به گزارش مجله خبری نگار،محققان کشور در یک مطالعه پژوهشی جدید، رفتار خود آسیب زنی را در نوجوانان، مورد بررسی قرار داده و علل آن را در کنار راهکارهایی برای کنترل، در اختیار جامعه علمی قرار داده اند.
خود آسیب زنی بدون قصد خودکشی به عنوان وارد آوردن آسیب عمدی به بافت بدن تعریف میشود. این رفتار شامل خودزنی ناخواسته، اقدام به خودکشی و رفتارهای قابل قبول اجتماعی مانند سوراخ کردن، خالکوبی یا اعمال مذهبی نمیشود. الگوهای متعددی برای طبقه بندی خودآسیب زنی وجود دارند. بر اساس یکی از این الگوها، رفتارهای فوق به دو دسته مستقیم و غیرمستقیم تقسیم میشود. اولی به اقدامات عمدی اشاره دارد که مستقیماً به بدن آسیب میرسانند، مانند بریدن و دومی به رفتارهایی اشاره میکند که عمداً و مستقیماً صدمهای به بافت بدن نمیزند مانند سوءمصرف مواد، رفتارهای پرخطر یا بی پروا و یا اختلال خوردن.
به گفته پژوهشگران، نوجوانی دورهای از مراحل رشد انسان است که همراه با تغییرات اساسی در رشد زیستی، روان شناختی و اجتماعی است.
مطالعات نشان میدهد: رفتارهای خودآسیب زنی در نوجوانان در میان فرهنگهای مختلف شایع است و نوجوانان، بیشتر از سایر گروههای سنی در معرض خودآسیب رسانی هستند. همچنین این رفتارها در دهه اخیر شایعتر شده است. اختلافات جنسیتی در رفتار خودآسیب رسانی، بسیار مورد توجه محققان بوده و پژوهشها حاکی از آن است که این رفتار در دختران بیشتر بروز میکند. برای درک رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان ضروری است بدانیم چرا یک رفتار خاص، در یک زمان خاص، تحت یک پیامد خاص و توسط یک فرد خاص انجام میگیرد.
در این خصوص، یک تیم پژوهشی از دانشگاه هرمزگان با همکاری محققی از دانشگاه ویرجینای غربی ایالت متحده آمریکا پژوهشی را انجام داده اند که در آن عوامل فردی یا روانشناختی موثر بر پدیده خودآسیب زنی نوجوانان مورد بررسی قرار گرفته اند.
این پژوهش روی تعدادی از نوجوانان دختر ۱۳ تا ۱۵ سال شهر شیراز که تجربه آسیب به خود بدون قصد خودکشی را داشتند، انجام شده است. محققان برای جمع آوری دادهها از این افراد، روش مصاحبه را استفاده کرده اند.
نتایج مطالعه فوق نشان میدهد: عوامل فردی یا روان شناختی موثر بر خودآسیب زنی نوجوانان عبارتند از: افکار (نارضایتی از خود، هویت، مذهب)، هیجانات (احساس تنهایی، احساس درک نشدن، تخلیه روانی موقتی، افسردگی، خشم، اضطراب، تنفر، سرکوب احساسات) و رفتارها (راه کنارآمدن، جلب توجه، دستکاری). بر اساس این نتایج، در میان عوامل مورد اشاره فوق، نقش هیجانات، قابل توجه و اساسی است.
سید عبدالوهاب سماوی، دانشیار و پژوهشگر گروه روان شناسی تربیتی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه هرمزگان و همکارانش در این باره میگویند: نوجوانی، دورهای از رشد و تکامل جسمی و روان شناختی است که از اهمیت فراوانی برخوردار است، زیرا این مرحله همراه با تغییراتی مهم و ناگهانی مانند تغییرات جسمی، جنسی، شناختی، عاطفی و اخلاقی و بروز دگرگونیهایی در رغبت ها، ارزشها و الگوها است.
آنها میافزایند: با توجه به رشد سریع ابعاد مختلف، یک نوجوان با مسائل ارتباطی جدید به ویژه در خانواده و همسالان، شکل گیری هویت و کسب استقلال مواجه است. همه این عوامل در کنار یکدیگر، دورهای پرفراز و نشیب را برای فرد رقم میزنند و نوجوان برای پاسخگویی به سؤالات یا حل مسائلش، نیاز به آموزش، حمایت، زمان و صبور بودن دارد.
بر اساس یافتههای این تحقیق، چنانچه نوجوان نتواند مسائل خود را مدیریت و حل کنند، ممکن است به راههای جبرانی نامناسب مانند خودآسیب زنی روی آورد. درواقع عوامل متعددی به عنوان ایجاد کننده و تداوم بخش رفتار خودآسیب زنی نوجوانان وجود دارند.
سماوی و همکارانش اشاره میکنند: با در نظر گرفتن تعامل این موارد با یکدیگر، میتوان رفتار فوق را به نحو بهتر و کامل تری توضیح داد. در کنار عوامل شخصی و فردی، عوامل فرهنگی نیز تأثیر عمدهای در خودآسیب زنی نوجوانان دارند.
به گفته آن ها، به نظر میرسد فرهنگ ایرانی با تأکید بر کنترل هیجانها و نه بروز آن ها، تأثیر بسزایی در خودآسیب زنی دارد. طبق یافتههای مطالعه ما، عوامل هیجانی از جمله سرکوب یا برعکس، تخلیه موقتی با خودآسیب زنی ارتباط نزدیک دارند؛ لذا به طور کلی، جهت پیشگیری و درمان رفتار خودآسیب زنی نوجوانان، بایستی روی عوامل متعددی دقت و اقدام شود.
بر اساس این پژوهش، بسیار مهم است که متوجه باشیم، خودآسیب زنی دارای کارکرد و کنشی برای شخص است و از انجام آن منظوری هوشیار، ناهوشیار یا نیمه هوشیار دارد؛ بنابراین لازم است کارکردهای مورد نظر شناسایی شوند تا بتوان راههای کنار آمدن با آنها را به خوبی آموزش داد.