به گزارش مجله خبری نگار، حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در سمینار «الزامات وحدت اسلامی در جهان معاصر» گفت: بحث وحدت یا دوری از نزاع در طول تاریخ یک بحث پر دامنه است و فقط هم به وحدت امت اسلامی محدود نبوده است. البته ما در بحث وحدت امت اسلامی حق خود را باید از متجاوزین بگیریم؛ چرا که دشمنی وجود داشته که جامعه اسلامی را چند پاره کرده و این روند به خصوص بعد از جنگ جهانی دوم و فروپاشی دولت عثمانی پررنگتر بوده است.
یادگار امام افزود: در این میان گروههایی در هند، مصر و جاهای دیگر هم بوده اند که همواره هشدار داده اند به همدیگر مشغول نشوید، چرا که این مسیر سرانجامی ندارد. وقتی با اشغال فلسطین، جگر اسلام چند پاره و جغرافیای جهان اسلام هم دچار تغییر شد دغدغههایی پیدا شد. البته اینکه جریانهای تکفیریها سر بر آورده اند دلیل بر جمع شدن عقلای اسلام کنار یکدیگر و احساس خطر این گروههاست.
وی اظهار کرد: نوع دیگر وحدت فقط عملگرا و معطوف به این هدف نیست که دشمنان را بیرون کنیم. واقعیت این است که بخش زیادی از نزاعهای ما اتفاقا از سر این است که دشمنانی نداشته ایم و به خودمان مشغول شده ایم. در تاریخ هم شیعیانی داشته ایم که افراط کرده اند و از سوی دیگر اهل سنتی داشته ایم که شیعیان را کشته اند. البته شیعیانی هم داشته ایم که شیعیان را کشته اند و اهل سنتهایی داشته ایم که سنّیها را کشته اند. اساسا به اسم دفاع از پیامبر (ص) گروههای زیادی همدیگر را کشته اند.
سید حسن خمینی تأکید کرد: اگر منتظر رسیدن روزی هستید که هیچ شیعهی سنی کُش و سنی شیعه کُشی در دنیا پیدا نشود، به این زودی نخواهد بود، اما باید به آن سو حرکت کنیم و گروه یاد شده را به یک جمعیت قلیل ناهنجار تبدیل کنیم، اما آنقدر در این مسیر ظرائف و دقتها وجود دارد که همه باید بنشینند و صحبت کنند. این اولین و شاید بزرگترین شرط برای این است که انسانها نسبت به عقاید هم کینه نورزند.
سیدحسن خمینی یادآور شد: دعوای پیروان ادیان با هم، از کوچکترین موضوعات در میان دعواهای جهان بوده و انسانها عمدتا به دلایل دیگر همدیگر را کشته اند. یعنی اینگونه نیست که هرچه جنایت در دنیا شده به خاطر ادیان بوده است. البته خیلیها خودشان را پشت ادیان پنهان کرده اند. پس فکر نکنید اگر دعواهای پیروان ادیان از بین برود، جنایت از بین میرود.
وی ادامه داد: نزاعهای انسانی که ریشه در اختلافات عقیدتی دارد تابع یک نکته است که فلاسفه معاصر به آن اشاره دارند. آنها میگویند شرط اول دوری از این نزاعها این است که مطلق انگاری را کنار بگذاریم و باور کنیم «حقیقت» یک گوهر دست نیافتنی است.
یادگار امام اظهار کرد: فلاسفه گفته اند باید به این نقطه از درک برسیم که حقیقت دست نیافتنی است و اینکه من چیزی میفهمم، اما تو نمیفهمی ریشه در «بداهت» امر ندارد؛ اگر این درک وجود داشته باشد عصبانیت کنار میرود. البته این سخن را به پیروان فلاسفه و فقها میتوان گفت، ولی به پیروان ادیان نمیتوان گفت؛ چرا که ادیان با فرض حق بودن شکل میگیرند. در عین حال میتوان به پیروان ادیان این را گفت که سخنی که میگویید آنقدر هم بدیهی و روشن نیست. در صورت پذیرش این واقعیت، اگر طرف مقابل دین را نفهمید، معاند نیست؛ بلکه فقط حقیقت را نفهمیده است. به طرف مخالف باید گفت اگر فرد دین دار چنین عقیدهای را دارد، از روی عناد نیست.
وی در پایان گفت: این مقدار را بدانیم که این برهانها به آن درجه از وضوح نیست که هرکس آن را قبول ندارد لجباز بدانیم و تصور کنیم او آگاهانه سخن درست را نمیپذیرد.