به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: با گذشت هشت ماه از جنگ اوکراین، هم اکنون این پرسش مهم مطرح میشود که آیا میتوان به پایان قریبالوقوع این جنگ امیدوار بود یا همه چیز نشانگر این است که جنگی فرسایشی و طولانی در پیش است؟
شاید پیگیری اخبار مربوط به روند تحولات میدانی جنگ، ما را در رسیدن به پاسخ نزدیکتر سازد. هفته گذشته به محض انتشار خبری مبنی بر اصابت یک یا دو موشک به شهر مرزی لهستان با اوکراین که منجر به مرگ دو نفر شده بود، یک باره ناتو، لهستان و کشورهای همسایه با روسیه به حالت آماده باش درآمدند و همگی از رذالت کرملین برای گسترش جنگ گفتند.
با این حال، روسیه پرتاب موشک به سوی لهستان را تکذیب و اظهار بیاطلاعی کرد. به فاصله ۲۴ ساعت، آسوشیتدپرس آب سردی بر آتش خبرها ریخت و نوشت که این موشکها از سامانه اس-۳۰۰ اوکراین برای مقابله با موشک روسی پرتاب شده و به اشتباه به منطقهای در لهستان برخورد کرده است! بایدن نیز که به نظر میرسید اکراه در موضع گیری دارد در این خصوص گفت: «از مسیر طی شده توسط موشکها، به نظر نمیرسد که شلیک توسط روسیه باشد.» و پایان بخش ماجرا گفتههای استولتنبرگ، دبیرکل ناتو بود: «هیچ نشانهای مبنی بر حمله روسیه به کشورهای عضو ناتو وجود ندارد»، اما پشت پرده حمله موشکی به لهستان چه بود؟ آیا این حمله موجب صف بندیهای تازه و ورود جنگ اوکراین به مرحله جدید خواهد شد که از جمله پیامدهای مهم آن تشدید تقابل روسیه و ناتو است؟ آیا این حمله پاسخی از جانب روسیه برای رهایی از فشارهای روانی درباره خرسون و عقب نشینی از آن است؟ اگر چنین باشد چرا روسیه خطر فعال شدن ماده ۵ ناتو را به جان میخرد و دست به اقدام این چنینی میزند؟ آیا حمله به لهستان موجب تحریک کشورهای اروپای شرقی برای نبرد علیه روسیه نخواهد شد؟
این در شرایطی است که رادارهایی که آمریکا در رومانی برای استقرار طرح موسوم به سپر دفاع موشکی مستقر کرده است از سالها پیش توان آن را دارد که در شعاع ۵۰۰۰ کیلومتر کلیه پروازهای جنگندهها و موشکها را در آسمان منطقه رهگیری کند، بنابراین برای طرف آمریکایی و همچنین طرف روسی به دلیل امکانات راداری که در پایگاه کالینگراد دارد به خوبی روشن است این موشکها از کدام طرف آمده اند و حتی میتوانند پایگاه شلیک موشک را هم به صورت حدودی مشخص کنند.
پس پشت پرده حمله موشکی به لهستان چه بود؟ واقعیت این است پس از ماهها انکار فشار به اوکراین برای مذاکره با روسیه، دولت آمریکا در حال ارسال سیگنال تمایل به مذاکرات است؛ از درز یافتن مذاکرات محرمانه گرفته تا تلاشها و فشارهای واشنگتن بر زلنسکی برای مذاکره با روسیه. به تازگی روزنامه والاستریت ژورنال نیز خبر از چندین دیدار محرمانه جیک سالیوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید با دستیاران سیاست خارجی ولادیمیر پوتین داد. آمریکاییها پی برده اند که صحنه جنگ اوکراین از نیمه سپتامبر که شاهد حملات مکرر پهپادی روسها بوده دچار یک دگردیسی محسوس از نوع موازنه ساز شده است. حجم و آثار تخریبهای وارد شده برتاسیسات برق و نیروگاههای اوکراین نیز به گونهای نیست که حداقل در سه ماه زمستان پیش رو بتوان این آسیبهای سنگین را بازسازی کرد و این نوید خوبی برای نگه داشتن مردم در شهرهای مهم اوکراین برای ادامه مقاومت نیست.
در مقابل، حال و روز اقتصاد روسیه و آثار سوء آن حتی برای آینده پوتین روشن است. در آن سو نیز، جمهوری خواهان آمریکا مدتی است که فشار فزایندهای را برای محدود کردن کمک به اوکراین به دولت بایدن وارد میکنند و این فشار پس از سلطه احتمالی حزب بر مجلس نمایندگان بیشتر خواهد شد. همچنان که خود کاخ سفید نیز با توجه به وضعیت اقتصادی داخلی تحت فشار است؛ بنابراین میتوان به علت این که چرا یک ماه پس از برگزاری همهپرسی الحاق استان خرسون به خاک روسیه، مقامات مسکو نیروهای خود را از بخش راست رودخانه «دنیپر» از جمله خرسون خارج میکنند به آسانی پی برد.
روسیه در میانههای جنگ، اهداف اولیه خود را به سمت تصرف مناطق شرقی اوکراین به ویژه استانهای دونتسک و لوهانسک که مردمان روس تبار آنها از سال ۲۰۱۴ به دنبال الحاق به روسیه بودند، تغییر داد. این موضوع با برگزاری همه پرسی و ضمیمه شدن این مناطق به خاک روسیه هم اکنون محقق شده و از این رو میتوان گفت مسکو به اهداف خود در جنگ تا حدودی دست یافته، اما حالا با یک جنگ فرسایشی و طولانی روبه رو شده و تداوم عقبنشینیها و شکستها نیز ابهت ارتش روسیه را زیر سوال برده است. تمایل مسکو برای بازگشت به میز مذاکرات، اما در شرایطی است که ولودیمیر زلنسکی، از سرگیری مذاکرات صلح را به بازگرداندن همه مناطق اشغال شده منوط کرده است، اما مقامات واشنگتن بر این باورند که اوکراینیها توان آزادسازی مناطق از دست رفته را ندارند و باید از برخی خواستههای خود عقب نشینی کنند و به حداقلها راضی شوند. به تازگی امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه هم در سخنانی توپ را به زمین اوکراین انداخته بود که زودتر تصمیم بگیرد که میخواهد به جنگ ادامه دهد یا تمایل به مذاکره دارد.
مجموع این تحولات نشان میدهد به احتمال زیاد تلاش و مذاکراتی جدی در پشت پرده جنگ اوکراین در جریان است که نتیجه آن در این مقطع اگر نه صلح بلکه یک آتش بس خواهد بود، آتش بسی که میتواند حتی چند سال و طولانیتر باشد. آتش بسی که به نظر میرسد ما به ازای آن از هر دو سو باید پرداخت شود. بر این اساس روسیه نسبتا به آسانی و برخلاف مقاومتی جدی، خرسون را که به تازگی و در همه پرسی جنجالی به خاک خود ضمیمه کرده بود و آن را خاک روسیه میدانست، تخلیه میکند تا در مقابل طرف اوکراینی نیز با پذیرفتن تسلط روسها بر دونباس به آتش بس تن دهد، چیزی که به نظر میرسد زلنسکی از سوی غرب برای پذیرش آن تحت فشار است و شلیک موشکی به لهستان یعنی یک عضو ناتو را هم میتوان نشانهای از این نارضایتی و تلاشی برای افزایش تنش و برهم زدن این معامله پشت پرده دانست.
آیا با این حمله موشکی به لهستان، تیم زلنسکی سیگنالی مبنی بر اعلام نارضایتی خود از پروژه صلح آمریکایی را مخابره کرد؟ هر چند گذشت زمان پاسخ این سوال را مشخص خواهد کرد، اما نشانهها حاکی از آن است که پشت پرده جنگ اوکراین، جنگ نیست!