انتظار، امیدبخش بود، اما شروعی بحرانزا داشت و شب عید معلمان را به کامشان تلخ کرد. با این حال بعد از استعفای وزیر و ورود رئیس جمهور به ماجرا، رسیدگی به اعتراضات رتبه بندی هم ادامه دارد تا این دغدغه مهمشان رفع شود. البته سرپرست وزارتخانه هم دیروز این آمار را اعلام کرد که «۷۰ درصد همکاران از رتبههای اعلامیشان راضی بودهاند و ۳۰ درصد اعتراض کرده بودند که تا پایان خردادماه به اعتراضات رسیدگی خواهد شد».
فارغ از قانون رتبه بندی، باید دیگر دغدغههای معلمان را هم فراموش نکرد و یکی از بهترین راهها برای ارزیابی آن، انجام پژوهش و نظرسنجی از خود آنهاست، که البته بررسیها نشان میدهد چندان مورد توجه نبوده چراکه دادههای رسمی جدیدی درباره آن منتشر نشده است و به همین دلیل، ما به نتایج پژوهشی که در سال ۹۵ در شبکه اطلاع رسانی «دانا» منتشر شده، استناد میکنیم؛ طبیعتا استناد به شاخص رضایت معلمان از حقوق و مزایا در این پژوهش، با توجه به اقدامات سالهای اخیر و اجرای قانون رتبه بندی، منطقی نیست؛ اما اینکه بدانیم از نگاه خود آنها عوامل موثر در نامطلوب بودن شان و جایگاه معلمی در جامعه چیست، به بهبود این وضعیت کمک خواهد کرد. طبق این پژوهش، معلمان مشکلات موجود در این حوزه را شامل سه متغیر اصلی ارزیابی کرده اند:
متغیر مسئولان؛ نبود شایسته سالاری در مسئولیتهای کلیدی آموزش و پرورش، نداشتن برنامه ریزی مناسب، آگاه نبودن مسئولان از وضعیت شان و منزلت معلمان در سطح جامعه.
متغیر مردم؛ ناکافی بودن آگاهی مردم از اهمیت کار معلمان، اهمیت ندادن مردم به نظام تعلیم و تربیت، نگاه نامناسب مردم به وضعیت معلمان در سطح جامعه.
متغیر معلمان؛ تدریس نامناسب و ناکارآمد معلمان، لحاظ نکردن اهمیت کافی به ارزشیابی دانش آموزان و دادن نمره اضافی به دانش آموزان ضعیف، رفتار معلمان در سطح جامعه.
حتما شان و منزلت معلمان در کشور ما بالاتر از برخی کشورهاست، اما نامطلوب بودن وضعیت ما نسبت به برخی کشورها هم قابل پنهان کردن نیست. این ادعا را میتوان به گزارش شاخص جهانی منزلت اجتماعی معلم (global teacher status index) و بخشی از نتایج آن، که توسط بنیاد وارکی جیمز و در ۲۱ کشور جهان انجام شده است، مستند کرد:
*طبق یافتهها و نتایج نظرسنجی، معلمان از نظر منزلت و پایگاه اجتماعی، بیشترین شباهت را با پزشکان (در چین)، پرستاران (در فرانسه، پرتغال و ترکیه)، کتابداران (در ایالات متحده آمریکا و برزیل) و مدیران شهرداری (در ژاپن) دارند.
*هرچه احترام به معلمان بیشتر باشد، احتمال این که والدین فرزندانشان را به حرفه معلمی تشویق کنند، بیشتر است. بر همین اساس، بیشترین میزان تشویق به این شغل در میان والدین چینی، کره جنوبی، ترکیهای و مصری دیده میشود؛ به طوری که بیش از ۵۰ درصد والدین چینی نظر مثبتی به معلم شدن فرزندانشان دارند.
*انگلیس بیشترین میزان قدرت و نفوذ اتحادیه معلمان را دارد و کشورهایی مانند استرالیا و نیوزلند نیز همین حالت را دارند. در مجموع بیشتر کشورهای اروپایی بر نقش نهادهای صنفی و اتحادیه صنفی معلمان تأکید دارند.
«سیدجواد حسینی» که مسئولیتهای متعددی در وزارت آموزش و پرورش داشته و مدتی هم سرپرست وزارتخانه بوده، تحلیلی آسیبشناسانه درباره مشکلات معلمان ارائه و اظهار میکند: همه وزرای آموزش و پرورش کشور با هدف ایجاد تحول مثبت و افزایش رضایتمندی معلمان طرحهایی را اجرایی کرده اند، اما در نهایت، نه خود آنها، نه معلمان و نه جامعه از عملکرد و نتیجه راضی نبودهاند. وی میافزاید: دلیل این مسئله این است که مسائل آموزش و پرورش به حوزههای مختلف سیاسی (نهادهای سیاسی مانند دولت و مجلس)، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مرتبط است و نمیشود تنها از طریق یک وزارتخانه شبکه مسائل آن را حل کرد.
او مهمترین چالش اساسی حوزه آموزش و پرورش را در حوزه سیاسی میداند و میگوید: چالش اصلی ما در حوزه سیاسی و مرتبط به همه دولت ها، فارغ از جناح بندیهاست، به این دلیل که در کشورهای درحال توسعه مانند ایران، دولتها به دنبال اجرای طرحهای با بازدهی سریع هستند که در کارنامه عملکردی خود ثبت کنند، به همین دلیل حوزه آموزش و پرورش در حاشیه قرار میگیرد؛ چرا که اگر همین امروز هم نصف کل بودجه کشور را به این حوزه اختصاص دهیم، شاید نتایج اثربخش آن ۳۰ سال دیگر دیده شود و اثری از دولت مجری آن نخواهد بود.
با این حال حسینی معتقد است اگرچه چالش اصلی نظام آموزش و پرورش، حوزه سیاسی آن است، اما اصلاح باید از حوزه اجتماعی آغاز شود. دلیلش هم اینکه وقتی مسئله معلمان و آموزش و پرورش به مطالبه و اولویت مردم تبدیل شود، حتما دولتها هم قانع خواهند شد که در این حوزه عملکرد بهتری داشته باشند.
او به این نکته هم اشاره میکند که در کنار این نگاه کلان، مشکلات فرایندی موجود در نظام آموزش و پرورش مانند فشردگی دروس و تمام ساحتی نبودن نظام برنامه ریزی درسی را، که روی کل نظام آموزشی و به ویژه رضایت شغلی معلمان اثرات نامطلوبی دارد، هم نباید فراموش کرد.