به گزارش مجله خبری نگار/خبرآنلاین: با وجود تراکم بسیار بالا (و حیرت آور) جمعیت و ثروت در این شهر، توکیو بارها در رده بندیهای جهانی به عنوان «امنترین شهر دنیا» انتخاب شده است. این رتبه بندی هرسال توسط «اکونومیست» انجام میشود و «شاخصهای امنیت» در این ارزیابی بسیار سختگیرانه هستند. امنیت در ژاپن مثال زدنی است. اما شینزو آبه دیروز در امنترین کشور دنیا به قتل رسید. با توجه به این اتفاق عجیب، ضروری است که درباره مسئله «جرم و خشونت» در این کشور صحبت شود.
لایه ظاهری کشور ژاپن، پیچیده در ادب و رفتارهای مودبانه است. یک فرد خارجی، در مواجۀ اولیه با فرهنگ ژاپنی، ممکن است گمان کند که با فرهنگی ملایم/مهربان سر و کار دارد؛ حال آنکه مسئله خشونت در ژاپن «مسئلهای بسیار جدی» است. خشونتی که به انسان اِعمال میشود به شکلی غیرمستقیم و پیچیده است. مرگ از شدت کار (karōshi) و آمار بالای خودکشی در ژاپن (بیش از ۲۰ هزار در سال) نشانهای است از قرارگیری «انسان» در میان چرخدندههای یک ساختار اجتماعی بسیار پیچیده.
میتوان چنین گفت که ژاپن در کنترل «جرم» و عمل مجرمانه، بسیار موفق بوده است لیکن فضای خشنِ جامعه، باعث بروز رفتارهایی میشود که میتوان آثارش را در آمار بالای افسردگی متجلی دید.
هنوز اطلاعات روشن و دقیقی از علت قتل آبه توسط پلیس ژاپن منتشر نشده است، ولی بسیار محتمل است که این ترور توسط فردی سرخورده انجام شده باشد که به مرحلۀ انجام رفتارهای جنون آمیز رسیده باشد. یکی از آن بیست و چندهزار نفری که هرسال خود را مقابل قطار پرت میکنند. یا یکی از میان انبوه آن نیم میلیون نفری که به بیماری Hikikomori (ひきこもり) مبتلا شده اند. بیماریای که باعث میشود فرد مدتهای طولانی (ماهها) خود را در یک اتاق حبس کند؛ و دریغ از مرگی اینگونه برای سیاستمداری ارزشمند.
در سالگرد سونامی توهوکو و در کنگره مدیریت بحران سازمان ملل (در سندای)، سه نوبت فرصت دیدار و گفتگو با شینزو آبه فراهم شد. یکبار در طول روز اول کنگره و دو بار در سومین روز کنگره، در مراسم شام نخست وزیر (که آبه میزبان میهمانان خارجی بود). در تمام آن سه روز، او را فردی باهوش، چابک در ارزیابی اطراف، و مسلط دیدم. در مراسم شام فرصت گفتگو مناسبتر بود. بیشترین چیزی که حس میشد، سنگینی باری بود که به عهده داشت. در تیم محافظانش، جوان باهوشی بود که نقش دست راست را برای آبه داشت و با وجود آشنایی آبه به زبان انگلیسی، کارهای ترجمه و ... را به چابکی انجام میداد. (جوانی با خلق و خوی غیرژاپنی).
دیدارم با شینزو آبه در کنگره مدیریت بحران سازمان ملل
سخن گفتن درباره شینزو آبه با در نظر گرفتن مقطع زمانی خاصی که او در مصدر امور ژاپن بود ضروری است. آبه که از خاندان مدیران ارشد ژاپنی بود (پدربزرگش در زمان ریاست جمهوری آیت اله رفسنجانی ارتباط خوب و نزدیکی با او داشت) در مقطعی سکان هدایت کشور را در دست گرفت که ژاپن با چهار ابَر بحران دست به گریبان بود:
۱- بحران پس از زلزله و سونامی توهوکو (آلودگی هستهای فوکوشیما)
۲- رشد اقتصادی چین و بحرانِ فرو افتادن برندهای برتر ژاپنی همچون توشیبا (در برابر رقبای چینی)
۳- بحران برخاستن یک رئیس جمهور «غیرقابل پیش بینی» در ایالات متحده آمریکا (مسالۀ ترامپ)
۴- بحران کرونا و شکست سرمایه گذاریهای کلان ژاپن برای #المپیک توکیو
همآیندی این ۴ ابربحران، ژاپن را در برابر شرایطی ویژه قرار داده بود. مشاهدۀ ورشکستگی و خشک شدن چاهِ نفتی مانند #توشیبا و زمین گیر شدنِ شرکتهایی همچون سونی و پاناسونیک، آبه را شرایطی قرار داد که بسیار واقع بینانه و هشیار عمل کند. در برابر این هر ۴ مورد شینزو آبه ناچار به اتخاذ تصمیماتی شد که بعضا با عدم محبوبیتش در جامعه ژاپنی همراه شد.
شینزو آبه درک روشنی از روابط بین الملل داشت و نقاط قوت/ضعف ژاپن را به خوبی میشناخت. او ژاپن را «ضعیف نمیدانست»، ولی تصور پوچ و غیرواقعی هم از «قدرت ژاپن» نداشت.
آبه میفهمید که برای هدایت کشورش از درشت گویی بپرهیزد و سیاستمداری کاملا عملگرا محسوب میشد. شینزو آبه همچون بسیاری دیگر از ژاپنیها به غرب اعتماد نداشت، ولی از فرصتهایِ تجاری در غرب به بهترین شکل ممکن استفاده کرد. امروز تویوتا همچنان در آمریکا بیشترین فروش را دارد و پاناسونیک از خاک برخاسته. هوندا و میتسوبیشی و... نیز وامدار هشیاری و درک صحیح او هستند.
خدایش رحمت کند. جهان به امثال او نیاز داشت.
* محمدرضا اسلامی-پژوهشگر مهندسی سازه در مرکز مطالعات زلزله دانشگاه برکلی