به گزارش مجله خبری نگار/ایران ورزشی: روبرت لواندوفسکی، مهاجمی که در دوران هشت ساله حضورش در آلیانتس آرهنا رکوردهای زیادی در بایرنمونیخ و بوندسلیگا را جابهجا کرد، به بارسلونا رفت و جدایی او آغاز یک دوران جدید در بایرن است. این سؤال مطرح میشود که یولیان ناگلسمان چطور تیم را سازمان میدهد. حالا که پیروزی ۵ بر ۳ بایرن برابر لایپزیگ در سوپرجام و برد ۶ بر یک مقابل آینتراخت فرانکفورت را دیدهایم، میتوانیم تحلیل بهتری داشته باشیم.
باید بدانیم نقش لواندوفسکی در بایرن زیر نظر ناگلسمان با نقش سالهای قبل تفاوت داشت. بعد از جذب لوا از دورتموند در سال ۲۰۱۴ همه مربیهای بایرن از پپ گواردیولا گرفته تا هانسی فلیک ترجیح میدادند از او در نقش تک مهاجم استفاده کنند و او بیشتر در مناطق میانی زمین بود نه فقط در وسط حمله. یکی از وظایف او اشغال فضای دو مدافع میانی بود تا آنها را مجبور به پوشش خودش کند تا کار دفاع برای بقیه سخت شود. بعد او بین خطوط میرفت تا در بازی ترکیبی بایرن مشارکت کند یا به فضای پشت مدافعان یورش ببرد. این برایش ایدهآل بود، چون وسط بازی میکرد و برای مدافعان کابوس شده بود چراکه لوا از هر راه و زاویه ممکن ضربه میزد. به عبارت دیگر گزینههای او برای حمله بیش از آن بود که مدافعان بتوانند پوشش دهند.
آزادی او در حرکت باعث حملهاش به فضای پشت یا جلوی مدافع میشد و با تکنیک بالا، قدرت دریبلزنی و مهارت کنترل توپ توانست رکوردهای متعدد گرد مولر را بشکند. سیاست بایرن هم به کمک او آمد؛ در این تیم برای ستارهها رقیب نمیتراشند و اریک ماکسیم چوپو موتینگ هر چند دقیقه فرصت بازی پیدا میکرد، خوشحال بود.
وقتی ناگلسمان در تابستان گذشته مربی بایرن شد، نقش لواندوفسکی یا جای بازیاش را تغییر نداد، اما تعداد مهاجمان را در محوطه جریمه بالا برد و این در کار لوا خلل ایجاد میکرد برای همین تعداد ضربات با احتمال گل او تغییر نکرد، اما گلهایش کمتر شد. بارها بایرن بهدلیل شلوغی بازیکنانش در محوطه جریمه از گل باز ماند که نمونهاش بازی یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان مقابل ویارئال بود. به نظر ناگلسمان، داشتن بازیکنان بیشتر در محوطه جریمه شانس گلزنی تیم را بیشتر میکند، چون شانس رسیدن بازیکنان بایرن به توپهای دوم و برگشتها بیشتر بود، مهم نبود چه کسی گل میزند.
جای لوا هم تغییر کرد و ناگلسمان او را به کنارهها برد و اگر بایرن صاحب توپ میشد، جای او در ضدحمله بخوبی قبل نبود.
با آمدن سادیو مانه از لیورپول، پیشبینی میشد مهاجم سنگالی در نوک حمله بازی کند مگر اینکه سرژ گنابری از تیم جدا شود، اما او قرارداد جدیدی بست. با بردن سوپرجام و نخستین بازی فصل این پیشبینی درست از آب درآمد اگرچه مانه جانشین دقیق لواندوفسکی نیست و نقش گنابری هم تغییر کرده.
در هر دو بازی، ناگلسمان هر دو را در نقش مهاجم به کار گرفت و جمال موسیالا و توماس مولر نیمه بال (نه بال سنتی و نه شماره ۱۰) پشت سر آنها بودند. این دو به بازی بایرن انعطاف میدادند و با اشغال فضای بین خطوط حریف، مانه و گنابری را به کنارهها سوق میدادند یا برای حمله به فضای پشت مدافعان آزاد میکردند.
این چینش تمرکز حریف را به هم میزند و با توجه به ویژگیهای فردی هر یک از بازیکنان نتیجهای عالی داشت. ترکیب سرعت و تمام کنندگی مانه به او اجازه میدهد مرتباً به فضای پشت مدافعان حمله کند؛ سرعت و تکنیک گنابری هم کمک میکند مانه در حرکت بین خطوط تعادل لازم را داشته باشد.
مهارت موسیالا در دریبلزنی در فضاهای تنگ و توانایی مولر در یافتن فضا به مهاجمان کمک میکند موقعیتهای خود را ترک کنند. وقتی یک بازیکن جای جدیدی را میگیرد، بازیکن دیگری جایش را پر میکند و این کار را برای دفاع خیلی سخت میکند.
با لروی سانه و کینگزلی کومان که وینگرهای سنتی هستند، ناگلسمان میتواند سرعت، فرصتطلبی و عرض بیشتری به بازی تیمش بدهد.
سبک بازی تیم مکانیسمی مشابه سال قبل دارد، بنژامین پاوار عقبتر میماند و آلفونسو دیویس جلوتر میرود. یاشوا کیمیش هم مقابل مدافعان میماند و لئون گورتزکا یا مارسل سابیتزر به حرکت هجومی تیم کمک میکند.
بایرن با ترکیب نقاط قوت خود، جلوبردن توپ و روانی بازی چهار نفر جلویی، حمله را بازتعریف کرده. به جای اتکا به یک نفر، حمله را بین چهار نفر تقسیم میکنند و نتیجهاش زدن ۱۱ گل در دو بازی ابتدایی فصل بوده.
زندگی بایرن بعد از لواندوفسکی عالی شروع شده و باید ببینیم امثال سانه، کومان، رایان گراونبرخ و ماتیس تل جوان چطور در طول فصل به بهبود عملکرد خط حمله بایرن کمک میکنند.