به گزارش مجله خبری نگار/ایران ورزشی: مصاحبه امیر قلعهنویی را خواندم؛ فارغ از اینکه صحبتهایش از این شاخه به آن شاخه پریدن بود، نکتههایی در مصاحبهاش دیدم که بد نیست بیواسطه با امیر درباره آنها حرف بزنیم:
۱- امیر قلعهنویی میگوید: «هر کس در فوتبال ایران میخواهد بالا برود او را پایین میکشند.» مخاطب او کیست؟ اگر درباره اهالی فوتبال این جمله را گفته، بد نیست از او بپرسیم که خودش تا امروز سعی نکرده کسی را که در حال بالا رفتن است، پایین بکشد؟ کلیگویی که کار دشواری نیست، حرف زدن هم کنتور ندارد. من هم میگویم فوتبال ایران سرشار از فساد است و بسیاری از قهرمانیها با شائبه و ابهام بازیکن خریدن و دم داور را دیدن کسب شده.
آیا امیر قلعهنویی که حالا پرافتخارترین مربی لیگ است و به رکورد هزار بازی لیگ رسیده، از نزدیک این موضوع را ندیده و از بنیان فساد را رد میکند؟
۲- در بخش دیگری از گفتوگوی قلعهنویی که به شاخه جدیدی میپرد، از کار کردن در تیمهای ضعیف و بحرانزده با امتیاز کم و بودجه پایین حرف میزند.
تا آنجا که خاطر ما هست، امیر قلعهنویی در ۲۲ دورهای که از لیگبرتر میگذرد، بجز سال اول که در تیم بحران زده و بیبضاعت استقلال اهواز کار کرد و این تیم را در لیگ برتر نگه داشت، در تیم بیبضاعت دیگری کار نکرده است.
او در چند مقطع مربی استقلال، سپاهان، تراکتور یا ذوبآهن بود که همگی کم ریخت و پاش نکردند. امیر قلعهنویی به ما و همه آنهایی که مصاحبهاش را خواندهاند بگوید آخرین سالی که مربی سپاهان بود، رکورد هزینه برای یک فصل را نشکست؟ در سپاهان، تراکتور یا استقلال هر بازیکنی که میخواست جذب نشد؟ فارغ از اینکه در سپاهان، تراکتور و استقلال طی ۱۰سال اخیر ناکام بود و با آن بودجه و نفرات، قهرمانی لیگ که هیچ، انتظار فینال آسیا بود، اما در لیگ هم امیر طی ۱۰سال اخیر صاحب قهرمانی نشده است.
منظور قلعهنویی از «تیم بیبضاعت» گلگهر است که به واسطه خرجتراشی و ریخت و پاش او، به یکی از متمولترین باشگاههای ایران تبدیل شده؟ بدنیست نام این تیمها افشا شود تا ذهن مخاطب دنبال تیم فقیر، بیبضاعت و بحرانزده نگردد!
۳- «این امتیازات با تلاش به دست آمده است!» در این مورد باید گفت: «بر منکرش لعنت!»، اما بد نیست در کنار زحمات او و مدیریت باشگاهها، از امکانات و پولی که برای کسب نتایج در اختیارش بوده هم سخن بگوید. اساساً امیر هیچگاه مربی تیمهای بیبضاعت یا تیمهایی که هدایت آنها با ریسک همراه بود، نشد. قلعهنویی بیتیم مانده بود که پیشنهاد ملوان رسید. چند هفته به عنوان مدیر فنی از روی سکوها بازیها را دید و تا متوجه شد پولی در کار نیست؛ فرار را بر قول و قرار در انزلی ترجیح داد.
۴- درباره بند بند مصاحبه قلعهنویی میشود با او وارد این بحثها شد، اما وقتی مخاطب فوتبال در دوره سوشال مدیاها و اینترنت از همه چیز با خبر است، نقد کردن مصاحبه چیزی جز سر بردن حوصله مخاطب نیست. برای تک تک جملات او میتوان مثال نقض آورد. او بهتر از همه ما به فساد، شائبهها و قضاوتهایی پر حرف و حدیث اشراف دارد، چرا که تنها مربی لیگ با هزار مسابقه است!
به قول امیر: «کسی که خودش را به خواب زده را نمیشود بیدار کرد!» پس بحثی نیست و قضاوت را درباره بقیه مصاحبه به مخاطبان آگاهی میسپاریم که زیر و بم فوتبال را حتی از خود امیر بهتر بلدند!