به گزارش مجله خبری نگار،حجتالاسلاموالمسلمین علی نظرکرده روحانی و مبلغ زباندان،و با تأکید بر سیره اخلاقی حضرت رسول اکرم (ص)، اظهار کرد: طبق احادیث خلقت نوری، تمام ائمه ما از یک نور خلقشدهاند و اینطور نیست که جدا از هم باشند و به عبارتی در یکی از این احادیث، خداوند به پیامبر خود میفرماید: «.. یَا مُحَمَّدُ إِنِّی خَلَقْتُ عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ...» اشاره شده و به تعبیر امام هادی (ع) در زیارت جامعه کبیره، «یک نور در اجساد متفاوتاند.» بنابراین هر شخصیتی که پیامبر اکرم (ص) داشته امام حسن مجتبی (ع) و سایر ائمه (ع) نیز همان را دارا بودند. بااینوجود اگر در تاریخ میبینیم که آنچه درباره پیامبر (ص) آورده شده درباره سایر ائمه ازجمله امام حسن (ع) عنوان نشده است، درحالیکه این امام معصوم شبیهترین فرد به پیامبر اکرم (ص) بود و دلیل آن، دشمنیهایی است که دشمنان اهلبیت (ع) نسبت به این بزرگوار داشتند، به حدی که در زمان معاویه ثروت بسیاری صرف شد و تلاشهای بسیاری صورت گرفت تا هیچ روایتی از فضایل اهلبیت پیامبر (ص) در میان مردم نقل نشود.
او سپس با اشاره به خصلت مهربانی، بخشش و مردمی بودن بهعنوان ویژگی مهم همه ائمه اطهار (ع) اشاره کرده و افزود: قرآن در سوره آلعمران، مهمترین ویژگی پیامبر را در صفت مهربانی و بخشش ایشان میداند و میفرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ...؛ پیامبر، ﺍﮔﺮ ﺧﺸﻦ ﻭ ﺳﻨﮕﺪﻝ ﺑﻮﺩی، ﺍﺯ ﺩﻭﺭﻭﺑﺮﺕ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﻣیﺷﺪﻧﺪ! ﭘﺲ، ﺍﺯ ﺧﻄﺎﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﭼﺸﻢ ﺑﭙﻮﺵ ﻭ ﺑﺮﺍﻳﺸﺎﻥ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺑﺨﻮﺍﻩ. ﺗﺎﺯﻩ، ﺩﺭ ﻛﺎﺭﻫﺎ ﺑﺎ ﺁﻥﻫﺎ مشورت کن.»
نظرکرده با بیان اینکه این آیه بهخوبی به ویژگی مهربانی، بخشش و مردمی بودن این بزرگوار و بعد از او به خاندان مطهر ایشان اشاره میکند، به نقل روایتی از امام سوم شیعیان درباره این خصوصیت ائمه پرداخت و افزود: روزی امام حسین (ع) از کنار گروهی از فقرا در مدینه عبور میکردند، تعدادی از افراد تهیدست را دیدند که گوشهای نشسته و تکههایی از باقیمانده نانهای مانده از غذای دیگران را میخوردند و شرایط آنها بهگونهای بود که شاید هیچکدام از ما حاضر به همسفره شدن با آنها نمیشدیم؛ اما وقتیکه آنها به سیدالشهدا تعارف کردند، ایشان سریع کنارشان نشست و از همان تکههای نان را خوردند درحالیکه این آیه را زیر لب تلاوت میکردند: «ان الله لا یحب المستکبرین» و سپس بلند شدند و گفتند این شرط مهمانداری است که، چون من سر سفره شما نشستم شما هم الآن باید بیایید مهمان من باشید. امام (ع) سپس همه آنها را به منزل خود بردند و به همسر خود رباب (س) گفتند مهمانهای ویژه دارند و از او خواست که از غذاهای خاص و ویژه برای مهمانان بیاورند. این مسئله نشاندهنده ویژگی کریم بودن اهلبیت پیامبر است، همانطور که به تعبیر دقیقِ حضرت زینالعابدین (ع)، السخی یأکل من طعام الناس لیأکلوا من طعامه انسان کریم آنکسی است که با دیگران و سر سفره دیگران مینشیند و مهمان آنها میشود تا آنها نیز مهمان او شوند و البخیل لا یأکل من طعام الناس لئلایأکلوا من طعامه؛ ولی انسان بخیل کسی است که به مهمانی دیگران نمیرود تا کسی بر او مهمان نشود.
این زباندان و مبلغ بینالملل تأکید کرد: بنابراین ویژگی مردمی و در میان مردم بودن ائمه (ع) همان چیزی بود که از پیامبر اکرم (ص) آموخته و به ارث برده بودند و مردم نیز این صحنهها را میدیدند و درک میکردند. زندگانی امام حسن مجتبی (ع) نیز سرتاسر نور بود و برکت و همنشینی با مردم که از ویژگیهای همه ائمه معصومین (ع) است.
حجتالاسلام نظرکرده با اشاره به خصلت کریم بودن امام حسن مجتبی (ع) گفت: در روایتها آمده است که امام حسن مجتبی (ع) سه مرتبه کل درآمدهای زندگی خود را در قالب نذورات و اطعام به مردم کمک میکردند. این امام بزرگوار شخصیت بخشنده داشتند و بین اهلبیت (ع) به کریم اهلبیت معروف هستند، اما اینکه چرا در طول تاریخ کمتر به امام حسن مجتبی (ع) پرداختهشده به این دلیل است که در زمان معاویه و دوران بعد از او یعنی یزید و سپس مروانیها و عباسیان، تلاشهای بسیاری صورت گرفت تا فضایل اهلبیت (ع) را کتمان کنند، بهگونهای که روایت است که معاویه به والیان دستور داد که ریختن خون هر فرد شیعه و سنی که به نقل فضایل هریک از فرزندان پیغمبر (ص) بپردازد مباح است؛ درواقع این دشمنان اجازه بیان فضایل اهلبیت (ع) را نمیدادند و در مقابل، دستور میداد تا همان فضایلی که برای اهلبیت (ع) برشمرده میشد را برای خودشان جعل کنند.
او در خصوص رشد بحران اخلاقی در جامعه و با تأکید بر نیاز به افزایش خصلت بخشندگی و گذشت در میان اقشار مختلف افزود: برای پیغمبر اسلام (ص) فضایل بسیاری گفتهشده است، درحالیکه اهلبیت (ع) نیز همین فضایل را ادامه دادند و امروز نیز باید چنین خصلتهای تکرار شده و ادامه پیدا کند. پیغمبر اسلام (ص) به پیغمبر مهربانی و بخشندگی معروف بودند. در سوره توبه، آیهای در خصوص وقایع قبل از اعزام مسلمانان به جنگ تبوک وجود دارد، چون تاریخ وقوع این جنگ در اوج گرمای عربستان یعنی در فصل تابستان و نیز فصل برداشت محصول خرما برگزار شد، عدهای نزد پیامبر آمده و با عذر و بهانههای مختلف، از او میخواستند تا اجازه دهد در جنگ شرکت نکنند، پیامبر (ص) بدون هیچ تحقیق و تفحصی عذر ایشان را میپذیرفتند. این رأفت پیامبر نسبت به منافقان کوردل دستاویزی شد تا پیغمبر را مسخره کرده و عنوان «أُذُن» را که به معنای شخص سادهلوحی و زود باور است را به شخص رسول الله نسبت بدهند. التوبة وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ...، اما خداوند در ادامه آیه میفرماید «قُل اُذُنُ خَیرٍ لکُم» و میفرمایند این برای شما بهتر است؛ و این شخصیت حضرتش نشانه از رأفت و مهربانی او نسبت به امت خود داشت که راضی به مشقت و به سختی افتادن مسلمانان نبود؛ و لذا به راحتی عذر آنها را میپذیرفت.
این زباندان و مبلغ بین الملل ادامه داد: قرآن در سوره انبیاء خطاب به پیغمبر (ص) میفرماید که «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ» یعنی پیغمبر، ما تو را برای مهربانی و رحمت فرستادیم. رحمت و مهربانی بارزترین شخصیت پیغمبر است که میتوانیم در این روزگار از آن نام ببریم، یعنی در روزگاری که تبلیغها بر سر این است که اسلام دین خشونت است! درحالیکه پیغمبر اسلام پیغمبر مهربانیها بوده است و در روایتی که گفته شد نشان داده میشود که قرآن نیز بر مهربان و دلسوز بودن پیامبر تأکید کرده است لذا باید سیره پیغمبر در بخشندگی و مهربانی و دلسوزی را مورد تأکید قرار دارد و از او پیروی کرد.
حجتالاسلام نظرکرده با اشاره به موضوع صبر پیغمبر اسلام (ص) و تأکید بر این ویژگی، گفت: پیغمبر اکرم (ص) در ۱۰ سال عمر مبارک خود در مکه مورد آزار و اذیت روحی و جسمی بسیار قرار گرفتند، حضرت زهرا (س) نقل میکنند «یک روز که پدرم از شهر طایف برمیگشتند وقتی به خانه رسیدند صورتشان را خونآلود دیدند، سرشان را شکسته بودند. سؤال کردم باباجان چه اتفاقی افتاده؟ گفتند درراه برمیگشتم و عدهای دور من را گرفته و من را زدند!» درواقع به این جرم که پیغمبر دین جدیدی را آورده که به نفع آنها بود، یعنی طرفدار اقشار ضعیف و محروم بود و قصد داشت مقابل افراد زورگو و مستکبر بایستد. حضرت زهرا (س) فرمودند «من با اشک سر و روی پدرم را پاک کردم. بعد به پیغمبر اینطور گفتم که هر پیغمبری نزد خدای خود یک نفرین مستجاب دارد که از آن استفاده کرده است یعنی وقتی دیدند مردم به حرف او گوش نمیدهند از این نفرین استفاده کردند همچون حضرت نوح (ع) که قوم خود را نفرین کرده و آنها گرفتار سیل شده و از بین رفتند؛ اما حضرت محمد مصطفی (ص) به زهرای مرضیه (س) فرمودند «زهرا جانم مگر این آیه قرآن را تلاوت نکردی که «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ!» من آمدهام برای آنها مهربانی و رحمت را بیاورم نه اینکه آنها را نفرین کنم.» این موضوع درحالی است که هرکس جای پیغمبر بود در آن شرایطی که سر او را شکسته و صورت مبارکش را خونآلود کرده بودند، نفرین میکرد، ولی پیغمبر اسلام (ص) حتی در آن شرایط نیز نفرین نکرد. درمجموع اینکه هرکدام از پیغمبران قبل از حضرت رسول (ص) قوم خود را نفرین کردند، ولی پیغمبر اسلام (ص) تنها پیغمبری است که هیچوقت امت خود را نفرین نکردند؛ ازاینرو است که ویژگی صبر و گذشت باید بیشتر در میان جامعه مورد توجه و تمرین قرار گیرد.
او تصریح کرد: امام حسن مجتبی (ع) نیز دارای بخشش فوق العادهای بوده و حلم و صبر نیز از دیگر خصوصیات ایشان است. از آن بزرگوار نقل است که شخصی از اهل شام در مدینه به امام مجتبی رسید و شروع به جسارت و دشنام به آن حضرت شد. وقتی دشنام و جسارت آن مرد شامی تمام شد، امام (ع) با کمال حلم و بخشش و کرامت در جواب او فرمود: «از ظاهر تو پیداست که اهل این اطراف نیستی. اگر گرسنه هستی یا جای استراحت نداری، خانه من آماده پذیرایی از توست.» آن مرد شامی با که با تبلیغات گسترده دستگاه معاویه فریب خورده بود با دیدن این صحنه و برخورد کریمانه حضرت از مریدان اهلبیت شد.
این زباندان و مبلغ بینالملل به خصلت رأفت و مهربانی بهعنوان یکی دیگر از ویژگیهای حضرت رسول اکرم (ص) پرداخت و با اشاره به لزوم تکرار و استفاده از خصلتهای پیامبر اسلام در جامعه، خاطرنشان کرد: در زمان حضور پیغمبر (ص) در مکه هر وقت از سمت مسجدالحرام به سمت خانه خود میرفتند در یکی از گذرها هرروز جوانی یهودی از بالای پشتبام خاکروبهها را روی سر مبارک پیغمبر میریخت و دیگران نیز پیغمبر را در این حالت مسخره میکردند، اما پیغمبر (ص) هیچوقت به او اعتراض نمیکرد تا اینکه پیغمبر متوجه شدند که چند روز است خبری از آن جوان نیست، سراغ او را میگیرند و اهالی و دکان دارها میگویند به سختی بیمار و در بستر مرگ است. پیغمبر (ص) نشانی خانه این جوان را پرسیده و همراه با چند نفر از اصحاب خود به عیادت این جوان رفت. مادر این جوان در را باز کرده و از حضور پیغمبر تعجب کرد. پیغمبر (ص) فرمودند که برای عیادت آمدهاند چرا که در دین ما عیادت کردن از مریض ثواب فراوان دارد. بهمحض اینکه به خانه وارد شدند این جوان در همان حالتی که در بستر بیماری بود از شدت شرم روی خود را از پیغمبر برگرداند در این حال پیغمبر بلند شده، در سمتی که روی جوان بود نشستند و جوان بازهم روی خود از خجالت از پیغمبر برگرداند، اما پیغمبر یکبار دیگر به سمتی نشستند که روی آن جوان بود و گفتند «هیچوقت روی خود را از ما برنگردان. من برای عیادت تو آمدم، خداوند انشاءالله هرچه زودتر به تو شفای عاجل دهد.» این جوان یهودی با دیدن رفتار و اخلاق پیغمبر مسلمان شد و مسلمان از نیا رفت. این روایت بهخوبی اخلاق و فضیلت پیغمبر را نشان میدهد؛ بنابراین بارزترین فضیلتی که باید در این جامعه تکرار کنیم این است که پیغمبر ما پیغمبر رأفت و مهربانی بود.
او با بیان اینکه پیغمبر اسلام آغازگر هیچ جنگی نبود و با اسیران و زنان دشمنان با مهربانی رفتار میکرد و به محیط زیست و سایر جانداران نیز مهربان بود، یادآور شد: پیغمبرِ ما در هیچ جنگی شروع به جنگ نکردند و در تمام جنگهایی که پیغمبر در آنها حضور داشت و حتی در آنهایی که پیغمبر حضور نداشت، در مقابل دشمنان به دفاع پرداختند و هیچگاه آغاز کننده جنگ نبودند. پیغمبر (ص) هیچوقت تمایلی به کشتن آدمها نداشت و ازجمله در جنگ بدر رو به اصحاب خود کرده، فرمودند: «احدی حق تعرض و کشتن زنان را ندارد، چراکه جنگ ما با مردان آنهاست.» همچنین فرمودند که «هرکس که با او جنگیدید و فرار کرد شما حق ندارید او را تعقیب کرده و بکشید چراکه از جنگ گریز کرده و نمیخواهد با شما بجنگد، بنابراین حق تعقیب او را ندارید، بلکه بگذارید برود.» سومین نکته این بود که پیغمبر (ص) فرمودند «اگر دشمنان را اسیر کردید آنها را اطعام کنید و آب بدهید و با آنها مهربان باشید، چراکه اسیر شما هستند و در دین ما هرکسی اسیر شد باید با او مدارا کرد.» چهارم اینکه پیامبر (ص) فرمودند که «ما با انسانها جنگ میکنیم و احدی حق بریدن و قطع کردن گیاهان و آسیبرساندن به حیوانات را ندارد»؛ همه این موارد نشان میدهد که پیغمبر (ص) پیغمبر مهربانی و دین اسلام دین رأفت و مهربانی بود.
این زباندان و مبلغ بینالملل با تأکید بر اینکه امام حسن مجتبی (ع) شبیهترین فرد از لحاظ سیرت و صورت پیغمبر (ص)، گفت: در تاریخ معروف است که بین اهلبیت پیامبر (ص) امام حسن مجتبی (ع) شبیهترین افراد به پیغمبر است. راه رفتن، نگاه کردن، طرز برخورد و درمجموع سیرت و صورت او به پیغمبر بیشترین شباهت را دارد.
او تأکید کرد: امام دوم شیعیان به کریم اهلبیت (ع) معروفاند، بهطوریکه سه مرتبه، کل زندگیشان را به دیگران اکرام کردند و بخشیدند.
حجتالاسلام نظرکرده با تأکید بر گفتار و رفتار و اندیشه پیغمبر اسلام (ص) در ساختن تمدن بزرگ اسلامی افزود: شیوه پیغمبر (ص) در گسترش تمدن اسلامی همان چیزی است که اکنون حکومتها و ملتها به آن رسیدهاند یعنی اینکه اگر میخواهید تمدن بسازید و فرهنگ خود را در سایر بلاد گسترش دهید و به آنها برسانید القای چنین چیزی با استفاده از زور غیرممکن است. پیغمبر خدا میتوانستند مانند خلفای اموی و عباسی کشورگشایی کنند، ولی هیچوقت راضی به ریختن خون احدی نبودند و همواره فرمودهاند که اسلام، دین منطق و گفتار است و باید دین خود را با گفتار به دیگران فهماند و لذا پیغمبر تمدن بزرگ اسلام را نه با خون بلکه با گفتار به گوش جهان رساندند.
او گفت: تأثیر گفتار پیغمبر (ص) بهگونهای بوده که سلمان فارسی که افتخار ما فارسها است، ابتدا دین یهود را انتخاب کرد، اما از ایران و با عشق و علاقه به پیغمبر (ص) و گفتار او فرسنگها راه را پیمود تا به پیغمبر (ص) برسد و حرفهای او را از زبان خودش بشنود؛ این یعنی تأثیر تمدنی که پیغمبر (ص) ایجاد کرد و اینچنین روی دلها اثر گذاشت.
حجتالاسلام نظرکرده با تأکید بر اینکه اسلام دین اجبار نیست و هیچگاه از روی اجبار خود را بر دیگران تحمیل نکرده است به پذیرش اسلام توسط ایرانیان اشاره کرد و با بیان اینکه آنها با آغوش باز پذیرای دین اسلام شدند، تصریح کرد: تمدنی که از پیغمبر اسلام (ص) شروع شد بهزور شمشیر بر هیچ نقطهای مسلط نشد و این موضوع در مورد ایران نیز وجود دارد. وقتی مسلمانان عرب به پشت مرزهای ایران رسیدند سپاه ایران را تا بن دندان مسلح دیدند، بهگونهای که سرنیزههای خود را با طلا تزئین کرده و به سپاه فیلسوار معروف بودند که نشاندهنده قدرت نظامی فوقالعاده و عظمت سپاهیان در آن زمان بود. با این وصف، چطور میشود که اعرابی که تنها اسب و شمشیر داشتند و اکثر آنها نیز پیادهنظام بودند و به لحاظ نظامی ضعیفتر بودند بر سپاه تا دندان مسلح ایران پیروز شود؟
او افزود: پاسخ این است که اخباری از کیفیت سبک زندگی مسلمانان به گوش ایرانیان رسید، ازجمله وجود واژهای به نام برابری انسانها در میان مسلمانان و عدم وجود برتری نژادی. همان چیزی که در قران در سوره حجرات با صراحت آمده: «.. وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»؛ تفاوت در نژاد و زبان شما فقط برای شناسایی شما از یکدیگر است و هیچیک از شما بر دیگری برتری ندارد و تنها معیار برتریِ شما تقوا است؛ طبعا هرکس به خدا نزدیکتر باشد انسان عادلتری است و به کسی ظلم نمیکند. این مسائلی بود که سپاه ایران در مورد ویژگیهای اسلام شنیده بودند و ازاینرو آن را با دین و آیین سران خود مقایسه کرده و دیدند در مقابل برابری نژادی که در سپاه مسلمانان وجود دارد ایرانیها در هفتطبقه مختلف قرار داده شده و فقط دوطبقه نخست حق آموزش دارند و سایر مردم از این حق بیبهره هستند؛ ضمن اینکه سران سپاه اعراب را در صف نخست میدیدند درحالیکه در سپاه ایرانیان این سربازان بودند که در صف نخست قرار داشتند؛ لذا سلاحها را وانهاده و دروازهها را به روی سپاه اسلام باز کردند؛ بنابراین پیغمبر (ص) در هدف خود که ایجاد تمدن اسلامی بر اساس گفتار و رفتار بود، موفق گردید و شما ملاحظه میکنید که پیروزی سپاه مسلمانان بر امپراتوری بزرگ ایران نه با جنگ، بلکه با گفتار و رفتار بوده است.
نظرکرده تأکید کرد: حتی نمیتوان افتخار این پیروزی را از آن خلیفه دوم دانست، بلکه افتخار آن فقط متعلق به پیغمبر (ص) است که چنین تمدنی را ایجاد کرد.
این زباندان و مبلغ بینالملل درباره تداوم تمدن اسلامی و به نتیجه رسیدن اهداف این تمدن بعد از پیغمبر (ص) تصریح کرد: هیچوقت تفکر و تمدن اسلام در هیچ عصری، با زور سرنیزه و سلاح گسترش پیدا نکرده است و کسانی مانند گروهک داعش که داعیه ایجاد حکومت اسلامی را داشتند آیا توانستند تمدنی ایجاد کنند؟ پاسخ منفی است چراکه پیغمبر (ص) بهگونهای تمدن اسلام را برنامهریزی کرده است که باید با گفتار و فکر جلو برود.
او با اشاره به افزایش گرایش به دین اسلام در میان کشورهای مختلف جهان که بدون اجبار صورت گرفته است، توضیح داد: اگر در کشورهایی مانند فرانسه، انگلیس یا بلژیک و سایر کشورهای قاره اروپا که دولتمردان آنها امروز بیشترین خباثت را با اسلام دارند، نه بازور و اجبار بلکه با استفاده از تأثیر گفتار و فکر بر تعداد مسلمانان روزبهروز افزودهشده است که منظور همان استفاده از گفتار و فکر پیغمبر اسلام (ص) است، چراکه او روشی را بنیاد نهاد که دشمنان هرچه تلاش میکنند نمیتوانند جلوی آن بایستند. سانسورها و تهاجمی که علیه اسلام وجود دارد هیچگاه نتوانسته تمدنی را که پیغمبر تأسیس فرمود، از تداوم بازدارد و همچنان روزبهروز بر مسلمانان افزوده میشود درحالیکه هیچ اجباری هم در کار نیست.