به گزارش مجله خبری نگار، اینروزها که خورشید شمشیر را از رو بسته، پیاده راه رفتن توی کوچه و خیابان، دلوجرئت میخواهد. آفتاب، در جنگی نابرابر سر را مستقیم نشانه میگیرد و عرق به تن مینشاند و دریغ از سایهای که بتوان چند دقیقهای در پناهش آرام گرفت. تا چندسال پیش، اما شهر اینقدر بیملاحظه نبود. توی کوچهپسکوچههایش که راه میرفتیم، چیزی بود که تابستانها از بیرحمی آفتاب و کلافهکنندگی گرما کم میکرد و زمستانها اجازه میداد چند دقیقهای از برف و باران درامان بمانیم. درباره «ساباط» حرف میزنم؛ راهرویی سرپوشیده که دو یا چند خانه را بههم وصل میکند و بهدلیل سایهاندازی در معابر عمومی، از سختی رفتوآمد در گرما و سرما میکاهد.
ساباط از عناصر معماری ایرانی است که بیشتر در مناطق مرکزی و جنوبی کشور بهویژه استانهای کرمان، یزد، اصفهان، خوزستان و خراسان جنوبی رایج بودهاست؛ مناطقی که آفتاب زیادی داشتهاند و این یعنی مهندسهای قدیمی در معماری و شهرسازی، انسان و آسودگیاش را درنظر داشتهاند. امروز چندتایی ساباط بهعنوان آثار باستانی در شهرهای گرموخشک پیدا میشود، در مشهد هم حوالی حرم بقایای دو ساباط را میشود دید، اما این سازه زیرکانه که کارکردهای گوناگونی هم داشته، از معماری و شهرسازی مدرن حذف شدهاست. در پرونده امروز، از خلال گفتگو با یک معمار، ساباط را بهتر میشناسیم؛ با بعضی از ویژگیهای معماری ایرانی آشنا میشویم و از تأثیر معماری مدرن بر سبک زندگی سردرمیآوریم.
یک معمار درباره انواع ساباط، کارکردهایش و تأثیر معماری مدرن بر سبک زندگی ما توضیح میدهد
اگر به یزد، کرمان و استانهای دیگری که بالاتر نام بردیم سفر کردهباشید، احتمالا ساباط را –بدون آنکه اسمش را بدانید- بهشکل طاقهایی در کوچهها دیدهاید، اما این طاقها فقط یک نوع از ساباط هستند. ساباطها انواع مختلف و وظیفهای بیشتر از ایجاد سایه در معابر، برعهده داشتهاند. «نیکناز کچویی»، رئیس دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه «خیام» مشهد، در اینباره توضیح میدهد.
ساباط دقیقا چیست؟ خانم کچویی جواب میدهد: «تعریف ساباط به عملکردش بستگی دارد و این عملکرد دو بخش دارد: عملکرد تأثیرگذار بر آسایش محیطی یعنی همان نقش سایهاندازی که در نگاه اول به این سازه، متوجهش میشویم، اما این تنها کارکرد ساباط نیست؛ ساباط عملکرد سازهای هم داشتهاست. یعنی چه؟ در مناطق گرموخشک، دیوارهای معابر را بلند میگرفتهاند که ایجاد سایه کند، اما بلندی این دیوارها بدون داشتن پشتوانه، مشکلزا میشده پس لازم بودهاست پیوندی بین دیوارها ایجاد شود تا آنها را به هم بدوزد. این پیوند، همان چیزی است که به آن ساباط میگوییم. به اینترتیب، ساباط هم در معماری و هم در شهرسازی نقش داشتهاست، چون از یکطرف تعدادی خانه را بههم متصل میکرده و از طرف دیگر، در معابر عمومی کارکرد داشتهاست.» اگر ساباط را از نزدیک ندیدهباشید، احتمالا تصور کردنش بهعنوان راه اتصال بین چند خانه برایتان آسان نباشد.
خانم کچویی توضیح میدهد: «در زمانهای قدیم اعضای یک قوم، یک خانواده یا گروهی از کسانی که نسبت دینی، شغلی و... با هم داشتهاند، در یک محله زندگی میکردهاند. خانههای نزدیک به همِ این افراد، بهواسطه ساباط بههم پیوند میخوردهاست؛ یعنی سقفی روی کوچه بین این خانهها ایجاد و درواقع یکجور کوچه هوایی ساخته میشده که چندین کارکرد داشتهاست ازجمله برقراری امنیت؛ ساباط درواقع نوعی حریم ایجاد میکردهاست، اهالی خانههای پیرامون آن برای ارتباط داشتن با هم نیازی نبوده از خانه بیرون بیایند و از قسمت مسقف ساباط استفاده میکردهاند. این موضوع با توجه به جایگاه مسئله محرمیت در فرهنگ ایرانی، اهمیت بیشتری پیدا میکند. گاهی هم اتاقکی روی سقف میساختهاند که حکم سالن اجتماعات امروزی را داشته و محلی بودهاست برای تعامل. برخی ساباطها در هم داشتهاند که شبها بسته و برای حفظ امنیت ساکنان پیرامونش از فضای عمومی جدا میشدهاست. کارکرد امنیتی ساباط در شهرهای مرزی بیشتر مدنظر بودهاست؛ در زمان شورش و حمله، ساباط مانعی بودهاست که شورشگران نتوانند از روی دیوارها فرار کنند. پنجرهای هم داشته که مشرف به خیابان بودهاست و اوضاع را ازطریق آن کنترل میکردهاند.»
ساباط انواع مختلفی دارد و این تفاوت در شکل ظاهری به سلیقه مختلف سازندگانش ربطی ندارد بلکه از کارکردش تأثیر میگیرد. توضیحات خانم کچویی کمک میکند بفهمیم چه میزان هوشمندی در این سازه ساده بهکار رفتهاست: «هدفی که از ساباط مدنظر بوده، در محل اجرا و شکلش تأثیر میگذاشتهاست. ساباطهای اتاقکدار در ابتدا و انتهای گذرها ساخته میشدهاند -درباره اهداف این کوچههای هوایی، پیشتر حرف زدیم- و ساباطهای پیدرپی طاقنما در وسط گذرها استفاده میشدهاند که با تکرار شدن در فواصل مختلف –مثل آنچه در یزد میبینید- وظیفه سایهاندازی و سازهای را انجام میدادهاند.»
در ساخت ساباطها از چه مصالحی استفاده میشدهاست؟ «مصالح بهکاررفته در ساباطها و بهطور کلی در معماری و شهرسازی سنتی ایرانی، «بومآورد» بوده یعنی همان چیزی که در محل وجود داشتهاست. منطقهای که خاک خوبی داشته، در ساختوساز خشت و آجر بهکار میبردهاست و جایی که معدن سنگ دردسترس بوده، بناها از سنگ ساخته میشدهاند. ساباطها هم، چون عمدتا در اقلیم خاک بهکار میرفتند، جنسشان از خشت و آجر است. پیشتر گفتیم که شکل ساباطها متأثر از سلیقه سازندگانشان نبوده، اما به این معنی نیست که سلیقه در این سازهها جایی نداشتهاست. در ساباطها آرایههای زیبایی دیده میشود که نشان میدهد در ساخت آنها بهجز زیرکی، ذوق و هنر هم بهکار میرفتهاست؛ کاشیهای رنگی، کاشیهای لعابدار و تزیینات آجری از آرایههای رایج ساباطها بودهاست. در ساباطهایی که ورودی کوچه بهشمار میرفتهاند، کتیبه زیاد به چشم میخورد که اسم یک خاندان، آیهای از قرآن و چیزهای مشابه روی آن نوشته میشدهاست.»
توضیحات خانم کچویی درباره بومآورد بودن مصالح، از یکی دیگر از زیرکیهای گذشتگانمان پرده برمیدارد. شاید فکر کنید مهندسهای قدیمی، چارهای جز استفاده از مصالح بومی نداشتهاند، چون از امکانات امروز برای سفارش و حملونقل مصالح موردنیازشان بیبهره بودهاند، اما موضوع به این سادگی نیست.
خانم کچویی میگوید: «بومآورد بودن از ویژگیهای معماری ایرانی است که امتیازات زیادی داشته، ازجمله پایین آوردن هزینهها و صرفهجویی اقتصادی؛ اما این فقط یکروی ماجراست. در هر اقلیمی، با توجه به میزان اختلاف درجه حرارت بین شب و روز، نوع مصالح تعیین میشود و بهترین مصالح در هر منطقه همانی است که با اقلیم آن سازگاری دارد. مهندسان قدیمی این نکته را بهخوبی میدانستند و مصالح بومی را طوری بهکار میگرفتند که ضریب هدایت حرارتی کم و مقاومت حرارتی بالایی داشتهباشند؛ به اینترتیب بود که در ساختمانهای قدیمی، کنترل گرما و سرما عمدتا ازطریق معماری بنا –جنس مصالح، ضخامت دیوارها، ابعاد پنجرهها و... - انجام میشد، نه وسایل سرمایشی و گرمایشی. بالاتر گفتیم که بومآورد بودن نهتنها در ساباطها بلکه بهطور کلی در معماری و شهرسازی سنتی ایرانی لحاظ میشدهاست؛ نمونهاش را در خانههای قدیمی سراغ دارید؛ تابستاننشین، زمستاننشین، اندرونی، بیرونی و.... در خانههای قدیمی، دورتادور حیاط فضاهای مختلفی وجود داشتهاست که هرکدام کاربری مخصوص داشتند. فضاهای ضلع شمالی ساختمان که در زمستان آفتاب خوبی میگرفته و گرم میشدهاند، زمستاننشین بودند و ضلع جنوبی که در فصل گرم از نور مستقیم آفتاب درامان میمانده، تابستاننشین بودهاست. در این خانهها یکی دیگر از ویژگیهای معماری ایرانی یعنی درونگرایی را هم میبینید؛ شاید متوجه شدهباشید که خانههای قدیمی هیچ پنجرهای به سمت خیابان ندارند و تمام فضاها به داخل حیاط باز میشوند. درونگرایی در معماری ایرانی، درراستای مسئله محرمیت بودهاست.»
چه شد که آنهمه جزئینگری و حسابگری در معماری ازبین رفت و خانههای یکشکل و بیتوجه به نیاز ساکنان سربرآوردند؟ خانم کچویی توضیح میدهد: «بادگیر، ساباط و سایر عناصر معماری بومی که براساس نیاز مردم شکل میگرفته و منطقهگرایی در آنها لحاظ میشده، محصول معماری سنتی است. وقتی سروکله معماری مدرن پیدا شد، محصول دیگری بهنام یکسانسازی بهعمل آمد. در معماری مدرن شعار معروفی وجود دارد که میگوید: «خانه، ماشینی است برای زندگی»؛ یعنی خانه به محل خواب، تقلیل دادهشد. در این زمان دیگر هیچکس از روی نقشه و عکس یک ساختمان نمیتوانست تشخیص بدهد که بنا در چه اقلیم و منطقهای ساخته شدهاست.
در ایران هم وقتی دانشجویان معماری برای تحصیل به خارج از کشور رفتند، میل به تبعیت از معماری غربی و یکسانسازی را با خودشان بههمراه آوردند. به اینترتیب تزیینات ازبین رفت. توجه به فرهنگ و سنت ازبین رفت. دیوارهای جداکننده فضاها، حذف و آشپزخانهها اوپن شدند، اما این تنها ظاهر قضیه بود. مردم در خانههای مدرن زندگی میکردند، ولی همچنان به سنت پایبند بودند؛ فضاهای مختلف خانه را با پرده از هم جدا میکردند، برای تراس حصار میگذاشتند و با تمهیدات مختلف سعی میکردند خانه را متناسب با نیازهای خودشان تغییر بدهند. این رفتار هنوز هم ادامه دارد؛ در شهرهای ما خانههای تمامشیشهای ساخته میشود و خیلی از ساکنان این خانه ها، پنجرهها را با چند لایه پرده ضخیم میپوشانند که فضای خصوصیشان دیده نشود. در یکسانسازی، نیازهای انسان نادیده گرفته شد و در پاسخ به آن، دوره پستمدرن با شعار بازگشت به گذشته از راه رسید. حالا میبینیم که عناصر معماری بومی کمکم دارند برمیگردند؛ آبنماهای کوچک در خانهها و باغچههای مینیاتوری پشت پنجرهها، عنصر آب و سبزه را به خانهها بازگرداندهاند. حالا مردم تعطیلاتشان را در بومگردیها میگذرانند تا زندگی به روش سنتی را تجربه کنند. منطقهگرایی، بومگرایی، معماری پایدار و معماری سبز، در مرکز توجه قرار گرفتهاند. شهرسازی و معماری البته هنوز تا درنظر گرفتن نیاز انسان، فاصله دارد. شهرها همچنان ماشینمحورند. ما پیشترها سکوی پیرنشین را دم در خانهها داشتیم که محلی بود برای گپوگفت همسایهها و خستگی درکردن عابرها و الان جای پارک ماشین داریم. خب واضح است که افزایش جمعیت و رشد عمودی شهرها در تغییراتِ بهوجودآمده تأثیرگذارند، اما برای برگرداندن آسودگی به زندگی، لازم است که بار دیگر نیازهای انسان در شهرسازی و معماری موردتوجه قرار بگیرد.»
**مهندس «ساسان نوروزی» کارشناسارشد مرمت آثار و بناهای تاریخی و مسئول تیم مرمت و احیای بازار فرش مشهد، با معرفی دو ساباط در مشهد به ما در آشنایی با این سازه کمک زیادی کردند.
منبع: خراسان